سلام عزیزم
این تیپ های شخصیتی براساس ازمون شخصیت mbti هست
ک اگر بزنی گوگل برات میاره میتونی ازمونو بدی تایپتو بفهمی
۱۶ تایپ شخصیتی داره و درمورد شغل و روابط و چیزای دیگت نظر میده
تا حدی درسته و میتونه کمکت کنه برای خودشناسی.
اما دو نکته مهم داره این ازمون و کلا ازمون های شخصیت شناسی:
۱)اصلا اعتبار زیادی نداره خصوصا که خودتون انجام میدین و زیر نظر یک روانشناس نیست و حتی تفسیر های اینترنتی هم ممکنه تفسیر های درستی نباشه. پس فکر نکن مسائلی که میگه قطعیه ممکنه خیلی اشتباهات داشته باشه
۲)این کانالای طنز خیلی خزعبل میگن با احترام. باید بری سراغ سایت اصلی خود mbti و از اونجا بخونی. انگلیسی هم هست میتونی بزنی خود گوگل برات ترجمه کنه ولی سراغ سایت های فارسی و کانال های تو ایتا و تلگرام و اینا نرو.
من همیشه فکر میکردم mbti ازمون به شدت ضعیف و به درد نخوریه:)
ولی از روزی که فهمیدم روانشناس های صنعتی دانشگاه شهید بهشتی برا کانون ارزیابی و امور استخدامی از این استفاده میکنن و تدریس میشه تو کلاساشون دیگه بهش بیشتر اهمیت میدم:))))
ولی بازم ازمون های شخصیت شناسی قوی تری هم هست.
سلام
حقیقتا من کلا با ساب مخالفم.
سابلیمینال یعنی یه پیام پنهان که در نهایت رفتار انسان رو در سطح ناخوداگاه تغییر بده.
واقعا تغییر رفتار اینطوری فکر نمیکنم ارزش خاصی داشته باشه.
خصوصا که اصلا تاثیر اینها قطعی بیان نشده:))
پس دو موضوع شد:
۱)اصلا نمیدونیم این ساب های مذهبی ایا تاثیری واقعا داره یا خیر(به صورت قطعی و تجربی چیزی ثابت نشده و نهایت شما میتونی بگی فلانی گفته ساب قرانی گوش دادم به فلان ارزوم رسیدم که باز هیچ قطعیتی نمیتونی به گفته اون فلانی بدی)
۲)حتی اگر واقعا تاثیری هم داشته باشه در حیطه تغییر رفتار واقعا چه ارزشی داره اون رفتار نااگاهانه که از پیام های پنهان میاد؟
اگرم قراره ارزویی رو براورده کنه که دیگه میشه طلسم:)) وگرنه چطوره که خود قران و صوت قران که ارزشش از هر صوتی بالاتره اون کاررو نمیکنه ولی یه ساب میکنه؟!
فاطمه مطلبی | اهل مریخ
1.94M
همه چیز درمورد سابلیمینال تا پروندش دیگه بسته شه؛))💕
سابلیمینال در دین💓
سابلیمینال در علم💞
حفرههای زندگیات همیشگیاند. تو باید در اطرافش رشد کنی، مثل ریشههای درخت که از اطراف بیرون میزنند، باید خودت را از لابهلای شیارها بیرون بکشی...
کتاب دختری در قطار
از پائولا هاوکینز
یکی از قشنگ ترین کتاب های ژانر جنایی:)
در وصف و تشکر از perplexity🤖
چند وقت پیش یکی از دوستام گفت:واقعا چجوری قبل هوش مصنوعی زندگی میکردیم.
من این صحبتشو خیلی جدی نگرفتم تا همین چند روز اخیر که عمیقا پی بردم هوش مصنوعی چقدر میتونه توی تک تک لحظه ها به درد بخوره و کار مارو راحت تر کنه.
این متنو مینویسم فقط از جهت معرفی perplexity.
روز امتحان شناختی استاد قادری بود و از چند روز قبلش سوالارو برامون فرستاده بودن که بنویسیم و بفرستیم.
ده نفر ادم جمع شده بودیم و از این جزوه و اون جزوه و این کتاب و اون کتاب میگشتیم تا جواب ها رو بنویسیم،
اخرم چیز درست درمونی در نیومد:)
حتی با gemini و sider هم من امتحان کردم خیلی مطلبو منسجم نمیداد.
تا اینکه بعد از یه هفته یکی از بچه ها گفت برید سراغ perplixity سوالو هر چی بزنی کامل جوابو میاره.
خلاصه که من زدم و نه تنها حاصل یک هفته گشتن من رو توی لحظه جلوی چشمام اورد بلکه خیلی هم کامل تر این کاررو کرد.
بعد هم که یه کارکاه مقاله نویسی داشتیم با استاد قادری باز ایشون یاد دادن چجور با perplexity خیلی راحت یک سری از بخش های مقاله رو بنویسیم و اصلا نیازی نباشه که خودمون سه ساعت برای نوشتارش وقت بزاریم فقط کافیه کلیدواژه هارو کامل بهش بدیم.
و حتی تا همین امروز که کتاب سخت امور استخدامی مدرسان بعضی کلماتش نامفهمونه و فقط من یدونه کلیدواژه میده به این هوش مصنوعی قشنگم میدم و کامل همرو توضیح میده.
خلاصه که نمیدونم ته این هوش مصنوعی توی این روزگار به کجا میرسه فقط میدونم اگر درست استفاده بشه ازش چقدر میتونه توی زمان و هزینه و ... صرفه جویی کنه.
ولی خب دم دستی ترین بدیش هم اینه که نسل تنبلیو بار میاره که اصلا نیاز نداره برای رسیدن به علم تلاش کنه و با یه کلیک همه چیز جلوشه.
به نظرم برای جلوگیری از اینم خیلی کارا میشه کرد:)حالا چیکارو دیگه نمیدونم:)
اهل مریخ...
سلام به همه نوجوان های کانال:)
یکی از دوستای بنده داره پژوهشی روی اضطراب و روابط بین فردی و همینطور مسائلی مثل نگرانی درمورد اینده تحصیلی نوجوان ها و انتخاب رشته و .... انجام میده و نیازمند چند نفر هست.
اگر شرایطش رو داشتین حتما به این ایدی @msrafie در ایتا یا تلگرام پیام بدین ولی قبلش عکس نوشته بالا رو بخونین🙏❤️
توی بهشت هم اگر بی رضایت خودت بروی
برایت بدل میشود به جهنم.
چرا روزگار را به خودت سخت میکنی، آقا معلم؟
اگر دل ببندی،
هر خراباتی یک بهشت است.
📚نفرین زمین:
جلال آل احمد
گاهی اوقات واقعا نیازه به خودم یاداوری کنم همه مثل من نیستن و همه، علایق و جهان بینی من رو ندارن.
دیدنِ زندگی از دید دیگران و منعطف نگاه کردن کار سختیه؛حداقل برای من که سخته.
چون مجبورم به خودم بقبولونم که تجربه هام، نیاز هام و خواسته هام ممکنه خیلی خیلی با ادم رو به روم متفاوت باشه و حرفام شاید براش جذابیتی نداشته باشه.
ولی باز به خودم میگم یک سری مسائل جهان شموله نه؟
یعنی تو به عنوان یه انسان هرچیم که بخوای از زندگیت باید یه اصولی رو رعایت کنی.
مثلا اگر حتی مثل من دین دار هم نباشی، باز اگر میخوای مثل ادم زندگی کنی و به یه هدفی تو زندگیت هرچند کوچیک برسی باید به یک سری اصولی که من از طریق دین بهش باور دارم عمل کنی.
خیلی ذهنم بهم ریختست، نوشته هام به شدت پراکندست شاید باید یه جای دیگه بنویسم که ربطشو به هم پیدا کنم و از عمق نوشته های بی و سر و ته ام ،خودمو پیدا کنم.
هیچ وقت تا حالا نشده وقتی شروع به نوشتن کردم، بدونم ته متنم چی میشه:)
نوشتن همینش برام جذابه و دلم میخواد این لذت رو به گوش همه برسونم.
نوشتن برای من تهش به جایی میرسه که اولش فکرشو نمیکردم به اونجا برسم.
یه جور جادوعه نوشتن.
شایدم یه جور معجون که درمانم میکنه.
مهم نیست خوب بنویسم یا نه
خوشحال باشم یا ناراحت
مهم اینه که تمام احساسات و افکار اون موقعیتم روی نوشتم تاثیر میزارن و اون لحظه رو ثبت میکنن
و تهش؟
هیجان انگیز نیست که تهشو حتی خودمم نمیدونم؟
تهش ممکنه به مسئله ای برسم که با ساعت ها فکر کردن نمیرسیدم.
انگار نوشتن کلاف سردرگم مغزمو به دست میگیره و برام مرتب مرتب میکنه.
دیگه چی بگم در ستایش نوشتن؟
هیچی:)
فقط ارزو میکنم اینده شغلی و حرفه ایم به نوشتن خلاقانه وصل بشه،نمیخوام این لذت رو از دست بدم.
"اگر صد سال علم خوانی و هزار بارِ کتاب بر هم نهی، پس بدان عمل نکنی... رحمت خدای عزّ و جلّ در تو نرسد."
امام ابو حامد محمد غزالی
تعادل در معادلات👀
این متن رو خیلی جلوی خودمو دارم میگیرم که خصمانه ننویسم.
و با تمام وجود از میلم به تحقیر بعضی افراد دارم مبارزه میکنم.
توی تمام زندگیم سعیم رو کردم که عقلانی رفتار کنم،یعنی ادم جاهلی نباشم که کورکورانه از مکتب خاصی یا از فرد خاصی پیروی کنه.
همیشه و همیشه تمام تلاشم رو کردم که برای راحتی وجدان و فکرم دست به تقلید نزنم.
سعی کردم درمورد مسائل زندگی فیلسوفانه رفتار کنم، فیلسوفی که توی زندگیش تنها و تنها قطعیتی که داره دینش و کتاب دینشه(قران).
سعی کردم تمام چهارچوب های قطعی رو توی ذهنم بشکنم و امکان هر چیزی رو توی دنیای پر از پیچیدگی بدم.
و در نهایت نتیجه این باورم این شد که تعادل رو رعایت کردم و توی معادلات زندگی مسائل رو با دید متفاوتی از دیگران دیدم.
بدترین جای ماجرا برای کسی که متعادل زندگی میکنه و هیچ وقت بدون سند و مدرک قطعی حرف نمیزنه، اینه که جزو هیچ گروهی نیست که بتونه حمایت اون گروه رو داشته باشه.
وقتی سعی کنی که مقلد بی چون و چرا نباشی هیچ جایی جات نیست و ادم هایی که با تفکرات خاصی وجود دارن ممکنه هزار انگ رو بهت بچسبونن. برای چی؟برای اینکه دلیل میخوای و گزاره های بی منطق و بی دلیلشون رو الکی نمیپذیری.
برای اینجور افراد کلمه چرا؟ ،کلمه زشت و ناپسندیه.
تو حتی نمیتونی بپرسی چرا.
اینجور افراد از هر قشر و فرهنگ و عقیده ای که باشن ذهنشون ریجید و پوسیده است.
اینطور افراد نه دید فرهنگی دارند و نه دید سیاسی اجتماعی.
فقط مقلد های خوبی هستن.
من کسی رو به خاطر داشتن عقده خاصی سرزنش نمیکنم،هرکسی مختاره توی زندگیش انتخاب کنه که به چه سمتی بره و چطور زندگی کنه.
ولی هیچ ادمی حق نداره به خاطر سوگیری های ذهنی خودش و موضوعی که هزاران باگ توش وجود داره بقیه رو تحقیر کنه.
ولی شاید گاهی اوقات نباید پرسید(چرا؟)
اینطوری زندگی خیلی راحت تر میشه.
فقیر بانویی ام كه غنیّ بذّات است
همان زنى كه كرم از كرامتش مات است
فقط نه ما كه براى پیمبران ، محشر
مدال فاطمیون مایه مباهات است
ببین ولایت اورا به سیزده معصوم
بگو كه حضرت زهرا بزرگ سادات است
علیست حق و مع الحق همان مع الزهراست
براى فاطمه او لایق مواسات است
سه جمله خطبۀ او افتخار آل الله
سه آیه كوثر او آبروى آیات است
عیار خطبۀ زهرا فراتر از انجیل
دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است
دخیل حرمت تسبیح فاطمه است، نماز
كه واجبات گهى گیر مستحبات است
نصیب دوست او بهترین تحیات و
نصیب دشمن او بدترین مجازات است
چه بانویى ، حسنین اش گرسنه خوابیدند
ولى براى فقیران به فكر خیرات است
نوشته اند كه بعد از وفات صد موقف
نگاه مادرى اش دستگیر اموات است
نوشته اند ائمه فقط دو قطره ى اشك
براى مادر ما افضل العبادات است
شنیده ایم مدینه به او سرى نزدند
امان ز حال مریضی كه بى ملاقات است
#محمدجواد_پرچمی
صدها پژوهش نشان میدهند که وقتی افراد روی مهارتهای مختلف تمرکز میکنند سریعتر پیشرفت میکنند. روانشناسان چنین روندی را درهم آمیختگی مینامند و کاشف به عمل آمده است که درهم آمیختگی برای حوزههای مختلف از نقاشی گرفته تا ریاضیات، به ویژه وقتی مهارتهای مورد نظر مشابه یا پیچیده باشند، کارساز خواهد بود. حتی تغییرات کوچکی مثل جابهجایی میان قلم موهای نازکتر و ضخیمتر یا تغییر وزن توپ بسکتبال هم میتواند تأثیر قابل توجهی به همراه داشته باشد.
° از کتاب توانمندیهای نهان | نوشته آدام گرنت
اغلب به ما میگویند که اگر میخواهیم مهارتهایمان را توسعه دهیم، باید خودمان را وادار کنیم که ساعاتی طولانی تمریناتی یکنواخت را انجام دهیم. اما برترین روش برای قفل گشایی توانمندیهای نهان نه رنج کشیدن از تمرینهای یکنواخت روزانه، بلکه تبدیل آنها به منبع شادمانی هر روزه است. اینکه در موسیقی برای اصطلاح تمرین کردن از فعل play استفاده میکنند اصلاً تصادفی نیست.
° از کتاب توانمندیهای نهان | نوشته آدام گرنت
چرا تماشا کردن و صبر کردن شکنجه است؟😰
⚽️ در فوتبال هنگام زدن ضربه پنالتی، دروازهبان به اندازه کافی زمان ندارد تا مسیر توپ را تشخیص دهد؛ او باید قبل از ضربه تصمیم بگیرد.
🥅 آنها معمولاً به یکی از دو سمت چپ یا راست جهش میکنند، گرچه تقریباً یک سوم ضربهها به وسط دروازه زده میشوند اما کم پیش میآید که دروازهبانها در وسط دروازه بایستند.
⁉️چرا آنها گرفتن پنالتیها را با این حرکت به خطر میاندازد؟
📞جواب ساده است؛ ظاهرسازی.
رفتن به سمت اشتباه، تحسینبرانگیزتر و کمتر شرمآور به نظر میرسد تا اینکه در یک نقطه بایستی و تماشا کنی؛ این پدیده، خطای عمل است: فعال بهنظر بیا حتی اگر به چیزی نرسی.
⬅️ وقتی موقعیت جدید، نامشخص است، خطای عمل برجستهتر میشود؛ بسیاری از سرمایهگذاران در شروع بلافاصله پس از شنیدن خبری، دست به انجام معامله میزنند.
❌ آنها ناتوانیشان برای قضاوت در خصوص بازار را با حرکات بیشفعالانه جبران میکنند.
چارلی مانگر رویکرد خود را برای سرمایهگذاری اینگونه خلاصه میکند:
ما چه چیزی داریم؟ انضباطی برای جلوگیری از آن که وقتی نمیتوانیم بیکار بایستیم، مرتکب هر کار اشتباهی نشویم.
🤔 چنین تصمیمهایی به تمایل انسان بستگی دارد که میخواهد در شرایط عدم قطعیت، هر کاری بکند جز نشستن و صبر کردن؛
جامعه در مقیاس بزرگ تصمیمات عجولانه را به استراتژیهای منطقی که میگوید صبر کنیم تا ببینیم چه میشود، ترجیح میدهد.
😬 پس وقتی شرایط نامشخص است، 👈عقب بایستید و تمام گزینههای خود را ارزیابی کنید، هر چند که ممکن است این کار با تحسین مواجه نشود.
گفتم:اخه خیلی سطحی و معمولیه.
گفت: معمولی و سطحی یکیه برات؟
سکوت:)))
گفتم:نمیدونم
گفت:بیشتر زندگی ما در معمولی بودن میگذره؛اگر سطحی بدونیش شاید اذیت بشی:)
#دیالوگ
در ستایش...؟!
این بار در ستایش هنر سخت نگرفتن زندگی مینویسم.☘
در زندگی اگر موقعیتی برایم سخت میشد و نگاه های دیگران اذیتم میکرد گفتگویی درونی با خود داشتم که:(بی خیال بابا همینایی که برات مهمه چی درموردت فکر میکنن چهار روز دیگه تو رو به یاد هم نمیارن).
و با این گفت و گوی درونی خود را مجاب میکردم و اضطراب لحظه ای ام از بین میرفت.
تا چند وقت پیش که متوجه شدم این گفتگوی درونی چندان کارساز هم نبوده است و در موقعیتی دیگر پیامد هایش چنان بر روح روابطم زخم های جبران ناپذیری به جای گذاشته است که خود هم از ان زخم ها اگاه نبودم.
این گفتگوی درونی مرا مجاب میکرد، کار خطایی میکنم که قرار است دیگران راجع به من بد فکر کنند پس هرچه زود تر باید از جمعشان خارج شوم(هرچه زود تر باید از خاطرشان بروم).
و نتیجه ان میشد که من را تبدیل به فردی منزوی و خجالتی میکرد که در عوض کم شدن اضطرابش حالا باید تاوان پس بدهد.
تاوان همان گفتگو
تاوانی که روی رفتارش با دیگران اثر میگذاشت و او را به فردی تبدیل میکرد که نمیخواست.
حال باید دنبال راهی جایگزین باشد.
و چه راهی بهتر از این؟!
که زندگی را سخت نگیرد؟
افکار ادم ها را سخت نگیرد؟
چه راهی بهتر از این که بفهمد قرار نیست نگران تفکرات و ادراکات تک تک افراد باشد؛
و چه راهی هموار تر از اینکه انتظار موافقت و تحسین همه را نداشته باشد؛
باید بپذیرد
بپذیرد که قرار نیست همیشه تشویق شود و اگر قصد دارد رشد کند نباید از طرز تفکر انسان ها بترسد!
اهل مریخ