عذرخواهی خبرنگار CNN/ خبر سر بریدن نوزادان توسط حماس دروغ بود 🔹خبرنگار CNN عذرخواهی کرد و نوشت که رژیم اسرائیل امروز اعلام کرده که نمی‌تواند ادعای دفتر نتانیاهو مبنی بر قطع کردن سر نوزادان را تایید کند! @AkhbareFori

👤"مولوی عبدالحمید" عبدالحمید در نماز جمعه این هفته رسما اسرائیل رو به رسمیت شناخت و مخالفت خود را با نابودی اسرائیل اعلام کرد! 🔸امیدوارم اهل سنت غیور ایران جواب دندان شکنی به عبدالحمید بدهند. 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش

🚩انقلاب اسلامی تمام نمی شود؛ انقلاب استمرار دارد؛ ادامه دارد، شرط ظهور #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) غربال و فتنه است! 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش

کوچکترین شهید نوار غزه نبیله نوفل تنها ۷ روز سن دارد!!! نبیله نوفل کوچکترین شهید نوار غزه تنها 7 روز سن دارد! ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114

🎥 نحوه برخورد رزمندگان حماس با اطفال اسرائیلی که در جریان عملیات طوفان الاقصی همراه با خانواده‌هایشان به اسارت آنها گرفته شدند ✅کانال حامیان سپاه قدس👇 http://eitaa.com/joinchat/3631218690Ca928153b05

حیدریم تا ابد از راه حق دم میزنم ... #طوفان_الاقصی #الله_اکبر 🎤#مهدی_رسولی ╭┈────𖦹 🌱بروز مداحـے ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/joinchat/2511077660C7c491937bb

نماهنگ حکم جهاد ❤️‍🔥 #دمام #طوفان_الاقصی #الله_اکبر 🎤#حسین_طاهری ╭┈────𖦹 🌱بروز مداحـے ╰─┈➤↯ https://eitaa.com/joinchat/2511077660C7c491937bb

اندر احوالات قبله عالم معمار پدرسوخته و عمارتِ ضدّ بادِ او! ، اول رجب 1306 * - صبح رخت پوشیدیم و سوار شدیم تا برویم به یاتری. باد از عقب سر می‌آمد و گرد و خاک زیادی بود که آدم خفه می‌شد. معرکه‌ای بود. راه تا یاتری یک فرسنگ و نیم است. چون مال امین‌السلطان مرحوم بوده، به آن می‌گویند امین‌آباد؛ اما مردمش هنوز «یاتری» می‌گویند. باغ و عمارتی در آن هست. خانوار کمی در آن زندگی می‌کنند. خانه‌هایشان جور غریبی است؛ دور تا دور است، مثل یک قلعه که میانش باز باشد. تکیه نو و خوبی ساخته‌اند و آب خنکی هم دارد با یک آب انبار زیبا. گفتیم روی آب انبار تخت عزیزالسلطان را بگذارند و چادر بزنند. خودمان خوشمان نیامد برویم وسط میدان، گفتیم سر تپه عمارتی است و برویم آن‌جا. رفتیم، اما هوایش خیلی خفه‌است. معلوم نیست معمار پدرسوخته چطور این را ساخته که باد داخل آن نمی‌شود. گفتیم وسایل را ببرند بالای بام عمارت، آن‌جا بهتر بود. از بالای بام می‌شد همه جا را دید؛ اما باد نمی‌گذاشت راحت باشیم. نوکرها آمدند و پرسیدند که چقدر قصد ماندن داریم؟ می‌خواستیم دو سه روزی بمانیم، ولی این باد پدرسوخته نمی‌گذارد. شب آمدیم بیرون شام بخوریم، آن قدر باد زیاد بود که نفهمیدیم غذا خوردیم یا باد! باران هم لکه لکه شروع به باریدن کرد. گفتیم فردا جمع کنند که برویم جای دیگر.

اندر احوالات قبله عالم حوصله‌مان از عروس 80 ساله سر رفت! شنبه، 9 جمادی‌الاول 1306 - صبح برخاستیم. هوا ابری بود و خیلی سرد. دیر سوار شدیم و آمدیم برای شکار. آن‌قدر قوشچی‌های پدرسوخته قال‌مقال کردند که نتوانستیم شکار کنیم. برف زیادی آمده بود. آمدیم برگردیم، دیدیم یک پیرزن با یک مرد، با پای لخت در برف راه می‌روند. پرسیدیم : کجا می‌روید؟ مردک گفت: این زن از ده پایین آمده بود به توچال، دیدن خویشانش، حالا او را می‌برم خانه. گفتیم: مگر شوهر ندارد که تو او را می‌بری؟ پیرزن سرخ شد و گفت: بله شوهر دارم. فهمیدیم دو سه روز است شوهر کرده! موهایش سفید و قرب 80 سال سن داشت. پدرسوخته کفش بدون جوراب پایش بود. نمی‌دانیم چطور دوام می‌آورد. قدری با آن‌ها صحبت کردیم؛ حوصله‌مان سر رفت، راه افتادیم برای دره بیدچشمه.