eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
394 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا را زیارت کنید 🖌 حضرت (ع) از حضرت الله (ص) فرمود: جبرئیل (ع) بمن خبر داد ... : خداى عزوجل می فرماید: هر مسلمانى که از مسلمانى دیدار کند، فقط او را دیدار نکرده بلکه و بهشت به عنوان ثواب او بر عهده من است. 🖌 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَدَّثَنِى جَبْرَئِیلُ ع.... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَيُّمَا مُسْلِمٍ زَارَ مُسْلِماً فَلَيْسَ إِيَّاهُ زَارَ إِيَّايَ زَارَ وَ ثَوَابُهُ عَلَيَّ الْجَنَّةُ . 📚اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۲۵۵ روایة: ۳
هدایت شده از ۱۱
تجلیل از یک مادر در قرآن.mp3
2.27M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 حجت الاسلام حامد کاشانی 💢 تجلیل از یک مادر در قرآن کریم 📌 برگرفته از برنامه
هدایت شده از سالن مطالعه
نخستین زنی که در جنگ به اسارت عراقی‌ها درآمد؛ قسمت نهم: • از نظر شما بزرگ‌ترین درس جنگ چه بود؟ صبر، شاید بزرگ‌ترین درس ۸ سال دفاع‌مقدس بود. همانطور که خداوند در قرآن می‌فرمایند  از صبر و نماز می‌توانید کمک بگیرید. من بیشترین درسی که از دوران جنگ و آن روزها گرفتم، صبر بود. روزها و سال‌های بسیار سختی را ما پشت سر گذاشتیم. خانواده‌ها با صبوری توانستند مقابل دشمن بایستند و خدا را شکر که نتیجه گرفتند. اگر من در دوران اسارتم صبور نبودم و ایمانم قوی نبود، شاید پناهنده عراق می‌شدم یا حتی خودکشی می‌کردم. به‌خاطر دارم من نزدیک به ۴‌ ماه حمام نرفته بودم و اصلا لباسی نداشتم که عوض کنم، در جوانی همسرم را از دست دادم، نمی‌دانستم چه بلایی سرش آمده، اسیر شدم و از خانواده‌ام هیچ خبری نداشتم، با این حال صبوری و در مقابل شکنجه‌ها مقاومت کردم. خدا را شکر می‌کنم که با همان حجاب و ایمانی که داشتم رفتم و با همان حجاب و با افتخار برگشتم. هیچ‌وقت نه التماس دشمن را کردم و نه گریه و ناله‌ای یا درخواستی داشتم. مردم قبل از انقلاب سختی‌های زیادی را گذرانده بودند و حالا نمی‌خواستند به همین راحتی آن را از دست بدهند. • از زنان هنگام جنگ بگویید؛ به‌خصوص در شهرهای مرزی چه وحشتی داشتند و نگرانی‌های آنان چه بود؟  شرایط خیلی سختی بود. بیشتر مردم به سمت روستاها هجوم برده بودند؛ چراکه روستاها از شهر دور بودند و معمولا نیروهای عراقی کمتر به سمت روستاها می‌رفتند. روزهای وحشتناکی بود. زنان همیشه با استرس و دلهره روزها و شب‌ها را پشت سر می‌گذاشتند. برای نجات فرزندان کوچکشان به روستاها پناه برده بودند. شب‌ها همیشه منور می‌انداختند و آسمان روشن بود. دلهره مادران نمی‌گذاشت بخوابند. صدای خمپاره از همه‌جا شنیده می‌شد و نمی‌دانستیم که کجا اصابت می‌کند. جنگ به ما تحمیل شده بود. من هر لحظه که همسرم بیرون می‌رفت، فکر می‌کردم دیگر برنمی‌گردد. شرایط غیرقابل پیش‌بینی بود. آنقدر که من به فکر همسر و خانواده‌ام بودم به هیچ‌چیز دیگری فکر نمی‌کردم و اصلا خودم مهم نبودم. این شرایط همه زنان شهر بود. دلشوره و استرس‌های همیشگی و صدای خمپاره‌ها زندگی همه ما را تلخ کرده بود. حجم این اضطراب‌ها چنان بود که وقتی خانواده‌ام از سوسنگرد رفتند به اهواز من همراه‌شان نرفتم؛ چون فکر می‌کردم اگر بروم دیگر از همسرم بی‌خبر می‌شوم و اینجا باید به افرادی که مانده‌اند و به کمک احتیاج دارند، کمک کنم. • به‌نظرتان جنگ چه تأثیری بر زنان و خانواده گذاشت؟ قطعا تأثیرات زیادی داشته است؛ به‌خصوص زنانی که در شهرهای مرزی با کشور عراق زندگی می‌کردند و حتی آواره شدند. با این حال جدا از آن تأثیرات منفی‌ای که گذاشت اینها بعدا مادران و همسرانی شدند که همین الان نیز عزیزان خود را مدافع حرم می‌کنند. دفاع‌مقدس زنان را فداکارتر کرد. من الان  زنانی را می‌بینم که با وجود سن کم و داشتن فرزند کوچک، همسرشان شهید مدافع حرم است. شاید اگر آن روزها نبود، الان ما این مادران و زنان را با این حجم از فداکاری نداشتیم. ادامه دارد ... @salonemotalee