فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مکتب شهید سلیمانی، مکتب ایثار و اخلاص و اسلام راستین است؛ یعنی مکتبی جهانی، فراملی و فرامرزی؛ مکتب سلطه بر دلها و جانهای همه آزادگان عالم.
#شهید_سلیمانی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴سبک زندگي ايرانيان در اوايل قرن چهاردهم، به روايت يک مستشار آمريکايي
🖊احمدحسين شريفي
🔸آرتور ميلسپو، مستشار معروف آمريکايي و همه کاره مسائل مالي ايران در سالهاي 1301 تا 1306 و همچنين سالهاي 1321 تا 1323، در جايي از کتابي که با عنوان « «مأموریت آمریکاییها در ایران» نوشته است، شرحي کوتاه از #سبک_زندگی و خلقيات مردم ايران در يک قرن قبل بيان میکند که صرف نظر از برداشت درست يا نادرست او از روحيات و خلقيات ما ايرانيان، توجه به آنها جالب است:
🔸«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت میشود، پشتکار و #وجدان_کار است... حقیقت این است که کمکاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانیها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغخاطر انجام میدهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلیاش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف میکند. حرفهای او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند...
🔸یکی از مهمترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آنها در مواجهه با مشکلات است. شرکتکنندگان در کنفرانسها به ندرت کسانیاند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند. ... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقبافتادن کارها و بینتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت میکنند...
🔸ایرانیها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمیدانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حسابشدهای از زمان در نظر نمیگیرند... در قهوهخانهها و کاروانسراها، در کنار خیابانها و جادهها گروهگروه از مردم ایران لم داده و صحبت میکنند و قلیان میکشند... در پیادهروها یا کنار جادهها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمیخوریم که زیر آفتاب خوابیدهاند. ایرانیها در هر کاری که داشته باشند، عجلهای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنجونیم آغاز میکند. ...
🔸حس میهنپرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانیها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه میکنند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را نادیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
علامه3.mp3
42.56M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه سوم:
(1) قدرت، سياست و ايدة اسلاميسازي علوم انساني
و (2) اشاره به پارهاي از نگاههاي تحولي
🔸تاريخ: 9/ آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي ديگر از امور درسآموز در زندگي علمي و عملي آيتالله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوبشان با مکاتب و انديشههاي معارض، و همچنين به دليل تجربه طولاني مدت در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، ميتواند الگويي براي مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي در دنياي معاصر باشد.
🔸دربارة روش مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد و منظرهاي مختلف و متعددي ميتوان نظر کرد و سخن گفت. اما بالاجمال ميتوان گفت ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند:
🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق شبهه؛ ايشان در گام اول سعي ميکردند که شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله ميکوشيد که اولاً، حب و بغض خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغضهاي بيدليل و بدون پشتوانة استدلالي ميتواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي شبههکنندگان نميکرد. يعني مهم نبود که آن شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند.
🔸گام دوم: در گام دوم ميکوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان ميکرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل شبهه را توضيح ميداد که بعضاً از خود شبههکنندگان واضحتر و دقيقتر آن را بيان ميکرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گامهاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا شبهه يعني شبيه حق؛ يعني حقنما؛ يعني سخني که آميختهاي از حق و باطل است. و يکي از بهترين راههاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار ميشوند.
🔸گام سوم: در گام سوم به نقد شبهه ميپرداخت. براي اين منظور (1) تبار شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار ميکرد. و با اينکار ابهت شبهه و شبههکنندگان را ميشکست و مثلاً نشان ميداد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بتپرستان قريش هم ميگفتند؛ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم ميگفتند. پس چيز تازهاي نيست؛ (2) به نقد مباني و پيشفرضها و اصول موضوعة شبهه ميپرداخت؛ (3) منشأ و انگيزة طرح شبهه را ذکر ميکرد و نقد ميکرد؛ سپس به سراغ (4) نقد دلايل ميآمد و نادرستي آنها را اثبات ميکرد و افزون بر اين به (5) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش شبهه هم ميپرداخت و نهايتاً به (6) نقد خود مدعا هم ميپرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه شبهه را از ميان برميداشت.
🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان، شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله ميديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به شبهه باقي نميماند، بلکه از آن به عنوان وسيلهاي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده ميکرد.
🔹ذکر مصاديق و نمونههايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نميگنجد.
#علامه_مصباح
#شبهه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴دروغهاي متراکم ديدهبانهاي شفافيت و عدالت!
🖊احمدحسين شريفي
🔸جناب احمد توکلي، که مدتي است با تأسيس سازماني مردمنهاد با عنوان «ديدهبان شفافيت و عدالت»دوربين شفافسازي و عدالتطلبي را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشيشان جناب حسين رجائي در مطلبي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتي دربارة آيتالله مصباح نوشتند که نشان ميدهد ديدهبانان محترم اين سازمان يا با دوربيني عوضي ميبينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمي پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند.
🔸اين دو بزرگوار در نوشتة خود ضمن توصيه همه علما و امراء به دوري از ثروتمندان (کلمة حقٍ) ارادهاي سراسر باطل و دروغين و افتراهايي بزرگ بر #علامه_مصباح وارد کردهاند (يراد بها الباطل). چنين نوشتند که آي مردم! کشفي تازه کردهايم و آن اينکه حتي آيتالله مصباح هم با کساني که ابهاماتي دربارة فعاليتهاي اقتصاديشان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشتهاند! چرا که در ديدهباني خود ديديم که غسال او يکي از کساني بوده که ابهامات مالي در پروندهاش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردي غسل داده شده است!
🔸در حالي که
اولاً، غسال ايشان چنين فردي نبوده است؛ ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردي غسل داده نشده است؛ ثالثاً، آيتالله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشتهاند و بعيد ميدانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند. رابعاً، آيتالله مصباح اساساً دفتر و بيتي به معناي مصطلح نداشتند که وجوهاتي دريافت کنند يا چنين افرادي با قصدهاي سوء بخواهند در آن نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛ خامساً، زندگي شخصي آيتالله مصباح و فرزندانش که از زاهدانهترين و کممؤنهترين زندگيهاي ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأي و منظر همگان است؛ و سادساً، همه مسائل مالي مؤسسه امام خميني(ره) نيز با شفافترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذيصلاح رسمي کشور بررسي ميشده و ميشود و در تمام اين سالها حتي يک ريال، تأکيد ميکنم حتي يک ريال، تخلف مالي در اين مؤسسه وجود نداشته است.
🔸حال سؤال ما از اين ديدهبانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نميکنيد يک جاي کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نميکنيد که يا چشماني که پشت آن دوربينهاي ديدهباني است کمسو و کجبين شده است و يا دوربينتان از کار افتاده و به جاي آب، به شما سراب نشان ميدهد؟ عزيزان من، شما نيت خوبي داريد، شعار قشنگي هم ميدهيد؛ سازماني بسيار لازم و ضروري هم تأسيس کردهايد، اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديدهباني شفافيت و عدالت نداريد. و در نتيجه نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديدهباني نميکنيد، که با دروغها و افتراهاي متراکم خود، تيرگي بر تيرگي ميافزاييد: «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زماني چشم باز کنيد و به کارنامه خود نگاه کنيد که متوجه شويد نه تنها از ديدهبانيتان هيچ حقيقتي آشکار نشده است که چنان حجابهايي بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديکترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» (نور، 40)
🔸شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازي به رفتارهاي کارآگاه پوآرويي نبود! خيلي راه آساني داشت؛ با فرزندان آيتالله مصباح يا با مؤسسه امام خميني(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيتالله محمدي عراقي تماس ميگرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا ميشديد و چنين در صف تروريستهاي فکر و فلسفة «عقبة تئوريک نظام» (علامه مصباح) قرار نميگرفتيد! دوستان عزيز باور کنيد دوربينهاي ديدهبانيتان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفتهايد به ترکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهي است که خوارج نهروان و داعشيها طي کردهاند. اما شما با قلمي روان و در ادبياتي امروزين و با هالهاي از قداست و مردمفريبي آن را ميپيماييد. خواهش ميکنم قدري فکر و تأمل در روش و روية خود داشته باشيد.
🔸ضمناً بنده اولين بار است که به واسطة نوشته شما نام رضا مطلبي کاشاني را ميشنوم؛ اما در اينجا گفتهايد که ايشان «ابهاماتي» در پرونده ماليشان مطرح است. راستي اين کدام عدالتطلبي است که به شما اجازه ميدهد آبرو و حيثيت فردي را صرفاً به اين دليل که ابهاماتي دربارهاش مطرح است،به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقي و ديني است که به شما چنين حقي داده است؟ معيار شفافيت و عدالتتان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهادهايد کافي است که با اين الفاظ مقدس آبروي هر کسي را که نميپسنديد به صرف وجود ابهاماتي در پرونده مالياش حراج کنيد؟! «ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي/ کاين ره که تو ميروي به ترکستان است»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس هفدهم: هدفداري
🖊احمدحسين شريفي
🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفياند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را ميتوان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده و همه فعاليتهاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان دادهاند: #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری و آيتالله مصباح را ميتوان از اين سنخ به شمار آورد.
🔸آيتالله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژهاي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و ميتوان گفت از نخستين سالهاي طلبگي آن را با طرح و برنامهاي منسجم دنبال ميکرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام ميدادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيشطراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً ميدانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال ميکرد و آن را به هر گونهاي که بود انجام ميداد و کاري که وظيفه خود نميدانست، حتي اگر دهها نفر به او اصرار ميکردند، نميپذيرفت.
🔸اگر به مقدمه بسياري از کتابهاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم ميبينيم نويسندگان آنها متذکر شدهاند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيتالله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحيشده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظهاي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بياعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار ميگرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت.
🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درسها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب ميکرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان ميگفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعهشناسي، روانشناسي و ساير علومي که در دانشگاهها مطرح بود، ميکردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس ميکردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماههاي تير و مرداد از قم به تهران ميرفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33)
🔸در جايي ميفرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامههاي آموزشي و تعليمياي که در نظر دارم، در فضايي گستردهتر به گونهاي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درستتر است، دنبال کرد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
علامه 3 ژ.mp3
32.01M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه سوم:
🔸پرسشها و پاسخهاي جلسه 3
🔸تاريخ: 9/ آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
27.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺شعری بسیار زیبا و پرمعنی در وصف و رثای حضرت آیت الله #علامه_مصباح یزدی رضوان الله تعالی
🌹تقدیم به همه رهروان راهش.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس هجدهم: توسل به اهل بيت(ع)
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي ديگر از برجستگيهاي سبک زندگي آيتالله مصباح توجه و توسل فراوان او به اهل بيت عليهم السلام بود. هيچ سخنراني رسمي و غيررسمي خود را جز با دعاي فرج شروع نميکرد! بسيار ملتزم بود که خود و اطرافيان و مخاطبان خود را به حضور و نظارت دائمي امام زمان(عج) توجه دهد. حتي در وصيتنامه خود نيز به عزاداري امام حسين و زنده نگهداشتن نام و ياد امام زمان تأکيد کرده است: «و اوصیه بالتهجد و قراءة القرآن و التوسّل باولیائه الکرام لا سیما اباعبدالله الحسین (ع) و بقیّة الله فی ارضه (عج)؛ فرزندم را به تهجد و قرائت قرآن و توسل به اولیای کرام به ویژه اباعبدالله الحسین(ع) و بقیةالله فی ارضه(عج) توصیه میکنم.»
🔸به صورت منظم و هفتگي به زيارت حضرت معصومه عليها السلام ميشتافت. نسبت به زيارت امام رضا عليه السلام التزامي جدي داشت. وقتي در مشهد بود روزانه دو نوبت و هر نوبت حدود يک ساعت و چهل و پنجدقيقه زيارت ايشان طول ميکشيد. غالباً در زيارت ائمه، «جامعه کبيره» ميخواند. آن هم با تأمل و تفکر در تکتک کلمات و جملات اين زيارتنامه عميق. بعضاً شاهد بوديم که در يک ساعت و نيمي که زيارت جامعه کبيره را در دست داشت و در کنار ضريح امام رضا(ع) مينشست، فقط بر يک صفحه آن متمرکز ميشد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🛑متني جالب درباره مقايسه وضعيت رفاهي مردم قبل از انقلاب و بعد از انقلاب که یکی از دوستان برایم ارسال کرده است:👇👇👇
🔹روزگاری فروش نفت ما روزی ۶ میلیون بشکه بود و جمعیت ایران حدود ۳۵ میلون نفر یعنی درآمد نفتی ایران به ازای هر ایرانی ۶ برابر درآمد فعلی بود.
❗️آن روز ها با وجود آن درآمد بالای نفتی، زندگی مردم آنطور نبود که خانواده ها بتوانند هزینه تحصیل فرزندان را تا پایان دانشگاه به عهده بگیرند برای همین اکثر پسران از حدود ۱۵ سالگی باید برای تامین مخارج خودشان مشغول به کاری می شدند و دختران هم زود شوهر داده میشدند و خرج شان جدا می شد.
🔺آن روز ها اکثر مردم دوچرخه و موتور سیکلت داشتند و مثل امروز ،نه اینقدر همه جا اتوبان داشتیم و نه اینقدر ماشین!!
❌در خانه ها هم اینقدر زندگی ماشینی نبود و کسی ماشین لباسشویی ، جاروبرقی ، اجاق گاز چند شعله و یخچال فریزر و چرخ گوشت و ال سی دی و مبلمان و از این چیزها نداشت و زندگی ها ساده و بسیار کم خرج بود .
🔸مثل امروز نبود که درکنار همه ی هزینه ها بخواهی هزینه قبض برق و گاز و تلفن و شارژ اینترنت و بنزین و ... را بدهی.
❌آن روز ها اینقدر میوه فروشی و فروشگاه مواد غذایی در محله ها نبود و هر محل معمولا یک فروشگاه داشت، چون مردم مثل امروز اهل بخور بخور نبودند و مجبور بودند فقط نیاز های اصلی را تامین کنند.
🚌مردم شاید هر ۱۰ سال یک سفر تفریحی یا زیارتی میرفتند و مثل امروز نبود که گاهی هر سال دو سه مسافرت می روند.
💢آن روزها شهرها اینقدر رنگارنگ نبودند و هر شهر چند خیابان اصلی داشت و همه ی کوچه های خاکی بودند.
❌لباس ها اینقدر رنگارنگ نبود و مردم سالی یک دست لباس می خریدند که البته عده زیادی، همان سالی یک بار را هم نمی توانستند بخرند و دو سه سال را با یک لباس سر می کردند.
❗️بسیاری از مردم در خانه هایی زندگی می کردند که در آن چند خانوار مستقر بودند و هر خانواده یک اتاق داشت.
🎭بچه ها معولا اسباب بازی آنچنانی نداشتند، گاهی یک عروسک که مادر با پارچه درست کرده بود یا یک ماشین پلاستیکی ساده... کسی فکرش را نمیکرد که روزگاری هم بیاید که در هر خانه یک کمد پر از اسباب بازی های رنگارنگ باشد.
🌀خلاصه زندگی ها در نهایت قناعت و سادگی بود چون به غیر از این روش نمیشد گذران امور کرد.
♻️امروز همه چیز عوض شده ولی عده ای هستند که میگویند یادش بخیر زمان شاه!!!
⭕️بلی یادش بخیر چون آن روزها تحریم نبودیم و شاه روزی ۶ میلیون بشکه نفت می فروخت و به مردم هم هیچ نمی داد و مردم روز به روز فقیرتر می شدند.
🔵آن روزها مردم از جایی جز سفره های خودشان خبر نداشتند و مثل امروز نبود که وقتی اختلاسی میشود، خبرش در سرتا سر کشور بپیچد.
📢اصلا مملکت شاه داشت و این فضولی ها به مردم ربطی نداشت. مردم باید از همه چیز بی خبر باشند.کسی هم دنبال این نبود که بداند مثلا آن درآمد هنگفت نفتی چه می شود؟!
⚠️آن روزها مردم از همه جا بی خبر بودند و آرامش داشتند.
‼️امروز است که مردم فهمیده اند با روزی دو سه میلیون بشکه نفت آن هم با ۸۰ میلیون جمعیت و در شرایط تحریم، می شود کشور را گلستان کرد و ریشه فقر را به یکباره خشکاند و برای همین است که مدام دنبال دزد میگردند تا بدانند این درآمد نفتی را چه کسی میدزدد ؟!
🔃اما اگر آن خدا نیامرز بود، نمی گذاشت اصلا آب در دل مردم تکان بخورد و فکرشان به این چیزها مشغول شود و از دزدی های شاه خبردار شوند.
👌 پیشرفت همیشه هم خوب نیست بخصوص برای آنها که عقب ماندگی را برتری می دانند !
خوب است بدانیم که این همه خیابان ها و جاده های چند بانده داخل و بیرون شهرها ؛شبکه گاز کشی منازل؛ساخت پارک ها و وسایل بازی بچه ها در پارک ها در همه محله ها ؛شبکه خطوط مترو؛شبکه تلفن و موبایل؛پیشرفت های علمی پزشکی؛نانو؛هسته ای؛نظامی و دفاعی؛ماهواره؛هوا فضا؛ ساختمان های مجلل؛فروشگاههاو مجتمع های تجاری بسیار بزرگ و مجلل؛شبکه برق ؛سدسازی؛سیلوسازی و...باوجود ۸سال جنگ تحمیلی و تحریم ها در جمهوری اسلامی بوجود آمده است.
همین.
📌گله مندیم از کسانی که وقتی با مفسدین و قاتلان برخورد کنند اسمشان را جلاد میگذارند و جای جلاد و شهید را عوض می کنند و اگر هم برخورد کمتری شود زبانشان دراز است و میگویند اصلا برخورد نمیشود مملکت اسلامی نیست!
📌گله مندیم از کسانی که هم نوا با دشمن و انگلیسی ها دائم پیام های نا امید کننده می فرستند نسبت به سیاه نمایی کشورشان میفرستند و تا الان یکبار از این همه خوبی و بزرگی انقلاب و شهدا دم نزده اند و فقط در این مملکت میخورند و ادعا می کنند.
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
الهیات کاربردی در اندیشه علامه مصباح یزدی (Trimmed).mp3
41.87M
🎤احمدحسين شريفي
🔴نشست علمي "الهيات کاربردي در انديشه علامه مصباح يزدي"
🔶علامه مصباح يزدي نه تنها بنيانگذار فلسفههاي مضاف اسلامی بود؛ بلکه او را را ميتوان "پدر الهيات کاربردي در تفکر شيعي دانست»
🔸تاريخ 8 بهمن 1399
🔸با حضور محققان و دانشپژوهان «مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر؛ واحد کرمانشاه»
🔹با عرض پوزش از دوستان عزيز، چند ثانيه از ابتداي بحث ضبط نشده است؛ هر چند اخلالي در اصل بحث ايجاد نکرده است.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس نوزدهم: اخلاص و کار براي خدا
🖊احمدحسين شريفي
🔸او که در انديشه اخلاقي خود معيار فضيلت را تقرب به خدا ميدانست در عمل نيز همينگونه بود؛ از جمله پربسامدترين توصيههاي آيتالله مصباح به شاگردان و دوستان و همکاران خود، اخلاص در عمل بود. خود او نيز در زندگي علمي و عمليشان همينگونه بود؛ هيچ کاري را براي سود مادي يا جلب توجه ديگران يا خوشايند زيد و بکر انجام نميداد.
🔸خشم و غضبش براي خدا و اسلام بود؛ مهر و عطوفتش براي خدا و اسلام بود؛ درس گفتنش براي خدا بود؛ نشست و برخاستش براي خدا بود. در همه رفتارهاي فردي و اجتماعي و علمي و مديريتي خود فقط و فقط رضايت خدا را جستجو ميکرد.
🔸همگان ميدانيم که آيتالله مصباح يک فقيه طراز اول بود؛ هشت سال درس فقه آيتالله بروجردي؛ هشت سال درس فقه و اصول امام خميني و پانزده سال درس فقه آيتالله بهجت، از او يک فقيه برجسته و مجتهد طراز اول ساخته بود. اما هيچ گاه حاضر نشد درس خارج فقه يا اصول ارائه دهد.
🔸حتي چند سال قبل وقتي عدهاي از دوستان خيلي اصرار کردند که درس خارج فقه يا اصولي را ارائه دهند، ايشان نپذيرفت و ميفرمود هيچ حجت شرعياي براي اين کار ندارم؛ درسهاي فقه و اصول به اندازه کفايت و بلکه بيش از اندازه کفايت داير است؛ از آن طرف کارهاي زمينمانده ديگري هست که نياز حياتي جامعه اسلامي و جمهوري اسلامي است اما کمتر مورد اهتمام ديگران هستند؛ و عندالله هيچ حجتي براي تمرکز بر مباحث فقهي، آن هم به شکل مرسوم (فقه طهارات و نجاسات و فقه عبادات و معاملات و ...) ندارم.
🔸او دقيقاً ميدانست که برخي از فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي و سياسياش، او را مبغوض پارهاي از گروهها ميکند و او را آماج تيرهاي زهرآلود تروريستهاي روشنفکرمآب و تيرهبختان و تيرهروزان شفافيتخواه ميکند، اما چيزي که براي او مطرح نبود و به محاسبه نميآورد همين اعتبارات اجتماعي و امثال آنها بود. او به تنها چيزي که ميانديشيد خدا و دين خدا و انقلاب اسلامي و خدمت علمي و فرهنگي به جامعه اسلامي بود. جان و مال و آبرو و حيثيت و اعتبار اجتماعي خود را مخلصانه و بدون هيچ چشمداشتي هزينة اسلام و انقلاب و ولايت و خدمات فرهنگي و معرفتي به جامعه کرد.
🔸البته گفتن و نوشتن از اخلاص آسان است؛ اما حقيقت آن بسيار دشوار است؛ اينکه يک انديشمند و فيلسوف نوآور، نظريهپرداز و ساختارساز؛ و يک عالم و فقيه و مفسر کمنظير، همه اعتبار علمي و اجتماعي خود را کف دست بگيرد و تنها و تنها به خشنودي و رضايت الهي بيانديشد و هيچ پروايي از چنين مسائلي نداشته باشد، کاري به غايت دشوار است؛ همين است که ايشان را حقيقتاً مصباحي فروزان و فزاينده براي حقخواهان و حقجويان و خداخواهان کرده است.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس بيستم: پرهيز از خودنمايي
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي از بارزترين سجاياي اخلاقي آيتالله مصباح که با معاشرتي اندک و کوتاه به چشم ميآمد، اين بود که ايشان مطلقا اهل خودنمايي نبودند. به تعبير مرحوم سيدهادي خسروشاهي در مقدمه کتاب انتقام، «ايشان در هيچ زمينهاي (زمينههاي علمي، فلسفي، سياسي و ...) مايل نبود «خودي» نشان بدهد.» مهمترين استراتژي رفتاري ايشان «کار براي خدا» و «در راه خدا» و «براساس تکاليف الهي» بود. بنده به خاطر ندارم علامه مصباح در مباحث علمي يا مديريتي و يا فرهنگي و اجتماعي تعبير «من» را به کار گرفته باشد. يعني مثلاً بگويد «نظر من اين است» يا «من اين کار را کردم» يا «من کسيام که در مقابل انحرافات ايستادم» يا «من کسيام که در راه انقلاب هر تهمت و افترايي را تحمل کردم» ... او حقيقتاً اهل خودنمايي نبود. و اين تواضع و فروتني را هرگز تصنعي به کار نميگرفت؛ باور قلبي او بود. او روحي بزرگ داشت.
🔸در جلسات عمومي و مهم که خبرنگاران و ارباب جرايد حضور داشتند، وقتي به هر دليلي مجبور ميشد در جايگاهي بنشيند که در معرض دوربينها و در لنز عکاسان است، سعي ميکرد جوري بنشيند که بوي خودنمايي نداشته باشد.
🔸ديدارشان با #شهيد_سلیمانی را تا قبل از رحلتشان اجازه پخش ندادند. برخوردي که ايشان با شهيد سليماني و متقابلاً شهيد سليماني با ايشان داشت (بوسيدن پيشاني يکديگر) کمنظير بود؛ اما آيتالله مصباح هرگز نخواست از شهرت و نام آن مرد بزرگ، و از محبوبيت آن سردار رشيد اسلام، براي خودش قبايي بدوزد. تا پيش از رحلت ايشان، حتي برخي از صميميترين شاگردان علامه نميدانستند که ايشان ارتباطات صميمانه و تنگاتنگي با شهيد سليماني و نيروي قدس داشتهاند.
نردبان خلق اين ما و مني است
عاقبت زين نردبان افتادني است
هر که بالاتر رود ابلهتر است
کاستخوان او بتر خواهد شکست
اين فروعست و اصولش آن بود
کاين ترفع شرکت يزدان بود
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
علامه 4 (Trimmed).mp3
41.69M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه چهارم: بیان دیدگاه مورد قبول؛
چیستی شناسی علوم انسانی
🔸تاريخ 16 آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس بيست و يکم: صفا و محبت
🖊احمدحسين شريفي
🔸رهبر معظم انقلاب در توصيفي از آيتالله مصباح فرمودند: «سه جهت در ایشان جمع است: هم «علم»، هم «بصیرت» به معنای حقیقی کلمه، هم «صفا». این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است.» (رهبر انقلاب در دیدار آیتالله مصباح و خانوادهشان در منزل ایشان، 20 بهمن، 1389)
🔸يکي از ويژگيهاي سلوک عملي آيتالله مصباح اين بود که محضر او مجلس صفا و صداقت و پاکي بود. براي نشستن در محضرش، لازم نبود دغدغه آداب و ترتيب خاصي داشته باشي. او چنان با گشودگي چهره با مراجعهکنندگان برخورد ميکرد که هر کسي او را بهترين و صميميترين دوست و همراز خود به شمار ميآورد.
🔸هرگز کسي را براي لغزش در سخن سرزنش نميکرد؛ هرگز در غياب کسي، دربارة او سخن نميگفت يا اجازة بدگويي از کسي را نميداد؛ از کوچکترين کاري که براي او صورت گرفته بود، بيشترين سپاسگزاريها را ميکرد؛ او يکي از جلوههاي اسم «شکور» خداوند بود.
🔸 او حتي براي هدايت و عاقبت به خيري ناسزاگويان به خود نيز دعا ميکرد. هيچ آثاري از خشم و نفرت و کينه نسبت به آنها در وجود اين مرد نبود. بلکه حتي الامکان رفتار آنها را حمل بر صحت ميکرد.
🔸در سال 84 که موج سوم حملات بسيار سهمگين تروریستهای فکر و فرهنگ عليه ايشان شروع شده بود، در ايامي که آيتالله مصباح حدود ده روز ايران نبود، بعد از بازگشت، در جلسهاي شاهد بودم که وقتي يک از دوستان، گزارشي از تهمتهاي بسيار ناروايي که توسط برخي از به اصطلاح مدعيان پيروي از خط امام(!) عليه ايشان زده شده بود، بيان کرد، ايشان البته از اينکه آن دوستِ ما، نام افراد را در جمع ذکر کرد، ناراحت شد و فرمودند من کراراً گفتهام که با افراد و اشخاص کاري نداشته باشيد؛ نام آنها را ذکر نکنيد! و سپس خيلي آرام و با طمأنينهاي مثالزدني فرمودند: «من شکي در اخلاص و نيت خوب اين آقايان ندارم، آنها گمان ميکنند من براي انقلاب و اسلام ضرر دارم و خود را موظف به مقابله با من ميدانند؛ مهم اين است که ما تلاش کنيم وظيفة ديني و اسلامي و انقلابي خود را بفهميم و در عمل به آن از هيچ کوششي کوتاهي نکنيم. و اهميتي به چنين سخناني ندهيد.»
نيم ذره تيرگي و خشم نه
غير مهر و رحم و آبِ چشم نه
🔸هرگز اجازه نداد حقايق و واقعيتها دربارة پارهاي از شاگردان قديمي او که بعد از جداشدن از موسسه نادرستترين و ناجوانمردانهترين تهمتها و دروغها را به ايشان و موسسه امام خميني زدند، بيان شود. هيچگاه هيچ سخن بدي دربارة آنها يا حتي گلايهاي کوچک از آنها هم بيان نکرد. حتي از شنيدن پارهاي از مشکلات خانوادگي و بيماريهايي که براي آنها و بستگانشان پيش آمده بود، به شدت غمگين ميشد و براي سلامتي آنها دعا ميکرد. او حقيقتاً روحي بزرگ داشت. درود و سلام پاکان الهي بر روح پاک و مطهرش باد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دیدگاه فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز "پایان تاریخ"! درباره سرنوشت "لیبرال دموکراسی" و "مدل زیست آمریکائی"
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🌺 رضوان الهی بر #علامه_مصباح باد که درباره هدف اصلی انقلاب اسلامی میفرمود:
"گفته ها و عملکردهای امام خمینی در تمام دوران مبارزه با رژیم پهلوی ـ و نیز پس از آن ـ به روشنی گواهی می دهد که "احیای دین و مبارزه با دین ستیزان" بزرگترین هدف او از تشکیل و ادامه نهضت 15 خرداد 42 بوده است. سخنرانیها، بیانیه ها، اعلامیه ها، و نیز وصیتنامه تاریخی ایشان شاهدان صدق این مدعایند." (کتاب "عبرت های خرداد" ص 110)
@Ahmadhoseinsharifi
🌹🌹🌹
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸درس بيست و دوم: صمت و سکوت
🖊احمدحسين شريفي
🔸اولياء الله گفتهاند از جملة مهمترين امور در تحصيل معارف الهي و درک و فهم حقايق رباني، «ترک سخن مالايعني و طلب خاموشي» است:
صبر و خاموشي جذوب رحمت است
وين نشان جستن نشان حکمت است
🔸آيتالله مصباح هر چند بسيار خوشمشرب و اهل صفا و صميمت بود؛ اما اين بدان معنا نبود که حتي در مجلس شاگردان خود نيز، به اصطلاح، نبض جلسه را به دست بگيرد و فراوان سخن بگويد. او بسيار کمسخن بود. او در دوستانهترين و صميمانهترين جلسات نيز جز به ضرورت سخن نميگفت، او حقيقتاً اهل صمت و سکوت بود.
🔸زماني ميفرمود يکي از ويژگيهاي مهم امام خميني، سکوتهاي طولانيمدت و کمگويي و البته گزيدهگويي ايشان بود. او شيفتة اين ويژگي امام بود؛ و البته خود نيز حقيقتاً اهل اين ويژگي بود؛ او اين ويژگي بزرگ را از استاداني چون امام خميني، علامه طباطبائي و آيتالله بهجت به ارث برده بود؛ او اهل سکوتهاي طولانيمدت بود. جز به ضرورت سخن نميگفت و جز سخنان ضروري هم نميگفت.
🔸وقتي سخن ميگفت، حقيقتاً لجام زبان را کاملاً در اختيار عقل و وحي قرار ميداد. سخني که خلاف اين دو باشد، بر زبان جاري نميکرد. هرگز سخن لغو نميگفت؛ هرگز سخني از سر بدخواهي و کينهورزي نگفت؛ هرگز از روي شهوت و حرص و طمع سخني بر زبان جاري نکرد؛ بلکه هرگز سخني که براي گفتنش حجتي نداشت، بر زبان جاري نميکرد.
سخندان پرورده پير کهن
بينديشد آنگه بگويد سخن
مزن بيتأمل به گفتار دم
نکو گوي اگر دير گويي چه غم
بينديش و آنگه برآور نفس
وزان پيش بس کن که گويند بس
به نطق، آدمي بهتر است از دواب
دواب از تو به گر نگويي صواب
🔸خود آن عزيز سفرکردة ما، دربارة آثار سکوت ميگفت:
🌺«از آثار سکوت آن است که انرژي ذهني انسان براي کارهاي مثبت و ثمربخش ذخيره ميگردد. کساني که زياد حرف ميزنند، فعاليتهاي ذهنيشان پراکنده ميگردد و از قدرت تفکر و تمرکزشان کاسته ميشود. وقتي انسان سعي کند کم حرف بزند و از حرفهاي بيفايده اجتناب کند، انرژيي که صرف حرف زدن ميگشت، صرف فکر کردن و دستيابي به آگاهي بيشتر ميگردد. ... کسي از علامه طباطبائي پرسيد: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ ايشان فرمودند: .. کم حرف بزن. توضيح روانشناختي اين مطلب اين است که وقتي انسان زياد حرف ميزند ذهنش به امور گوناگون مشغول ميگردد و در نتيجهي پراکندهنگري، قدرت تمرکز از او گرفته ميشود، لذا در نماز نيز نميتواند حواسش را جمع کند و فکرش پراکنده ميگردد. اما وقتي عادت کرد جلوي زبانش را بگيرد و هر حرفي را نزند، قدرت بر تمرکز پيدا ميکند.»(راهيان کوي دوست، ص199-200.)
دم مزن تا بشنوي از دمزنان
آنچ نامد در زبان و در بيان
دم مزن تا بشنوي زان آفتاب
آنچ نامد در کتاب و در خطاب
دم مزن تا دم زند بهر تو روح
آشنا بگذار در کشتي نوح
🔸او در عين علامه بودن و حکمتهاي بينظيري که از دل او بر زبانش جاري ميشد، نه تنها اصراري بر سخن گفتن نداشت که اگر ضرورتي بر سخن گفتن نميديد، سخن نميگفت:
بر لبش قفل است و در دل رازها
لب خموش و دل پر از آوازها
عارفان که جام حق نوشيدهاند
رازها دانسته و پوشيدهاند
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
Ayatollah Mesbah Yazdi .mp3
1.78M
🔴نقش کنشهای انحرافی در تغییر بینشهای اسلامی از نگاه علامه مصباح
🔶رفتار زشت، عقاید انسان را هم ضعیف می کند؛
از جمله مهمترین دلایل گرایش به باورها و ارزشهای غیراسلامی، رفتارهای ناصوابی بوده است که آرام آرام به تضعیف باورها و ارزشهای دینی منجر شده است.
🔶از جمله واجبترین و مؤکدترین واجبات برای عالمان دینی تشریح علمی مباحث اخلاقی اسلام و همچنین اقدام عملی در جهت نهادینه سازی اخلاق در افراد و جامعه است.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
پرسشهاي علامه 4 (Trimmed).mp3
38.24M
🎤احمدحسين شريفي
🔴سلسله نشستهاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي
🔴جلسه چهارم:
🔸پرسشها و پاسخهاي جلسه چهارم
🔸تاريخ 16 آذر 1399
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_در_علوم_انسانی
#دانشگاه_علامه_طباطبائی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
🔴درسهایی که باید از علامه مصباح آموخت
🔶درس بیست و سوم: قانونگرايي
🖊احمدحسین شریفی
🔷رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای، در پیام تسلیت خود به مناسب درگذشت علامه مصباح یزدی در توصیف ایشان فرمودند: «ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند» تلاش میکنم به اندازه تجربه و فهم ناقص خود و به اقتضای فضای مجازی، چند درس از سبک و روش مدیریتی ایشان را بیان کنم:
🔶سبک مديريتي علامه مصباح، سبکي قانون محورانه بود. ايشان در اجراي قانون بسيار جدي بودند و در برابر کوچکترين تخلفات قانوني نيز سختگيرانه و با صلابت برخورد ميکردند. در اين جهت حقيقتاً کمنظير بود.
🔶من کراراً گفتهام که کار اجرايي با آيتالله مصباح هم بسيار راحت و هم براي پارهاي از افراد بسيار سخت و دشوار بود؛ براي کساني که ميخواستند بر اساس قانون عمل کنند، بسيار راحت بود؛ ايشان هيچ مطالبهاي جز اجراي قانون نداشتند. اما براي کساني که احياناً توقعات فراقانوني داشتند و يا ميخواستند در مسائل اجرایی و اداری موسسه براساس سلايق و علايق شخصي عمل کنند، بسيار دشوار بود؛ چرا که ايشان هيچ مطالبهاي را جز مطالبات قانوني نميپذيرفتند.
🔶به خاطر دارم زماني را که يکي از دوستان مخلصي که سالياني به خواسته و سفارش خود حضرت استاد و البته با رضايت آن دوست عزيز، مشغول کارهاي اجرايي شده بود، و بعدها در دوره دکترا شرکت کرده و همه مراحل را با موفقيت پشت سر گذاشته بود اما به دليل مشغلههاي کاري نتوانسته بود در موعد مقرر و قانوني از رساله دکتري خود دفاع کند و طبيعتاً انتظار داشت که ارفاقي خاص براي ايشان در نظر گرفته شود، و مسؤولان آموزش هم در هيئت رئيسه موسسه درخواست ارفاق براي ايشان کردند؛ اما حضرت استاد به هيچ وجه نپذيرفتند و بلکه قاطعانه چنین درخواستی را رد کردند؛ و در ميان تعجب همه دوستان، ايشان فرمودند، ما هرگز نميتوانيم خلاف قانون عمل کنيم؛ اگر قانون چنين اجازهاي ميدهد فبها و الا هرگز. آنچه که مسلم بود اينکه ايشان هيچ استثنايي در اجراي قانون نميپذيرفت.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درسهایی که باید از علامه مصباح آموخت
🔶درس بیست و چهارم: تفکر تشکیلاتی و گروهی
🖊احمدحسین شریفی
🔶از جمله ویژگیهای مهم مدیریتی آيتالله مصباح این بود که تلاش میکرد کارها را به صورت گروهی و جمعی اداره کند. يکي از مسائلي که ایشان همواره بابت آن تأسف شديد ميخورد، اين بود که در مراکز علمي کشور ما، اعم از حوزه و دانشگاه، کارها و پژوهشهاي گروهي اهميت خود را نيافتهاند و فردگرايي و گريز از فعاليتهاي تشکيلاتي و گروهي و سازماني اصالت یافته است. اما خود ايشان در اغلب قریب به اتفاق فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي و مديريتي تلاش میکرد کارها را به صورت گروهی جلو ببرد. از تکروی و تکاندیشی پرهیز میداد و میفرمود تکروی نهایتا به خودمحوری منجر میشود. افزون بر آن، تکروی در کارهای پژوهشی موجب افزایش اختلافها و فاصله گرفتن پژوهشگران از همدیگر میشود. وی به جد بر این باور بود که هر چند «اين خردها چون مصابيح انور است» اما «بيست مصباح از يکي روشنتر است».
🔶به همين دليل حتي از دوران جواني خود دائماً در انديشه کارها و فعاليتهاي گروهی و تشکيلاتي بود و از تکروی و خودمحوری به شدت گریزان. در سن 29 سالگي پيشنهاد شکلگيري اولين تشکل رسمي حوزوي مشهور به «تشکل يازده نفري» را به منظور جلوگيري از پراکندهکاري و فعاليتهاي سليقهاي و پيشبرد بهتر و دقيقتر اهداف نهضت امام خميني ارائه ميدهد. و اساسنامه آن نيز با خط و قلم خود ايشان تنظيم ميشود. اين تشکل بذر اولية شکلگيري جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود.
🔶البته همواره توصیه میکرد که شرط کار جمعی، انعطاف و تفاهم و آمادگی پذیرش سخن و ایده دیگران و گذشت و ایثار است؛ و خود همین یکی از اولویتهای کار جمعی است؛ زیرا کار جمعی و تشکیلاتی موجب میشود انسان اخلاقیتر شود و بکوشد فضایل اخلاقی را در خود تقویت کند.
🔶افزون بر این، در جایی میفرمود از مصادیق این سخن ارزشمند امام صادق علیه السلام که به یاران و شاگردان خود میفرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ، وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ، مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ، تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاكَرُوا وَ أَحْيُوا أَمْرَنَا.» همین کار جمعی و گروهی و تشکیلاتی و پرهیز از تکروی و تکاندیشی در مسائل اجتماعی و فرهنگی و علمی و پژوهشی است.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
ای حضرت مادر، قدمت گلباران
بانوی مطهّر، قدمت گلباران
از عرش صدای هلهله می آید
ای جان پیمبر، قدمت گلباران
✍️محمّد شریفی
🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپی قابل تامل لطفا تا آخر ببینید
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴درس هایی که باید از علامه مصباح آموخت
🔶درس بیست و پنجم: تصميمگيريهاي کارشناسانه
🖊احمدحسین شریفی
🔶از دیگر ويژگيهاي مديريتي آيتالله مصباح اين بود که پيش از شروع هر کاري (اعم از فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي يا اجرايي و مديريتي)، ابتدا يک مطالعه ميداني دقيقي صورت ميدادند تا تصوير و تصور شفافي از وضعيت موجود به دست آيد. و بدين وسيله هم از انجام کارهاي تکراري پرهيز ميشد، هم از انجام کارهايي که متصديان توانمند و فعالي دارد، خودداري ميشد و هم کمبودها و ضعفها و خلأها به درستي شناسايي ميشد.
به عنوان نمونه:
1️⃣پيش از شروع برنامههاي آموزشي موسسه در راه حق (در سال 1354) براي آشنايي با فعالیتهای ساير مراکز علمي جهان اسلام در مواجهه با افکار التقاطي و مارکسيستي و استفاده از تجارب آنها و اطلاع از برنامههاي آموزشي آنها، به همراه دکتر احمد احمدي(ره) به سه کشور مصر، سوريه و لبنان سفر کردند و بازديدهايي از مراکز علمي آنها داشتند؛
2️⃣پيش از شروع «دائرة المعارف علوم عقلی»، از سال 1375 ابتدا دستور دادند کارگروهی از متخصصان و محققان تشکيل شود تا با مطالعهای دقیق معلوم کنند که آيا دانشنامه يا دانشنامههايي وجود دارند که بتوان آنها را به عنوان يک مرجع معتبر و جامع در زمينه علوم عقلي اسلامي به شمار آورد يا خير. پس از تحقيق و بررسي، گروه به اين نتيجه رسيد که چنين دانشنامههايي نه در بازار وجود دارد و نه در دستور کار مراکز يا موسسات شناختهشده قرار دارد؛ البته برخي از مباحث مربوط به معارف عقلي در ضمن دائرة المعارفهاي عمومي بيان شدهاند و دائرة المعارفهاي تخصصيای نیز در حال نگارش بودند اما ويژگيهايي که منظور بود، در آنها نيست. و بدین ترتیب کلان پروژه بینظیر دائره المعارف علوم عقلی آغاز به کار کرد؛
3️⃣به عنوان نمونهای دیگر میتوان از کلان پروژه مکتب اخلاقی اسلام نام آورد که ابتدا کارگروهي را مشخص کردند که مطالعة دقيقي در اين زمينه داشته باشند و حتي منابع غربي و مراکز تربيتي مسيحيان و ساير مکاتب اخلاقي و معنوي را رصد کنند، و سپس طرحي جامع در موضوع مکتب اخلاقي اسلام تدوين کنند؛ اين کارگروه نزديک به چهار سال مطالعه و مباحثه کردند و در اين مدت هم جلسات متعدد با خود ايشان داشتند و نهايتاً به يک طرح جامع رسيدند و پس از تأیید ایشان، کار تدوين مکتب اخلاقي اسلام شروع شد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi