eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
396 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اکبر ابدالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دخالت مجلس در کار آمریکا!! جهانگیری: مصوبه دیروز مجلس دخالت در کار دولت است. نمی‌شود که به رییس‌جمهور بگویند سانتریفیوژ را فلان‌جا نصب کن و ... پ.ن: اینکه کسی به دولت بگوید سانتریفیوژها را کجا نصب کند، حقیقتا حق دولت است که برآشفته شود و این میزان دخالت اموراتش را برنتابد. اما در مصوبه مجلس به هیچ وجه چنین چیزی نیست. جایی که برای دولت ما تعیین تکلیف شد که سانتریفیوژها را از کجا برچیند و کجا نصب کند، ضمیمه اول بود. 👈 کسی که به دولت گفته سانتریفیوژ را کجا نصب کن و کجا نصب نکن آمریکا در برجام بود. با این توضیح حتی اگر محل نصب سانتریفیوژها را هم مشخص کرده بود (که نکرده) در واقع در کار دخالت کرده نه در کار دولت. 🆔 @mashgh626
هدایت شده از اکبر ابدالی
👌گردش چرخ اقتصاد با فشار برای همراه با گردش چرخ سانتریفیوژ 🔸کار جهادی مجلس و شورای نگهبان یکشنبه تصویب ۲فوریت یکشنبه ودوشنبه تصویب درکمیسیون سه شنبه صبح وعصر تصویب درجلسات فوق العاده صحن سه شنبه شب بررسی واعلام ایراد شورای نگهبان چهارشنبه صبح اصلاح درجلسه فوق‌العاده کمیسیون وتصویب مجلس چهارشنبه شب تایید شورا و ابلاغ توسط قالیباف به دولت اشکالاتی به روند رسیدگی وارد است اما در مقابل دستاورد عظیم قانون "اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران" قابل اغماض است مجلس اجرای شعار ۷.۵ سال قبل روحانی را تکلیف کرده است👇 «گردش بخشی از چرخ اقتصاد با فشار برای همراه باگردش چرخ سانتریفیوژ» ✍️ نماینده مجلس 🆔 @mashgh626
🌎 تاریخ عکس:حدود۲۰روز پیش 🔸به ترتیب از چپ : میکی برگمن افسر بلندپایه سابق ارتش رژیم تروریستی اسراییل باسابقه حضور درجنگ علیه حزب الله. یل ریچاردسون آمریکایی از حامیان گروهک منافقین توی آمریکا امیدوارم آقای ظریف برای این ملاقات و از اون مهمتر برای این عکس یادگاری توضیحی داشته باشه!
کیهان-۱۳ آذر.pdf
9.73M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات روزنامه کیهان امروز پنجشنبه ۱۳ آذر ۹۹ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از سالن مطالعه
بر اساس واقعیت قسمت نوزدهم مرضیه آمد پیشم گفت: کجا رفته بودی دختر! گفتم: رفتم ببینم نرگس چی شده بود؟ گفت: خوب چطور بود حالش بد شده! گفتم: نه بابا امتحان داشت رفت سرجلسه ی امتحان! حالت چشمهایش مثل همان موقع که من شنیدم شد گفت: امتحان! سرم را تکان دادم گفتم: مادر و دختر ستودنی اند و دیگر حرفی برای زدن نداشتم! رفتم پیش بچه ها... اینکه اینقدر بچه هایمان وظیفه شناسند جلوه های بود که اینجا خوب دیده می شد... کارهایمان که تمام شد زینب دوباره آمد نشست کنارم گفت: ببین سمیه جان من حداکثر بتونم به شما تا اول فروردین فرصت بدم دیگه واقعا بیشتر نمیشه! خیلی های دیگه داوطلب شدن خوب بالاخره اون بندگان خدا هم دوست دارن خدمتی کنند! الان دارم باهات اتمام حجت می کنم حله! لبهام را جمع کردم و با حالت خاصی گفتم: زینب این رسمش نیست رفیق نیم راه... گفت: من تسلیمم ولی واقعا چاره ای نیست! نفس عمیقی کشیدم و گفتم توکل بر خدا! هیچ وقت فکر نمی کردم یک روزی به خاطر ماندن در غسالخانه چانه بزنم! مرضیه از آن طرف که حواسش به ما بود گفت: همین که این سه چهار روز را هم گفتند بمونیم شکر داره تا بعدش ببینیم چی میشه... یاد روز های اول افتادم که اینجا آمدم تعدادمان از انگشت های یک دست هم گاهی کمتر می شد اما کم کم بچه ها ی جهادی میدان دار شدند مثل همیشه... سوار ماشین که شدیم ساکت بودم مرضیه متوجه شد حالم گرفته است گفت: سمیه، فاطمه عابدی که از بچه های بسیج بود یادت هست ! با حالت سر گفتم: آره گفت: با بچه هایشان کارگاه ماسک دوزی راه انداخته اند نیرو کم دارند کسی سراغ نداری بیاد کمکشون کنه؟! نگاهش کردم و گفتم: کسی توی ذهنم نیست حالا فکر می کنم اگر کسی بود حتما می گم. لبخندی رضایت بخشی زد ادامه داد: دو سه روز دیگه سال تحویله! چه سالی بشه امسال! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: ان شا الله پر خیر و برکت! مرضیه هم ان شااللهی گفت و ساکت شد! رسیدم خانه... امیر رضا سنگ تمام گذاشته بود فضای خانه اینقدر عوض شده بود که با ورود به خانه حس و حالم یادم رفت! تمام ریزه کاری ها را انجام داده بود... خیلی خوشحال شدم و کلی تشکر کردم. نشست کنارم و گفت چه خبر خانمم؟ یکدفعه یادحرف زینب افتادم خیلی ناراحت گفتم: هیچی! گفتن بعد از این سه، چهار روز از اول عید نیروی جدید میاد دیگه نمی تونم برم! امیر رضا چنان خوشحال شد و ذوق کرد که من فقط متعجب نگاهش می کردم! ناراحت گفتم: امیر رضاااااااا اصلا فکر نمی کردم! خوب نمی خواستی برم می گفتی! میدونی که من... نگذاشت حرفم تموم بشه دستش را گذاشت روی صورتم گفت: خانمم من که خوشحال نشدم تو نمی تونی بری! حقیقتا امروز یه اتفاقی افتاد که نمی دونستم چطوری بهت بگم اما خدا حواسش به همه هست... بعد با حالت کشیده گفت: سمیییبیییه.... این سمیه گفتنش من را یاد اربعین ها انداخت! وقتی که می خواست دلم را بدست بیاورد و چند وقت برود کربلا خادمی! ادامه دارد... قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/727
🌹شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» 🔸امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شهدارو منتقل می‌کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله» راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید 📝فرازی از وصیت نامه شهید: "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
🛑 🔻گزارش وضعیت کرونا طی ۲۴ ساعت گذشته و تا ۱۳ آذرماه در قم به همراه تغییرات نسبت به روز قبل: 🔹پذیرش: ۴۶ نفر تغییر: ۰ 🔹بستری: ۳۳ مورد تغییر: ۵- ◾️ فوت: ۳ شهروند تغییر: ۰ 🔹ترخیص: ۵۱ نفر تغییر: ۴+ 🔹کل‌بستری‌‌ها: ۳۲۵ نفر تغییر: ۲۱- 🔹وضعیت وخیم: ۷۱ نفر تغییر: ۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا