eitaa logo
احمد ایرانی نسب
803 دنبال‌کننده
193 عکس
50 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار احمد ایرانی نسب @ahmadiraninasab این کانال توسط ادمین اداره می‌شود. ارتباط با ادمین @noroz_ad ارتباط با شاعر @ahmad_iraninasab
مشاهده در ایتا
دانلود
احمد ایرانی نسب
حضرت زهرا از آن روزی که هیئت آمدیم دست مارا داد در دستان سید مجتبی قاصدک را فوت کردیم و شهادت خواستیم قاصدک افتاد در دستان سید مجتبی شوخ طبع و مهربان و مشتی و بامعرفت او رفیقی فوق العاده خوب و با اخلاص بود از قدیمی ها شنیدم اهل سوز و گریه بود روضه‌خوان بود و به نام فاطمه حساس بود کوچه ها با جای خالی شهیدان غم گرفت شهر بعد از جنگ، غمگین و بدون روح بود خاطرات دوستانش بغض روی بغض بود گرچه او مانند مادر پهلویش مجروح بود چشم‌هایش ابر باران بود و شبها می‌گریست پهلوی او میزبان ترکشی ناخوانده بود جسم او هرشب سر سجاده پر میزد ولی روح او بین دوکوهه تا شلمچه مانده بود روضه های حضرت زهرا همیشه شاهدند سینه‌اش بی تاب بود و تا مدینه راه داشت مجتبی میگفت یازهرا همانجا می‌شکست در بساط روضه خوانی هاش سوز و آه داشت من چه بنویسم؟ چرا حاجت رواها ساکتند؟ مادری با کودکی آمد شفایش را گرفت دختری گریه کنان می‌گفت امسال اربعین از مزار او برات کربلایش را گرفت مادری می‌گفت آقا، دختر ده ساله ام آه از سرطان که دکترها جوابش کرده اند گفت سید مجتبی امشب شفایش را بده گرچه ذره ذره داروهاش آبش کرده اند سال‌ها سنگ مزارش پنجره فولاد ماست زائران مرقدش را می‌شمارد جبرئیل هرکه حاجت داشت هرگز دست خالی برنگشت دور شمع مرقدش پروانه می‌بندد دخیل کوله بار حاجت یک شهر امشب دست ماست او علمدار است پس باب الحوائج می‌شود زائرش با دست خالی آمده اینجا ولی عاقبت حاجت روا از روضه خارج میشود