eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
393 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
489 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رحلت شهادت گونه‌ حضرت زینب سلام الله علیها بر عموم شیعیان تسلیت باد
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت شصت و پنجم قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/539 فصل ششم برادران خوش‌زخم (۳) تپه را بالا رفتیم از هر طرف تیر می‌آمد حتی از پشت سر خودمان به یک کانال رسیدیم آنقدر عمیق بود که باید با نردبان از آن بالا می‌رفتیم از کانال به سمت مقابل دویدم یکباره در اوج ناباوری برادرم جعفر را دیدم که مقابلم سبز شد فکر می‌کردم هنوز در خوابم آموزش درست و حسابی ندیده بود اصلاً دیدن او در آغاز عملیات، داخل کانال، زیر پای عراقی‌ها بهت زده‌ام کرد یک لحظه هر دو به هم نگاه کردیم حرفی نزدیم دویدیم او به یک طرف و من به سمت مقابل او به هر مشقتی بود از کانال بالا رفتم و رسیدم به خط الراس تپه شروع کردم به انداختن نارنجک از چند طرف بچه‌ها شروع به پاکسازی کردند در کمتر از نیم ساعت، تپه سقوط کرد دنبال جعفر بودم که پلک‌هایم مجدداً سنگین شد از تپه‌های دیگر صدای تیر می‌آمد ولی اراده حرکت نداشتم کنار یک سنگر عراقی نشستم و همان‌جا خوابم برد وقتی آفتاب به صورتم زد بیدار شدم شوکه شدم بیشتر به علت اینکه خودم را تک و تنها می‌دیدم دور و برم کسی نبود جز چند تا جنازه عراقی داشتم بچه‌ها را پیدا می‌کردم که صدای شنی تانک‌ها حقیقت ماجرا را معلوم کرد تانکها با روشن شدن هوا تیر مستقیم می‌زدند و برای بازپس‌گیری تپه جلو می‌آمدند تا خواستم حرکت کنم توپی کنارم منفجر شد موج انفجار مرا میان زمین و هوا چرخاند و محکم به زمین کوبید تمام تنم مورمور شد به سختی خودم را به داخل کانال کشیدم هنوز لب کانال بودم که تیر تانک نشست توی شکم کانال با انفجاری بدتر از قبلی، زمین و آسمان دور سرم چرخید ضربه گلوله تانک، دو سه متر زیر پایم را خالی کرده بود تمام خاکها شاید به اندازه یک بار کمپرسی روی تنم ریخته بود فقط چشم و دهانم از خاک بیرون بود شده بودم مثل آدمهای زنده به گور چشمهایم به چپ و راست می‌چرخید اما از نوک پا تا بالای گردنم زیر خاک بود نمی‌توانستم حتی دستهایم را زیر خاک جابجا کنم به سختی سرم را تکان دادم صدایی شنیدم یکی داشت خرخر می‌کرد و جان می داد ترکش یا موج همان تیر تانک، او را از ناحیه سر و گردن مجروح کرده بود داشت دست و پا می‌زد بعد از نیم ساعت سه نفر به سمت کانال آمدند مرا دیدند باورم نمیشد با مژه‌هایی که از سنگینی خاک بالا نمی‌آمد، تصویر محو جعفر در چشمانم نشست بالای سرم ایستاد داد کشید: "داداشم شهید شده! داداشم شهید شده!" مثل مرده‌ها با چشمان باز به او خیره مانده بودم صدای گریه‌اش دلم را همان زیر خاک لرزاند... ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
حاجت داری؟ تعجیل در ظهور؟ 🖌 حضرت (ع) فرمودند: هر که پانزده روز از ماه رجب را روزه بدارد، هر خواسته ای داشته باشد خداوند می دهد، مگر آنکه درباره گناه یا قطع ارتباط فامیل باشد. 🖌 قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ع ...وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً قَضَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ کُلَّ حَاجَةٍ إِلَّا أَنْ یَسْأَلَهُ فِی مَأْثَمٍ أَوْ فِی قَطِیعَةِ رَحِمٍ . 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ح ۱۸. @hadith_daily
○ • شب تار سحـــر می‌گردد... یک نفر مانده ازین قوم که برمی‌گردد! البتہ اگر ما بخواهیم...
حمایت کنین لطفا 👇👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/122339
حمایت کنین لطفا 👇👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/122339
امروز به مناسبت سلام الله علیها توفیق شد رفتم زیارت شهدای و . فرزند دو به مناسبت روز پدر برای باباهاشون نامه نوشته بودن واقعا تکان دهنده بود. با خودم فکر می کردم فردای چطور می خواهیم جواب این شهدا و خانواده هاشون رو بدیم. 👈🏻به نظر شما با این کارها که ما می کنیم عدم تقید به اسلامی؛ مال مردم خوری؛ عدم رعایت و.... ما در برابر شهدا و خانواده هاشون که تمام وجودشون رو فدای اسلام کردن چه جوابی خواهیم داشت. ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ 🌸@Azadye_Hejab🌸 ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯