اطلاعیه 🔴🔴🔴🔴🔴🔴
بدین وسیله از ورزش دوستان عزیز دعوت به عمل می آید ، تادر سومین المپیاد ورزشی فرزندان انقلاب ،شرکت کنند 🌹
⛔️ رشته های انفرادی : طناب زنی وتنیس
⛔️ رشته های تیمی : دارت و فوتبالدستی
❌ رده سنی : ۸ سال به بالا
🔴 مکان : خیابان دکتر حسابی ، زیرزمین مسجد حضرت زینب .
🕙 زمان : پنجشنبه ، ۹۹/۵/۲ ساعت ۱۰:۰۰ صبح .
🔴🔴 بارعایت کامل پروتکل های بهداشتی ( داشتن ماسک الزامیست ) 😷
🌹حضور شما باعث دلگرمی ماست 🌹
هدایت شده از
امام زادگان عشق
با سلام
💠قابل توجه همسایه های محترم در محله زینبیه
به اطلاع می رساند خادمان شما در مسجد حضرت زینب علیها السلام در نظر دارند جشن بزرگی به میمنت روز ازدواج (ازدواج حضرت زهرا "سلام الله علیها" با حضرت علی" علیه السلام ") مصادف با اول ماه ذی الحجه برگزار نمایند . بدینوسیله از زوجهایی که در سال ۱۳۹۹ عقد کرده یا در شرف عقد هستند دعوت میگردد جهت ثبت نام در بانک اطلاعاتی و حضور در این جشن با شکوه و دریافت هدیه ای به همین منظور
نام و نام خانوادگی . تاریخ ثبت عقد . تاریخ تولد . کد ملی . نام همسر و شماره تماس و آدرس دقیق خود را به شماره 09125533018 پیامک نمایند .
🔺مهلت ثبت نام جهت دعوت در جشن : ۱۳۹۹/۴/۳۱
⬅️ همچنین از تاریخ ۱۳۹۹/۵/۱جهت تکمیل بانک اطلاعات مزدوجین در طول سال ، ثبت نام بعمل می آید .
با تشکر
قرارگاه فرهنگی اجتماعی مسجد حضرت زینب علیها السلام
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌷🍃🌷🕊🌷🍃🌷🍃🌷
#مناسبت_سالروز_شهادت
۳۱#_تیر_ماه مصادف است با شهادت شهیدی دیگر از محله زینبیه#مسجد_حضرت_زینب_علیها_السلام
#شهید_محسن_عابدینی
تاریخ ولادت: ۱۵ آبان ۱۳۴۴
محل تولد. : تهران
تاریخ شهادت : ۳۱ تیر ۱۳۶۲
محل شهادت : جوانرود
نام عملیات : والفجر ۲
📜 فرازی از وصیت نامه شهید؛
برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند .
سلام مرا به رهبرعزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد .
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات
🌷🍃🌷🕊🌷🕊🌷🍃🌷
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
خوش صدا ترین افراد
🖌 نزد حضرت #امام_هادی علیه السلام از صدای خوش یاد کردم فرمود: همانا #امام_سجاد ع قرآن مى خواند و چه بسا کسانى بر آن حضرت مى گذشتند و از آواز خوش او مدهوش مى شدند،
🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ ذَكَرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَقْرَأُ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ الْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ.
📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 419 روایة: 4
#حدیث_قرآن
هدایت شده از 🇮🇷روزی یک حدیث🇵🇸
برادر مرحوم شیخ احمد کافی- منبری معروف- نقل میکرد:
در یکی از دهههای محرم، راننده آقای کافی گرفتار کاری شد و نتوانست شیخ را به مجالسش ببرد. از تهران به من زنگ زدند و خواستند که چند روز باقیمانده از محرم، او را به جلساتش ببرم.
دهه که تمام شد، یک پاکت دربسته به من دادند و گفتند:
صله هیأتها را به بانک ببرم و به حسابش واریز کنم!
گفتم:
خودتان نمیخواهید داخل پاکتها را نگاه و پولها را شمارش کنید؟
گفتند:
نمیخواهم از محتویات پاکتها باخبر شوم و بدانم کدام بانی چقدر به من داده تا در کیفیت منبرم تأثیر بگذارد!
ضمنا ۱۳ سال است که یکی از بانیان من به جای اسکناس، کاغذ روزنامه، داخل پاکت میگذارد و به من میدهد. بارها شیطان وسوسهام کرده که ببینم کدام بانی است که چنین کاری میکند، اما خدا آبرویش را حفظ کرده تا او را نشناسم!
حالا شما این پاکت را ببر و محتویاتش را به این حساب بریز!
فردا که پاکتها را باز کردم تا محتویاتشان را به حساب شیخ احمد بریزم، دیدم دقیقا درون یکی از پاکتها چند برگ روزنامه بود!
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت چهل و پنجم 🇮🇷
قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/175
✒امروز صبح، مرا بیرون بردند. سه نفر بودیم که قرار بود تنبیهمان کنند. علی کوچکزاده، حسین شکری و من. بچهها عکس رجوی را پاره کرده بودند.
افسر بخش توجیه سیاسی گفت به علی و حسین هرکدام صد ضربه کابل بزنند. حامد سرِ شلنگ آب را توی دهانم قرار داد، با دستهایش فکم را محکم گرفت و از سلوان خواست شیر آب را باز کند. شیرآب را که باز کرد، زیاد تقلا کردم رهایم کند. شکمم پر از آب شده بود، مثل کسی که در آب غرق شده باشد. از بینیام آب میریخت.
جرم من سوارخ کردن چشم عکس مجید نیکو، قاتل شهید آیتالله مدنی و پاره کردن عکس مسعود رجوی بود، همان عکسی که در یکی از دیدار هایش در منطقه خضرا با صدام گرفته بود. امروز به میزان علاقه عراقیها به سران گروهک منافقان بیشتر پی بردم!
مدتی بود شلوارم از چندجا پاره شده بود.دنبال نخ و سوزن میگشتم. طبق مقررات اردوگاه، هر شی نوکتیز ممنون بود.
برای ساخت سوزن خیاطی،یک تکه سیم خاردار پیدا کردم. یک سرسیم را روی کنارههای محوطه سیمانی حیاط ساییدم تا خوب تیز شود.در مرحله دوم ته سیم را با سنگ کوبیدم تا پهن شود،در مرحله سوم، نوک میخ فولادی را روی ته پهن شده سیم قرار دادم و با سنگ محکم به میخ فولادی ضربه زدم تا سوراخی در ته سوزن ایجاد شود، در مرحله چهارم، با ساییدن ته سوزن روی کف سیمانی بازداشتگاه آن را منظم کردم تا حالت استاندارد پیدا کند و به راحتی دوخت و دوز با آن انجام شود!
بعضی وقتها برای نخ مشکل داشتیم. اسرایی که مسئول نظافت اتاق سرنگهبان بودند، از پتوی عراقیها مقداری نخ بیرون میکشیدند. بعضی از نگهبانها که شاهد ابتکار، خلاقیت و نوآوری اسرای ایرانی بودند، تعجب میکردند.
آنها اقرار میکردند ایرانیها با همین خلاقیت و نوآوری توانستند هشت سال مقاومت کنند. میگفتند: «شما اگر تحریم نبودید، ما را چه کار میکردید.» جمیل میگفت: «تا فلسطین هیچکس جلودارتان نبود!»
بچهها نمونههایی از خلاقیتها و ابتکارات رزمندگان ایرانی را به رخ عراقیها میکشیدند. مثل پلهای خیبری در عملیات خیبر، پلی به طول سیزده کیلومتر. یا بستن چراغ روی قایقهای بدون سرنشین. شب، در رودخانه کرخه نور و کارون، برای فریب عراقیها. آنها به خیال اینکه ایرانیها با قایقها در حال پیشروی و عملیات هستند، ساعتها روی قایقهای بدون سرنشین که فقط چند فانوس روشن، روی آنها نصب بود، آتش تهیه میریختند.
یا تله برای تانک در مناطق عملیاتی دشت آزادگان. ایرانیها با کندن زمین با عمق زیاد و استتار این کانالها با چوب و خاک، کاری میکردند که تانکهای دشمن در این کانالها زمینگیر شوند. میگفتند طرح تله برای تانک از ابتکارات دکتر مصطفی چمران بود.
ولید وارد بازداشتگاه شد و خبر از مسابقه تیراندازی داد! نگهبانها عکس امام خمینی را سیبل قرار دادند و گفتند در مسابقه دارت باید به طرف عکس رهبرتان نشانهگیری کنید!
◀️ ادامه دارد . . .
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/179
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌷🍃🌷🕊🌷🕊🍃🌷🍃🌷
#مناسبت_سالروز_شهادت
🌷هنرمندشهید حاج جاسم محرابیان🌷
شهید جاسم محرابیان برادر بزرگتر روحانی شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن محرابیان می باشد . ایشان نیز در روز ۱۳۳۷/۱۱/۱ در شهر مقدس کربلا دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کربلا سپری کرد و سپس در نائین زندگی و دوران نوجوانی و جوانی را پشت سر گذاشتند. با نهضت حضرت امام(ره) و قیام مردمی ایشان نیز به همراه برادر کوچکتر در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت فعال داشت و پس از پیروزی انقلاب بعنوان نیروی بسیج مردمی در پیشبرد اهداف انقلاب شبانه روز سعی و تلاش میکرد . سال ۱۳۶۰/۹/۲۴ به عضویت سپاه در آمد و بعنوان یک هنرمند بصیر و آگاه به زمانه نمایشنامه های زیادی نوشتند من جمله نمایش نامه "ابوذر غفاری" و" نمایشنامه مرزهای پلید این شهید والا مقام تا آخرین روزهای جنگ در میدان نبرد بود و کمتر همسر و فرزندانش او را می دیدند . بخصوص زمانیکه در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام در سمت قائم مقام تیپ والعادیات در جزایر مجنون خدمت میکرد .
با امضاء قطعنامه در سال ۱۳۶۷ ایشان بسیار ناراحت بودند و رو به یکی از دوستانشان می کنند و می گویند با امضای قطعنامه دریچه شهادت بسته شد و چون تازه برادرشان محمد حسن به شهادت رسیده بود دوستشان رو به حاج جاسم کرده و می گوید حاجی تو مرد شهادت باش به یقین هیچ عاشقی معشوق را رها نمی کند که چنین هم شد . ساعت ۷ صبح به حاج جاسم خبر می دهند که عراق در منطقه جنوب تک وسیعی زده است.