هرکاری کردم ناخن های کاشت شده در نمیاومدن، بو هر ثانیه بیشتر میشد حس کردم دارم بی حال میشم
زودی دست کشیدم از کار، رفتم پیش پنجره نشستم ده تا باد بخوره تو صورتم. به رفیقم گفتم تو بیا نهایت تلاشت رو بکن بدون اینکه آسیبی به ناخن و دستش زده بشه، بیا و ناخن ها رو دربیار....
کمی که استراحت کردم پاشدم، لوله ی آب رو باز کردم شلنگ رو گرفتم روی سرش شامپو زدم و شروع کردم شستن ، رفیقمم هنوز دور ناخن های دست جنازه بود من دلم ریش ریش میشد، گفتم تا درنیاری من اینو کفن نمیکنم به جان زهرا درشون بیار
اون دنیا اگه کارمون رو خوب انجام ندیم یقه ی ما غساله ها رو میگیرن که چرا درست مارو غسل ندادی...
شستم و شستم آدمی رو که خواب رفته بود صدای نداشت ، حرکتی نداشت.. حتی نمیگفت یواشتر منو بشور، حتی نمیگفت زهرا مواظب زخم های تنم باش که اذیت میشم، تهوع میگرفتم اما باید کارمو انجام میدادم خداروشکر با هر سختی بود کاشت ها در اومدن، اما سختیش زد به پاهامون، کمرمون.... دیگه نا و توانی برای قدم برداشتن نداشتیم، غسل دادم کفن کردم و سپردمش دست خانوادهاش
چادرمو سر کردم زودتر رفیقم از غسالخونه زدم بیرون ، فقط به اطرافم نگاه میکردم و اینقدر نفس کشیدم تا اون بوی زخم ها از مغزم بره...
پاهام بی جون بودن اما قدم برمیداشتم کلی مسیر رو بود تا برسم سر جاده
این بود خاطرات سخت روزهای کاشت ناخن
کلاه شرعی سر خودتون نزارید
کاشت غسل نداره....
بغیر کار درمانی باشه ، که اونم محدود هستن...
نه شما رو تو قبر من میخوابونن، نه منو تو قبر شما... اما تجربه هامو میگم دلم میسوزه بخدا اگه نگم، فحش میخورم ، قضاوتم میکنید اما اشکال نداره ، حق رو میگم که اون دنیا بگم من گفتم اما خودشون قبول نکردن.
#پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
هرکاری کردم ناخن های کاشت شده در نمیاومدن، بو هر ثانیه بیشتر میشد حس کردم دارم بی حال میشم
زودی دست کشیدم از کار، رفتم پیش پنجره نشستم ده تا باد بخوره تو صورتم. به رفیقم گفتم تو بیا نهایت تلاشت رو بکن بدون اینکه آسیبی به ناخن و دستش زده بشه، بیا و ناخن ها رو دربیار....
کمی که استراحت کردم پاشدم، لوله ی آب رو باز کردم شلنگ رو گرفتم روی سرش شامپو زدم و شروع کردم شستن ، رفیقمم هنوز دور ناخن های دست جنازه بود من دلم ریش ریش میشد، گفتم تا درنیاری من اینو کفن نمیکنم به جان زهرا درشون بیار
اون دنیا اگه کارمون رو خوب انجام ندیم یقه ی ما غساله ها رو میگیرن که چرا درست مارو غسل ندادی...
شستم و شستم آدمی رو که خواب رفته بود صدای نداشت ، حرکتی نداشت.. حتی نمیگفت یواشتر منو بشور، حتی نمیگفت زهرا مواظب زخم های تنم باش که اذیت میشم، تهوع میگرفتم اما باید کارمو انجام میدادم خداروشکر با هر سختی بود کاشت ها در اومدن، اما سختیش زد به پاهامون، کمرمون.... دیگه نا و توانی برای قدم برداشتن نداشتیم، غسل دادم کفن کردم و سپردمش دست خانوادهاش
چادرمو سر کردم زودتر رفیقم از غسالخونه زدم بیرون ، فقط به اطرافم نگاه میکردم و اینقدر نفس کشیدم تا اون بوی زخم ها از مغزم بره...
پاهام بی جون بودن اما قدم برمیداشتم کلی مسیر رو بود تا برسم سر جاده
این بود خاطرات سخت روزهای کاشت ناخن
کلاه شرعی سر خودتون نزارید
کاشت غسل نداره....
بغیر کار درمانی باشه ، که اونم محدود هستن...
نه شما رو تو قبر من میخوابونن، نه منو تو قبر شما... اما تجربه هامو میگم دلم میسوزه بخدا اگه نگم، فحش میخورم ، قضاوتم میکنید اما اشکال نداره ، حق رو میگم که اون دنیا بگم من گفتم اما خودشون قبول نکردن.
#پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
هرکاری کردم ناخن های کاشت شده در نمیاومدن، بو هر ثانیه بیشتر میشد حس کردم دارم بی حال میشم
زودی دست کشیدم از کار، رفتم پیش پنجره نشستم ده تا باد بخوره تو صورتم. به رفیقم گفتم تو بیا نهایت تلاشت رو بکن بدون اینکه آسیبی به ناخن و دستش زده بشه، بیا و ناخن ها رو دربیار....
کمی که استراحت کردم پاشدم، لوله ی آب رو باز کردم شلنگ رو گرفتم روی سرش شامپو زدم و شروع کردم شستن ، رفیقمم هنوز دور ناخن های دست جنازه بود من دلم ریش ریش میشد، گفتم تا درنیاری من اینو کفن نمیکنم به جان زهرا درشون بیار
اون دنیا اگه کارمون رو خوب انجام ندیم یقه ی ما غساله ها رو میگیرن که چرا درست مارو غسل ندادی...
شستم و شستم آدمی رو که خواب رفته بود صدای نداشت ، حرکتی نداشت.. حتی نمیگفت یواشتر منو بشور، حتی نمیگفت زهرا مواظب زخم های تنم باش که اذیت میشم، تهوع میگرفتم اما باید کارمو انجام میدادم خداروشکر با هر سختی بود کاشت ها در اومدن، اما سختیش زد به پاهامون، کمرمون.... دیگه نا و توانی برای قدم برداشتن نداشتیم، غسل دادم کفن کردم و سپردمش دست خانوادهاش
چادرمو سر کردم زودتر رفیقم از غسالخونه زدم بیرون ، فقط به اطرافم نگاه میکردم و اینقدر نفس کشیدم تا اون بوی زخم ها از مغزم بره...
پاهام بی جون بودن اما قدم برمیداشتم کلی مسیر رو بود تا برسم سر جاده
این بود خاطرات سخت روزهای کاشت ناخن
کلاه شرعی سر خودتون نزارید
کاشت غسل نداره....
بغیر کار درمانی باشه ، که اونم محدود هستن...
نه شما رو تو قبر من میخوابونن، نه منو تو قبر شما... اما تجربه هامو میگم دلم میسوزه بخدا اگه نگم، فحش میخورم ، قضاوتم میکنید اما اشکال نداره ، حق رو میگم که اون دنیا بگم من گفتم اما خودشون قبول نکردن.
#پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽