eitaa logo
اشعار آیینی احمد علوی
1.1هزار دنبال‌کننده
82 عکس
37 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین کانال @gaeiniroholla
مشاهده در ایتا
دانلود
برای حضرت زینب( س) دیگر از روی تنم شمشیرها را برندار نیزه ها را ،تیغ ها را،تیر ها را بر ندار ریشه هاشان در دلی خون است میدانی خودت از ستاره زخمم افزون است میدانی خودت زخم ها آیات قرآنند تفسیرش منم خواب گیسوها پریشان است تعبیرش منم آی صحرا گرد طوفان دیده ی دریا شناس ای پیمبر زاده ی دریا دل مولا شناس نیست اینجا هیچ اقیانوس دردی مثل تو هر چه میگردم در اینجا نیست مردی مثل تو عشق یک دنیا پریشانی وحیرانی ست نیست؟ آنچه من میدانم وخود نیز میدانی ست نیست؟ بعد از این سیلاب عالم گیر کشتیبان تویی ساحل آرامشی تو ، نوح این طوفان تویی اشکها پیغمبران سوز آه کیستند یوسف افتاده در اعماق چاه کیستند؟ غیر از آغوش تو در شام غریب دشتها کودکان تشنه ی من در پناه کیستند خواب مژگان تو را دیدم در این وادی بگو این به خون غلتیدگان خیل سپاه کیستند هر طرف یک آسمان بر خاکها افتاده است این بنی افلاکیان خورشید وماه کیستند رد پایت در مقاتل هست هر جا داغ هست جای دستت بر سر هر غنچه ی این باغ هست بعد من دیگر عصا دست کلیم زینب است وقت «بسم الله الرحمن الرحیم» زینب است گاه گاهی نغمه ای از نینوا خواهی شنید صوت قرآن مرا از نیزه ها خواهی شنید با تمام داغ هایت آشنایم میکنی از حرم تا قتلگاه از بس صدایم میکنی در سفر از کربلا تا شام تنها نیستی میروی اما تو دور از چشم زهرا نیستی مانده حالا از اذان آخرم در قتله گاه اشهد ان علی اکبرم در قتله گاه در مدینه داغهای بیکرانی داشتیم «یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم» بار غم را از دلم ای کوه بردار و برو با خودت دشتی پر از اندوه بردارروبرو گفت زینب بس که داغت را نظاره کرده ام مثنوی مرثیه ها را چارپاره کرده ام نیزه ها وتیغ ها وتیرها هم شاهدند من کتاب زخم را بسیار از بر خوانده ام تابشوراند خروش خطبه ام افلاک را خطبه های حیدری را حیدری تر خوانده ام تیر ها یک لحظه از چشم تو غافل نیستند چشم در چشم تو میدوزند این سر نیزه ها من خودم دیدم که در گودال مادر میدوید دم به دم فریاد میزد،آی مادر نیزه ها معجز شق القمر،اعجاز رد الشمس را ماه وخورشید از تماشای سرت آموختند گرد شمع پیکرت پروانه های این جهان مثل فطرس نوحه کردند وبرایت سوختند آسمان هم سربلند از سربلندی های ماست ما زمینگیر مصیبتهای طوفان نیستیم داغم از سرهای بر نی نیست داغ این است این اینکه میگویند ما اصلا مسلمان نیستیم مادرم تصویر خونین تو را در این کویر بارها وبارها خونین وعطشان دیده بود رد چشمان تو را تا کهکشان دنبال کرد از همان خونی که تا به آسمان پاشیده بود پاره های پیکرت ترکیب بند دیگر یست ای که در موی پریشانت کمند دیگریست برلبان غرق خونت طعم قند دیگریست در دل گودال عطر دلپسند دیگریست قسمت این بود این کویر خشک بارانی شود هر چه اسماعیل در صحراست قربانی شود هر چه در بزم تن وشمشیر مهمانی خوش است در خراب آباد چشمان تو ویرانی خوش است در طواف کعبه ی معشوق عریانی خوش است صوت قرآن در میان دیر نصرانی خوش است بهتر آن باشد که سّر دلبران از این به بعد گفته آید در حدیث دیگران از این به بعد علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی1_5839767786.mp3
زمان: حجم: 5.2M
حضرت زینب سلام الله علیها کاش در دروازه ی ساعت زمان می ایستاد نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می تپید قلب دنیا می گرفت وناگهان می ایستاد کوفیان دیدند،وقتی لب به گفتن می گشود ناگهان زنگ شتر ها از تکان می ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می شدند آن چنان که گفته اند:«آب روان می ایستاد» او که با صبر وغرور وهمت زهرایی اش باحجابش روبروی دشمنان می ایستاد این جهادازجنس تبیین بودوزینب سالها روبروی ظلم باتیغ زبان می ایستاد زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند وبعد روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می ایستاد و هم چنان می ایستاد روضه ی گودال را اصلا نخوانم بهتر است شمر در خون می نشست اما سنان می ایستاد *** حرمله آتش به پا میکرد در قلب حرم بر بلندی ها که با تیر و کمان می ایستاد آفتاب داغ می تابید بر تن ها،ولی قاتل خورشید زیر سایبان می ایستاد بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندش بر زمین میخورد وقتی روضه خوان می ایستاد علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی02.mp3
زمان: حجم: 5.81M
حضرت قاسم (ع) پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار و ندار توست . ای ماه سیزده شبه‌ ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست . دل بردن از امام و سراپا عسل شدن این کار کار بی هنران نیست ، کار توست . ای جان فدای نغمه‌ ی ” إن تُنکرونی ” ات  هر کس شهید عشق شود از تبار توست . ” لا تَجزعی ” بخوان و برو تا خود بهشت وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست . من فکر می کنم که خدا از در بهشت هرچه کلید ساخته در اختیار توست . دارد زره به قامت تو گریه می کند حتی کلاهخود تو هم داغدار توست . حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بندِ باز مانده گره ؛ یادگار توست . قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند این تکه های تن سند افتخار توست . در کربلا ضریح برایت نساختند در سینه های مردم عاشق مزار توست علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی01.mp3
زمان: حجم: 8.55M
مبهوت این آیینه اند اختر شناسان شمس الشموسی سیرتان،گوهرشناسان پروانه های روزه دار ودائم الذکر یاهو کشان بی نشان،حیدر شناسان گل پونه های دست بر پهلو گرفته دریا دلان،شوریدگان،کوثر شناسان عارف ترین مردان حق از روز ایجاد عقبی شناسان و صف محشر شناسان الیاسها وخضرهای جاده ی عشق مردان آب وخاک،بحر و بر شناسان حتی رسولان اولوالعزم الهی ایل وتبار پاک پیغمبر شناسان توفیق میخواهند از حق تا بنوشند یک جرعه از جام علی اصغر شناسان آشفته ی خونش تمام آسمانها سرگشته ی کویش تمام سرشناسان حتی سلیمان در رکابش،در پی او خیل نگین بازان و انگشتر شناسان در پیشگاه او دو زانو می نشینند جویندگان معرفت،محضر شناسان از اهل دل عمری سراغش را گرفتم از محضر لاهوتی «جعفر» شناسان تقلید از این آیت عظمی ضروریست دادند فتوی این چنین،رهبر شناسان بر روی دستان پدر گرم خطابه ست ای واعظان شهر،ای منبر شناسان از خستگی لبهای اصغر می نویسند در این کویر داغ ،شعر تر شناسان آه ای رباب،آه ای رباب ،ای همسر اشک ای در دو عالم اسوه ی مادر شناسان خیس است از امّن یجیبت چشم صحرا خشکیده دریا در غم مضطر شناسان در کیمیای عشق تو درمانده ماندند سیمین دلان و زرگران و زر شناسان فطرس دخیلی سرخ بر گهواره اش بست این است راه و رسم بال و پر شناسان بی مشتری مانده ست بعد از کودک تو بازار اقیانوس پهناور شناسان خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است از مشرق رؤیایی خاور شناسان گشتند و جز نام علی نامی ندیدند در پهنه ی تاریخ نام آور شناسان حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان..... علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
ادامه پست قبلی حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان فرزند ابراهیم ما را تشنگی کشت ای وارثان آب ای هاجر شناسان الهام میگیرند از زخم گلویش تحریر زنها،قاریان،حنجر شناسان با پیکر اکبر کنار هم کشیدند تصویر او را لاله ی احمر شناسان باید دم از او زد «من المهد الی اللحد» این است فیض اول وآخر شناسان باب الحوائج تر از او پیدا نکردند در هر دو عالم غنچه ی پرپر شناسان علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی04.mp3
زمان: حجم: 3.85M
غزل مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آن شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد گشته ام، اما برای زائر کویش شدن بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی03.mp3
زمان: حجم: 4.79M
نذر حضرت عباس علیه السلام آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست این ها برای کشتن ما صف کشیده اند از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست حتی به روی اکبر من تیغ می کشند با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی ست تنها به این گناه که فرزند حیدریم تنها به این دلیل که ما را پدر یکی ست آیا کسی نمانده که یاری کند مرا اینجا میان این همه لشکر اگر یکی ست عباس من برادر من نور چشم من طرز مصاف کردن تو با پدر یکی ست تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد در چشم شیر ، یک نفر و صد نفر یکی ست چشم انتظار آمدنت از شریعه اند حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی ست شمشیرها به دور تنت حلقه می زنند چون جمع تیغ ها همگی ضربدر یکی ست بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان خونین بدن زیاد ولی خون جگر یکی ست از بس حروف پیکر پاکت مقطعه ست پائین پای مرقد و بالای سر یکی ست غرق ستاره است تن من ولی هنوز در آسمان بی کسی من قمر یکی ست علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی02(1).mp3
زمان: حجم: 5.94M
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد دشت تاب گامهای استوارش را نداشت لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت بال هایش را همان جا باز کرد وجان سپرد آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
برای حضرت زینب( سلام الله علیها) چگونه داغ ها را میگذارد پشت سر زینب کجا؟کی؟میگذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده میگردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روز هایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگر سوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش ،چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس"را دیده ولی با خطبه هایش می کند "شق القمر "زینب طنین خطبه هایش در دل افلاک می پیچد و کاخ ظالمان را می کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه ی صد ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر ،از کربلا تا شام نبوده لحظه ای از حال طفلان بی خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان میشد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه های شعله ور زینب اگر در علقمه،گودال،در دروازه ی ساعات گرفته دست ها را مثل مادر بر کمر زینب سر خود را به محمل ها نکوبیده ست،می دانم چه دیده چشم هایش غیر زیبایی مگر زینب؟ رباب و ام کلثوم و رقیه،حضرت سجاد اگر چه داغها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می زد دست و پا در خون کبوتر وار در گودال می زد بال و پر زینب شکسته تیر ها و نیزه ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله ی مادر می آمد از دل گودال شبیه ناله هایی که شنید از پشت در زینب علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
تقدیم به حضرت ام البنین جز با زلال نور الهی نسب نداشت ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت . دردی به غیر غربت شاه عرب نداشت هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت . آماده کرده بود سپرهای خویش را تعلیم داده بود پسرهای خویش را . تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند . هم داستان ماه ترین ماه ها شوند مردان پاکباخته ی کربلا شوند . ام البنین که چار یل بی قرینه داشت تنها مدال عشق علی را به سینه داشت . بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند هم پای تا به سر همگی مصطفایی اند . اهل مدینه اند ولی کربلایی اند از نسل کوثرند سراپا خدایی اند . عمری است دل به ساحت خورشید داده است سرمایه اش محبت این خانواده است . تا روز حشر مکتب او مکتب علی ست لب وا نکرد و دید که جان بر لب علی ست . او آشنای تاب و تب هر شب علی ست با افتخار ، خادمه ی زینب علی ست . بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو لبریز بود از میِ اِیّاکَ نـَعْبُد و … . سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین بی شک رسیده بود به سر منزل یقین . ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین … . با این که بعد روز دهم یک پسر نداشت یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت . الحق که جایگاه علی را شناخته در کوره ی محبت مولا گداخته . هرگز به زرق و برق جهان دل نباخته با نان خشک و خالی این خانه ساخته . ما تشنه ایم تشنه ی لحن حماسی اش صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش . از راه دور ، محو تماشای کربلا است دلواپس عمیق ترین جای کربلا است . آموزگار حضرت سقای کربلا است او مادر شهید ترین های کربلا است . این زن که خاک را به نظر کیمیا کند آیا شود که روزی ما کربلا کند علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
احمد علوی01.mp3
زمان: حجم: 8.55M
مبهوت این آیینه اند اختر شناسان شمس الشموسی سیرتان،گوهرشناسان پروانه های روزه دار ودائم الذکر یاهو کشان بی نشان،حیدر شناسان گل پونه های دست بر پهلو گرفته دریا دلان،شوریدگان،کوثر شناسان عارف ترین مردان حق از روز ایجاد عقبی شناسان و صف محشر شناسان الیاسها وخضرهای جاده ی عشق مردان آب وخاک،بحر و بر شناسان حتی رسولان اولوالعزم الهی ایل وتبار پاک پیغمبر شناسان توفیق میخواهند از حق تا بنوشند یک جرعه از جام علی اصغر شناسان آشفته ی خونش تمام آسمانها سرگشته ی کویش تمام سرشناسان حتی سلیمان در رکابش،در پی او خیل نگین بازان و انگشتر شناسان در پیشگاه او دو زانو می نشینند جویندگان معرفت،محضر شناسان از اهل دل عمری سراغش را گرفتم از محضر لاهوتی «جعفر» شناسان تقلید از این آیت عظمی ضروریست دادند فتوی این چنین،رهبر شناسان بر روی دستان پدر گرم خطابه ست ای واعظان شهر،ای منبر شناسان از خستگی لبهای اصغر می نویسند در این کویر داغ ،شعر تر شناسان آه ای رباب،آه ای رباب ،ای همسر اشک ای در دو عالم اسوه ی مادر شناسان خیس است از امّن یجیبت چشم صحرا خشکیده دریا در غم مضطر شناسان در کیمیای عشق تو درمانده ماندند سیمین دلان و زرگران و زر شناسان فطرس دخیلی سرخ بر گهواره اش بست این است راه و رسم بال و پر شناسان بی مشتری مانده ست بعد از کودک تو بازار اقیانوس پهناور شناسان خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است از مشرق رؤیایی خاور شناسان گشتند و جز نام علی نامی ندیدند در پهنه ی تاریخ نام آور شناسان حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان..... علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
ادامه پست قبلی حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان فرزند ابراهیم ما را تشنگی کشت ای وارثان آب ای هاجر شناسان الهام میگیرند از زخم گلویش تحریر زنها،قاریان،حنجر شناسان با پیکر اکبر کنار هم کشیدند تصویر او را لاله ی احمر شناسان باید دم از او زد «من المهد الی اللحد» این است فیض اول وآخر شناسان باب الحوائج تر از او پیدا نکردند در هر دو عالم غنچه ی پرپر شناسان علوی https://eitaa.com/ahmadealavi