زائرین عرض سلام و احترام
عشق يعني که حسین و والسلام
عشق يعني با حسین و کربلا
عشق یعنی همره خون خدا
عشق یعنی زندگی کن باحسین
عشق یعنی بندگی کن با حسین
عشق یعنی با حسین پرواز کن
زندگی را با حسین آغاز کن
عشق يعني جان خود بنما فدا
در ره مولای خود خون خدا
عشق يعني همچو عباس علی
دل سپردن بر حسین بن علی
عشق یعنی اکبر و اصغر شدن
در ره مولای خود پر پر شدن
عشق یعنی همچو زینب بیقرار
بنده ی خوب خدای کردگار
عشق یعنی از خدا غافل نشو
پیرو هر مکتب باطل نشو
عشق یعنی دم زدن از فاطمه
عشق یعنی همرهی با قافله
عشق یعنی چون سلیمانی شدن
پیرو پیر خراسانی شدن
قدرتی حرف دلش باشد مدام
پیروی از مکتب و خط امام
شاعر : حاج آقا قدرتی
سوم ماه رمضان ۱۴۰۲
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
دعای روز چهارم ماه رمضان
اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاَوَةَ ذِكْرِكَ
خدايا مرا در اين روز براى اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شيرينى ذكرت را به من بچشان
وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لِأَدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ
و براى اداى شكر خود به كرمت مهيا ساز و در اين روز به حفظ و پرده پوشى مرا از گناه محفوظ دار اى بصيرترين بينايان عالم.
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
🖌 حضرت #امام_صادق علیه السلام به فرزندانش توصیه می کردند هنگامی که ماه رمضان می شود تمام تلاشتان را بکار ببرید زیرا ارزاق در آن تقسیم می شود و پایان کار افراد در آن ثبت می شود
🖌 سمع أبا عبد الله عليهالسلام يوصي ولده ويقول : إذا دخل شهر رمضان فاجهدوا انفسكم فيه فان فيه تقسيم الأرزاق ويثبت الآجال.
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ج ۱، ص ۱۲۳ ح ، ۱۲۹
#حدیث #رمضان
روزی یک حدیث
به نام خدا
یوآل نوآه حراری
سال 2050: چه چیزی درانتظار بشریت است؟
کوکاکولا، آمازون و دولت همگی برای هک کردن شما مسابقه گذاشته اند. نه برای هک کردن گوشی های هوشمندتان، رایانه تان یا حساب بانکی تان، آنها برای هک کردن «شما» و سیستم عامل ارگانیک شما با هم مسابقه گذاشته اند . ما نه در عصر هک کردن رایانه ها که در عصر هک کردن انسان ها زندگی می کنیم.
بخش اول: تغییر همیشگی است
بشریت با انقلاب های بی سابقه ای دست به گریبان است، تمام داستان های قدیمی ما درحال فروریختن هستند و تاکنون هیچ داستان جدیدی برای جایگزینی با آنها ظهور نیافته است. ما چگونه می توانیم خود و فرزندانمان را برای دنیایی آماده کنیم که چنین دگرگونی ها و عدم قطعیت های عظیمی در آن وجود دارد؟ کودکی که امروز به دنیا می آید حول و حوش سال 2050 سی ساله خواهد بود. اگر همه چیز به خوبی پیش رود این کودک همچنان تا سال 2100 زنده خواهد بود . حتی شاید در قرن بیست و دوم نیز شهروندی فعال باشد. ما چه چیزی باید به این کودک آموزش دهیم تا به او کمک کند در جهان سال 2050 یا قرن بیست و دوم زنده بماند و شکوفا شود؟ او برای به دست آوردن یک شغل، درک اتفاقاتی که پیرامونش رخ می دهد و عبور از هزارتوی زندگی به چه نوع مهارت هایی نیاز خواهد داشت؟
شوربختانه از آنجا که هیچ کس نمی داند جهان سال 2050 چه شکل و شمایلی خواهد داشت – حال سال 2100 بماند – ما از پاسخ این پرسش ها چیزی نمی دانیم. البته انسان ها هیچگاه قادر به پیش بینی دقیق آینده نبوده اند. اما امروز این کار دشوارتر از همیشه شده است، چرا که وقتی فناوری ما را قادر به مهندسی بدن ها، مغزها و ذهن ها کند، دیگر نمی توانیم از هیچ چیز با حتمیت سخن بگوییم؛ از جمله چیزهایی که تا قبل ثابت و ازلی و ابدی به نظر می آمدند.
یک هزار سال پیش در سال 1018 مردم از خیلی چیزهای آینده خبر نداشتند، با این حال آنها یقین داشتند که مشخصه های بنیادین جامعه بشری قرار نیست تغییر کند. اگر شما در چین سال 1018 زندگی می کردید، احتمالا ختنی ها از شمال یورش می آوردند و طاعون جان میلیون ها نفر را می گرفت. با این حال برای شما این نکته روشن بود که حتی در سال 1050 اکثر مردم همچنان در مزارع و بافندگی ها کار می کنند، حکام همچنان برای تکمیل کادر ارتش ها و سازوکار اداری شان به انسان ها متکی خواهند بود، مردان همچنان بر زنان سلطه خواهند داشت و بدن انسان نیز دقیقا به همان شکلی که بود باقی می ماند. به همین دلیل بود که در سال 1018 رعیای فقیر چینی به فرزندانشان یاد می دادند که چگونه برنج بکارند و ابریشم ببافند و دهقانان متمول تر به پسرانشان می آموختند که چگونه متون کلاسیک کنفسیوسی را بخوانند، خطاطی کنند یا سواربر اسب مبارزه کنند؛ به دخترانشان نیز می آموختند که عفیف و فرمانبردار شوهرانشان باشند. تردیدی وجود نداشت که این مهارت ها همچنان در سال 1050 نیز مورد نیاز خواهد بود.
برعکس امروز ما هیچ تصوری از این نداریم که چین یا بقیه دنیا در سال 2050 چه شکل و شمایلی خواهد داشت. نمی دانیم که مردم برای تامین زندگی شان چه کار خواهند کرد. نمی دانیم که ارتش ها و بروکراسی ها چه کارکردی خواهند داشت و نمی دانیم روابط جنسیتی چه شکلی به خود خواهند گرفت. برخی از مردم احتمالا بیشتر از امروز زنده خواهند ماند و خود بدن انسان نیز به لطف مهندسی زیستی و وجود واسطه های مستقیم مغز به رایانه، دچار انقلابی بی سابقه خواهد شد. بیشتر آنچه که کودکان امروز یاد می گیرند احتمالا تا سال 2050 مطالبی بی ربط و بی مصرف خواهد شد.
در حال حاضر خیلی از مدارس در سیستم آموزشی خود بر انباشتن ذهن دانش آموزان از اطلاعات تمرکز دارند. درگذشته این کار معقولی به نظر می آمد، چرا که اطلاعات کمیاب بود و حتی راه جریان کند اطلاعات موجود را سانسور مکررا سد می کرد. اگر شما مثلا در سال 1800 در یک شهر استانی کوچک در مکزیک زندگی می کردید، به سختی می توانستید بفهمید که جهان وسیع تر چه شکل و شمایلی دارد. نه از رادیو و تلویزیون و روزنامه خبری بود و نه از آزادی های همگانی. حتی اگر باسواد بودید و به یک کتابخانه خصوصی دسترسی داشتید، جز رمان و کتاب های مذهبی چیز زیادی برای خواندن وجود نداشت. امپراتوری اسپانیا تمام متون چاپ شده درمحل را به شدت سانسور می کرد و تنها اجازه ورود قطره چکانی آثار چاپی را از خارج می داد. اگر در یک شهر استانی در روسیه، هند، ترکیه یا چین هم زندگی می کردید، این وضعیت کمابیش حاکم بود. زمانی که مدارس مدرن رواج یافتند، به هرکودکی خواندن و نوشتن یاد دادند و اطلاعات اساسی جغرافی، تاریخ و زیست شناسی به آنها آموزش داده شد و به دنبال آن پیشرفت عظیمی رخ داد.