هدایت شده از اکبر ابدالی
🔥 چرا باید کالای قاچاق را آتش زد؟
🔹 آتش در قرآن نماد عذاب - بخوانيد جريمه - است كه بار رواني و معنايي خاصي دارد. هر جا قرآن مي خواهد سختي عذاب يا جريمه را طرح كند آتش را به رخ مي كشد. داستان وقتي جالب مي شود كه بدانيم كلمه آتش و مشتقات آن 154بار و كلمه كافرون و مشتقات آن هم 154بار در قرآن ذكر شده است!
🔹 از دو جريان زير كه در قرآن به آنها پرداخته شده است پاسخ برخي سوالات و شبهات را در خصوص آتش زدن كالاي قاچاق مي توان گرفت:
1- آتش زدن #مسجد_ضرار با دستور پيامبر (ص)
2- آتش زدن #گوساله_سامري که از زیورآلات ساخته شده بود
متن کامل یادداشت👇
http://yon.ir/5mwND
🆔 @mashgh626
هدایت شده از
امام زادگان عشق
گرامی میداریم یاد و خاطره تمامی شهدای اسیر انقلاب اسلامی که زیر شکنجه جان دادن ولی کلامی علیه جمهوری اسلامی ایران بر زبانشان جاری نشد .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء امام شهداء . اموات صلوات⚘
هدایت شده از
امام زادگان عشق
خاطرات جذاب و دلنشین آزاده جوینی از ۸ سال اسارت
سبک زندگی با اقتصاد مقاوتی در اسارت دوران دفاع مقدس از زبان یکی از آزادگان جوینی که همراه و همگام با سرور و سید آزادگان ایران در دفاع مقدس(مرحوم ابوترابی) که نزدیک به یک دهه زندگی به روش اقتصاد مقاوتی را تجربه کرده اند.
حاج علی محمدیان که خود را با شماره اسارت ۴۴۱۸ معرفی می کند ۸ سال و ۲۳ روز در اردوگاه شماره ۲ موصل رژیم ظالمانه صدام زندگی سپری کرده است.
این آزاده جوینی ، همراهی نزدیک به ۲ سال اسارت و هم سلولی با سید آزادگان کشور مرحوم فقید ابوترابی را یکی از بهترین و به یادماندنی ترین دوران زندگی خود معرفی کرده
افراد صلیب سرخ در بازدید ازاردوگاه های عراق از زندگی و سرخوشی آزادگان تعجب می کردند، و می گفتند: ما به اکثر کشورهای جنگ زده دنیا رفته ایم همه زندانیان غمناکند و یا خود کشی می کنند و یا روانی می شوند ! ولی شما روز به روز شادتر و امیدوارتر می شوید «سر» این امر چیست؟
حاج اقا ابوترابی در پاسخ به آنها می گفت: آن چیزی که بچه ها را شادتر و امیدوارتر و زنده نگاه داشته است، ایمان آنها است و شما از این ایمان خبر ندارید و چیزی حس نمی کنید
مرحوم فقید ابوترابی قدرت و توان بسیار بالایی در جذب افراد داشت به طوری که افراد صلیب سرخ بین المللی که مسیحی بودند ، برای وی احترام قائل بودند. زیرا وی با رفتار متواضعانه و خلوص نیت، درس کرامت انسانی را به آنان می آموخت و ما نیز با نگاه کردن به چهره وی تمام غم های دوران اسارت را فراموش می کردیم.
صلیب سرخ هر دوماه یک بار نامه های بین دو کشورایران وعراق را مبادله می کرد ، در میان افرادی که از صلیب سرخ برای این کاربه اردوگاه ما می آمدند پروفسوری سوئیسی به نام نیکلای بود که رابطه خوبی با حاج آقا ابوترابی برقرار کرده بود یک بار که به اردوگاه ما آمد ودید این سید بزرگوار در اردوگاه نیست سراغ ایشان را گرفت وما گفتیم ایشان را به یک اردوگاه دیگری برده اند ،سپس این پروفسور سوئیسی گفت: من هرگاه کریسمس به کلیسا می روم وقتی می ایستم به حضرت مسیح نگاه می کنم ،به جای چهره حضرت مسیح چهره ابوترابی در ذهنم نقش می بندد وبه آرامش می رسم .
مرحوم ابوترابی راه و رسم زندگی کردن در اسارت و دنیا را به ما آموخت و آنگونه که در ادامه این گفتگو روش های زندگی مقاومتی را بازگو می کنم ، تمام برنامه ریزی ها و اقدامات فرهنگی و اقتصادی و اخلاقی و بهداشتی و … در اردوگاه های عراق با درایت و آینده نگری و تدبیر ایشان بود و اول برنامه ریزی می کرد و بعد با توصیه پدرانه همه ما را در زندگی در اسارت روحیه و توان می داد و نیز به بچه ها امید به بازگشت و توصیه عملی به صبر را می نمود
در دوران اسارت متکی به خود بودیم و تامین نیاز های شخصی خود بر عهده خودمان بود، چون امکانات بسیار حداقلی را در اختیار ما قرار می دادند و ما بیشترین بهره برداری را از آن می بردیم.
( موقعیتی که اصلا با شریط تحریم امروز اصلا قابل مقایسه نیست )انجام امور فرهنگی و چاپ نشریه و ماهنامه با استفاده از قوطی مقوایی «تاید»
از قوطی های کارتنی و مقوایی « تاید »نشریه درست می کردیم، به طوری که این قوطی های تاید را در آب قرار داده و آن را به صورت چندین ورق نازک از هم جدا می کردیم و پس از خشکاندن آنها و با استفاده از انواع رنگ های دست ساز و با استفاده از ترکیب خمیردندان با برگ درخت و دوده بخاری و غیره نشریه و ماهنامه منتشر می کردیم به طوری که حتی یک بار عراقی ها در تفتیش از اردوگاه ما ، یکی از این نشریه ها را پیدا کردند و به دنبال دستگاه چاپ آن می گشتند! و می گفتند شما دستگاه چاپ را از کجا آوردید؟ و ما برای خلاصی از آزار و اذیت آنها ناچار می شدیم تا در مقابل چشم آنها چند سطری با استفاده از همان ادوات ساده بنویسم تا باور کنند که دستگاه چاپی درکار نیست.
با برگ درختان و با استفاده از گلها و نیز دوده سیاه و کپسول های رنگی پزشکی و سایر قرص ها رنگ و جوهر درست می کردیم و با آن بر روی بوم نقاشی می کردیم و البته شالوده اصلی در تهیه رنگ خمیر دندان بود.
بچه ها ی آزاده موهای سر خود را که می تراشیدن با استفاده از سیم و چوبی که به آنها می چسباندند، از آنهابه عنوان قلم مو استفاده می کردیم
انجام امور فرهنگی با تدابیر امنیتی گسترده ، انجام سخنرانی و اجرای تئاتر و سرود و برگزاری رژه در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با روش های بسیار ابداعی و امنیتی در اردوگاه انجام می گرفت. مثلا : با استفاده از سطل زباله و با شانه پلاستیکی و کاغذ صدای «ترومپت» و مارش نظامی تولید می کردیم! و در مقابل عکس امام که در بالای جایگاه مراسم گذاشته بودیم رژه می رفتیم.
ساخت شیرینی با آرد خمیر نان و خرما و نیز
هدایت شده از
امام زادگان عشق
کار با لوله نازک و با استفاده از ساچمه کوچک بر نوک آن، با بهره گیری از دوده غلیظ سیاه به عنوان جوهر و نیز استفاده از شیشه های آمپول پنی سیلین در ساخت چهل چراغ «لوستر» و با ریختن مقداری نفت داخل آنها برای استفاده در تئاتر ها و مناسبت ها ! از جمله آنها بود و خلاصه اینکه در اسارت هیچ چیز دور ریختنی نبود!
مدیریت توزیع ۴ هندوانه برای مصرف ۱۵۰ نفر آزاده!
یک بار ۳ الی ۴ هندوانه برای حدود ۱۵۰ نفر آزاده آورده بودند که ما از سر ناچاری مغز هندوانه ها را با آب مخلوط کرده و مقداری شکر به آن اضافه کردیم و شربت هندوانه خوردیم و البته از پوست آن نیز به عنوان مربا استفاده می کردیم !
محمدیان می گوید: در اسارت به هر نفر در شبانه روز ۲ قرص نان ( خبوز، سمون) می دادند که ۸۰ درصدآن خمیر بود و ما به ناچار خمیر نان را از نان جدا می کردیم و تنوری از پیت حلبی ساخته بودیم که این خمیر ها را در آن می پختیم و میل می کردیم.
ساخت مصنوعات و البسه وسایر لوازم شخصی از ضایعات
با استفاده از نخ جوراب های بلااستفاده «گیوه» کفش می بافتیم و یا با نخ پولیور و یا زیر پوش بر روی یک «کفی» کفش کهنه، دمپایی درست می کردیم و حتی این وسایل دست ساز را برخی مواقع به سربازان عراقی می فروختیم. و از دانه های خرما با استفاده از ابزار های خود ساخته و دستی تسبیح درست می کردیم و با استفاده از نخ های حوله های دست که آنها رابه صورت ماهرانه ای باز می کردیم ، گلدوزی می کردیم و نیز از پتو های سیاه رنگی که در اختیار داشتیم از آنها کت و پالتو و شلوار برای زمستان درست می کردیم و…
با استفاده از قطعه های سیم خار دار که با روش ماهرانه ای می بریدیم تمام وسایل ساده ابزار دندان کشی را درست کرده بودیم حتی با دسته مسواک سفید دندان مصنوعی درست می کردیم
هنگام حضور صلیب سرخ در اردوگاه نیاز به مترجم نداشتیم
با تدابیر وبرنامه ریزی های مرحوم ابوترابی هرکسی که در اردوگاه تخصصی داشت در اختیار دیگران قرار می داد ،به طوری که در اردوگاه کلاس های زبان انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، احکام و..برگزار می شد وبنده هم چون با خطاطی آشنا بودم برای بچه های اردوگاه کلاس خط گذاشته بودم.
چون ما در اردوگاه وسایل نوشتن نداشتیم از چوب نی درست می کردیم واز برگ درختان وقرص وکپسول وهمچنین دوده زغال جوهر می ساختیم وروی کارتن ها می نوشتیم وبعدها توانستیم یا ابداع یک روش دیگربنویسیم، به این صورت که یک پارچه را روغنی کرده وروی آن نایلونی قرار می دادیم وبا تکه چوبی روی آن می نوشتیم وزمانی که نایلون را برمی داشتیم کلمات روی پارچه مشخص بود .
🌷جانم میرود🌷
قسمت نوزدهم
✍ فاطمه امیری
ــــ بس کن دیگه حالت بهم نمی خوره همچین حرفایی بزنی
زهرا برای آروم ڪردن اوضاع چشم غره ای به نازی رفت دست مهیا را گرفت
ـــ نازی تو برو کلاس ما بریم یه چسب بزنیم رو زخم مهیا میایم
و به سمت سرویس بهداشتی رفتن
ــــ آخ آخ زهرا زخمو فشار نده
ـــ باشه دیوونه بیا تموم شد
نگاهی به خودش در آینه انداخت
به قیافه ے خودش دهن کجی زد
به طرف ڪلاس رفت تقه ای به در زد
ـــ اجازه هست استاد
استاد صولتی با لبخند اجازه داد
مهیا تا می خواست سر جایش بشیند با دیدن مهران صولتی اخمی ڪرد و سرجایش نشست
همزمان نازی در گوش شروع به صحبت کرد
ــ وای این پسره مهران برادر استاد صولتیه
ـــ مهران ڪیه
ـــ چقدر خنگے تو همین که بهت زد
مهیا با این حرف یاد زخمش افتاد دستی به زخمش کشید
ـــ دستش بشکنه چیکارکرد پیشونیمو
با شروع درس ساڪت شدند
...
ــــ خسته نباشید
همه از جایشان بلند شدند
مهیا وسایلش را تند تند جمع ڪرد و همراه نازی و زهرا به سمت بیرون رفتند
ــــ دخترا آرایشم خوبه ??
مهیا نگاهي به صورت نازی انداخت
ـــ خوبه، میخوای برے جایي؟؟
زهرا تنه ای به نازی زد
ـــ ڪلڪ کجا دارے میری؟؟
ـــ اه چته زهرا تیپمو بهم ریختی من رفتم
مهیا و زهرا به رفتن نازی نگاه می کردند
ـــ واه مهیا این چش شد
ــــ بیخیال ولش ڪن بریم
ـــ مهیا جا ِن من بیا بریم کافی شاپ
ـــ باشه بریم
پاتوق همیشگی مهیا و دوستانش کافی شاپی ڪه رو به روی دانشگاه بود
وارد کافی شاپ شدن و روی میزی در گوشه ڪافی شاپ نشستند
گارسون به طرفشان آمد و سفارش را گرفت
صدای گوشیش بلند شد
بعد ڪلی گشتن گوشی را از کیف درآورد
پیام داشت .همان شماره ناشناس بود جواب پیام را داده بود
ــــ یڪ دوست
مهیا پیامش را پاک کرد و بیخیال تو کیف انداخت
ـــ بی مزه بازیش گرفته
ـــ با ڪی صحبت مي کني تو
ـــ هیچی بابا مزاحمه. بیخی
شروع ڪردن به خوردن ڪیڪ بعد از ربع ساعت از جایشان بلند شدند
مهیا به طرف صندوق رفت تا حساب ڪند
ادامه دارد ...
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
❓❓ چه مدت قبل از مرگ توبه پذیرفته می شود؟
حضرت صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: هر که یک سال پیش از مرگش توبه کند خداوند توبهاش را بپذیرد سپس فرمود: یکسال زیاد است هر که یک ماه پیش از مرگش توبه کند خدا توبهاش را بپذیرد، سپس فرمود یکماه زیاد است، هر که یک هفته پیش از مرگش توبه کند خدا توبهاش را بپذیرد، سپس فرمود: یک هفته زیاد است هر که یک روز پیش از مرگش توبه کند خدا توبهاش را بپذیرد، سپس فرمود: یک روز زیاد است هر که پیش از دیدار مرگ (ملک الموت) توبه کند خدا توبهاش را بپذیرد.
🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِیرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْجُمْعَةَ لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ يَوْماً لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يُعَايِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 174 روایة: 2
#حدیث_توبه
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
1_21103946.mp3
1.56M
ثواب غذادادن درروز عیددغدیروتوصیه به خانم ها بااجازه همسرانشان در روز عید غدیر سفره بیاندازند وبه فرزندان خود این روز رایاد آوری وخاطره ای خوب ازاین روز درذهنشان بوجود آورید .
⚖پذیرش دانشجو در کلیه گرایشهای رشته حقوق ⚖
📣📣📣بدون آزمون (بر اساس سوابق تحصیلی)📣📣📣
✳ کاردانی ناپیوسته:
🔴حقوق ثبتی
🔴حقوق-دستیاری قضایی
🔴حقوق – خدمات قضایی
🔴حقوق – شورای حل اختلاف
🔴حقوق – امور ضابطین قضایی
🔴بازرگانی – مشاوره حقوقی اصناف
🔴 حقوق - ارشاد و معاضدت قضایی
✳ کارشناسی ناپیوسته:
🔵 حقوق اداری
🔵 حقوق - حقوق ثبتی
🔵 حقوق - ارشاد در امور کیفری
🔵 حقوق - دستیاری قضایی در امور کیفری
✅ دارای مدرک معتبر وزارت علوم
✅ شهریه مناسب و مقرون به صرفه
✅ اعطای وام های دانشجویی
✅ بهره مندی از اساتید ممتاز و قضات عالی رتبه
✅ دارای مدرک معتبر وزارت علوم
✅ برگزاری کلیه کلاسها در نوبت عصر
✅ برگزاری کلاس های مهارتی و فوق برنامه
✅ تخفیف شهریه ویژه رتبه های برتر و ممتاز
✅ دارای امکانات، تجهیزات و فضای استاندارد آموزشی و کمک آموزشی با دسترسی مناسب و آسان
🔴 ثبت نام و انتخاب رشته در سایت سازمان سنجش و آموزش کشور
🔶 امکان ثبت نام حضوری در دانشگاه
🔸مشاوره پذیرش و ثبت نام:
📞 025-37778001
📞 025-37765750
📨 جهت کسب اطلاعات بیشتر عدد یک را به شماره 30007117001732 پیامک فرمایید.
🌍 www.dadkar.ir
🔻کانال ایتا:
eitaa.com/dadkarqom
🏠: 75 متری عمار یاسر - خیابان شهید قدوسی - مرکز علمی کاربردی دادگستری قم
🔹مرکز علمی کاربردی دادگستری قم🔹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅چرا #عید_غدیر از همهی اعیاد بالاتر است؟
💠 #رهبر_انقلاب :اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست.
🔹همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست.
🔹امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ ...این تعبیر دربارهی نماز، زکات و جهاد نیامده است.
🔺پس این یک قضیّهی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. ۹۵/۰۶/۳۰
فقط حیدرامیرالمومنین است