گریست دیو سپیدی که پای در بند است
به گریه گفت دماوند: او دماوند است
به گریه گفت: که این لاله ، خون مظلومی ست
که روی دامن گلدار من پراکنده ست
گدازه ، خونِ جگر بود و آه سوزان بود
دوباره مام وطن داغدار فرزند است
شهید ، آیه ی نور است بین تاریکی
چراغ راه ، چنان آفتاب تابنده ست
شهید ، قطعه ای از آسمان خوبی هاست
بدون واسطه همسایه ی خداوند است
همان که سمت خدا میرود تمامیِ عمر
شهید ، عاشق جوینده ای که یابنده ست
آهای اهل سیاست به من جواب دهید
غم و غرور ستمدیده قیمتش چند است!؟
بریده باد زبانی که حرف صلح زند
که صلح میوه ی یک انتقام کوبنده ست
نفوذ ، چهره ی گرگی ست بین جامه ی میش
منافقی ست که پشت نقاب لبخند است
اسیر گور شوند و خوراک مور شوند
ولی صلابت ایران همیشه پاینده ست
#احمد_ایرانی_نسب
#شهید
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
گریست دیو سپیدی که پای در بند است
به گریه گفت دماوند: او دماوند است
به گریه گفت: که این لاله ، خون مظلومی ست
که روی دامن گلدار من پراکنده ست
گدازه ، خونِ جگر بود و آه سوزان بود
دوباره مام وطن داغدار فرزند است
شهید ، آیه ی نور است بین تاریکی
چراغ راه ، چنان آفتاب تابنده ست
شهید ، قطعه ای از آسمان خوبی هاست
بدون واسطه همسایه ی خداوند است
همان که سمت خدا میرود تمامیِ عمر
شهید ، عاشق جوینده ای که یابنده ست
آهای اهل سیاست به من جواب دهید
غم و غرور ستمدیده قیمتش چند است!؟
بریده باد زبانی که حرف صلح زند
که صلح میوه ی یک انتقام کوبنده ست
نفوذ ، چهره ی گرگی ست بین جامه ی میش
منافقی ست که پشت نقاب لبخند است
اسیر گور شوند و خوراک مور شوند
ولی صلابت ایران همیشه پاینده ست
#احمد_ایرانی_نسب
#شهید
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab