eitaa logo
احمد ایرانی نسب
832 دنبال‌کننده
165 عکس
46 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار احمد ایرانی نسب @ahmadiraninasab این کانال توسط ادمین اداره می‌شود. ارتباط با ادمین @noroz_ad ارتباط با شاعر @ahmad_iraninasab
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر قنوت آسمان شد مستجاب از تو پس نور می‌گیرد همیشه آفتاب از تو وقت وضویت، آب میگردد گلاب از تو هرکس سوالی داشت می‌گیرد جواب از تو با تو "مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر" معنا شد🌱 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | کارگاه هوای شعر با یاد و خاطره سیدالشهدای جبهه مقاومت و زائران شهیدش در حادثه تروریستی کرمان در حوزه هنری استان مازندران برگزار شد ♥️⃟🇮🇷 حوزه هنری مازندران در فضای مجازی👇 @hozehonari_mazandaran ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔@hozehonari_mazandaran ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
گریست دیو سپیدی که پای در بند است به گریه گفت دماوند: او دماوند است به گریه گفت: که این لاله ، خون مظلومی ست که روی دامن گلدار من پراکنده ست گدازه ، خونِ جگر بود و آه سوزان بود دوباره مام وطن داغدار فرزند است شهید ، آیه ی نور است بین تاریکی چراغ راه ، چنان آفتاب تابنده ست شهید ، قطعه ای از آسمان خوبی هاست بدون واسطه همسایه ی خداوند است همان که سمت خدا میرود تمامیِ عمر شهید ، عاشق جوینده ای که یابنده ست آهای اهل سیاست به من جواب دهید غم و غرور ستمدیده قیمتش چند است!؟ بریده باد زبانی که حرف صلح زند که صلح میوه ی یک انتقام کوبنده ست نفوذ ، چهره ی گرگی ست بین جامه ی میش منافقی ست که پشت نقاب لبخند است اسیر گور شوند و خوراک مور شوند ولی صلابت ایران همیشه پاینده ست کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است درختی که به زانو در می‌آرد هر تبرزن را... کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
آموزش شعر ترم پاییز و زمستان کارگاه هوای شعر آموزش و نقد شعر بداهه سرایی شعرخوانی میزبان و مدرس: احمد ایرانی نسب چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار دانشجو، سالن کنفرانس حوزه هنری استان مازندران حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است به محل برگزاری کارگاه توجه کنید @ahmadiraninasab
کارگاه هوای شعر ساری چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲ حوزه هنری استان مازندران @ahmadiraninasab
کارگاه هوای شعر ساری چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲ حوزه هنری استان مازندران @ahmadiraninasab
ایران و دشت‌های شقایق سرخ، صدها هزار لاله‌ی عاشق سرخ جنگش اگر دفاع مقدس بود، صلحش چنان سکوت مقدس بود غم خنجری به پشت طبس می‌زد، خون را ز قلب حادثه پس می‌زد ایمان میان دشت نفس می‌زد، طوفان نبود فوت مقدس بود آن روزها که بار حوادث را از شانه های شب‌زده برمیداشت در چشممان طراوت باران و در دستمان قنوت مقدس بود اهل سلوک با شهدا بودیم، دنبال رد پای خدا بودیم دشمن که مرده‌ای متحرک و او ، یا حی لا یموت مقدس بود در خانه‌ی خدا که عذابی نیست، اما شروط مختلفی دارد آقای مهربانِ عزیز ما، بخشی از آن شروط مقدس بود پروانه‌‌ها هوای حرم دارند، آری کبوترانه وفادارند چون اسم رمز فتنه‌ی آمریکا، این بار عنکبوت مقدس بود این شعر رو برای محکومیت فیلم نوشته بودم، ولی ابیات بالا با حال و هوای این روزهای ایران عزیز و زحمات نیروهای مسلح عزیزمان بی ارتباط نیست. @ahmadiraninasab
هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم @ahmadiraninasab
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد ما را ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه به دو عالم عَلَم نمود علامه ی امینیِ ما الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم @ahmadiraninasab
قطره ام با تو دریا میشم نوکرم با تو آقا میشم تا زمین میخورم، با یادت یاعلی میگم و پا میشم یا علی ذکر لب زمین خورده ها یا علی دلخوشیِ کم آورده ها یا علی امیدِ زندگی دلمرده ها اعلی علی، والا علی ، همبازی تموم یتیما علی مولا علی، آقا علی، خودمونی به تو میگم بابا علی 💠💠💠💠 یا علی ، نقش رو سربندم اسم تو علت لبخندم لحظه ای که به تو دل دادم از همه غیر تو دل کندم یا علی حال خوش همه لحظه هام یا علی غریبمو تویی آشنام یا علی سایه ی تو روی سرم مستدام دنیا علی، عقبا علی، جمع ثوابها همه یکجا علی مولا علی، آقا علی، خودمونی به تو میگم بابا علی @ahmadiraninasab
36.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 خودمونی به تو میگم بابا علی 🎥 نماهنگ 🎤 با صدای : 🔹محمدامین طالب زاده 📝 شعر و ملودی : 🔹احمد ایرانی نسب 🔹حسین خدادی @ahmadiraninasab
مادربزرگم خانه‌ای از جنس باور داشت آجر به آجر در دلش سوغات قمصر داشت کنج حیاط کوچکش باغ بزرگی بود گلدان به گلدان شعرهای روح پرور داشت از بیت های بوستانش معرفت می‌ریخت بر شاخه‌‌ی سبز گلستانش کبوتر داشت بوی خوش گل‌های قالی بس که می‌پیچید چون بارگاهی بود که صحنی معطر داشت حتی به جای پرده، پرچم دلبری میکرد حتی به جای صندلی، آن خانه منبر داشت آن خانه‌ای که ابرها همسایه‌اش بودند از هر طرف رفتم به سمت آسمان در داشت از پنجره هم‌دست باران میشدم هر بار بال خیالم تا بلندای فلک پر داشت قطعا ملائک استجابت را می‌آوردند وقتی قنوت ناودان ها عطر کوثر داشت مادربزرگ دائم الذکرم سحر تا شام هر روز ختم چارقل را با سماور داشت همسایه ها حاجت روای خانه اش بودند روزی که نذر سفره‌ی موسی بن جعفر(ع) داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت می‌گفت آن مردی که دنیایی اسیرش بود سجاده‌ای در کنج زندانی محقر داشت با اشک‌هایش پایه های عرش میلرزید در سجده‌ی نیمه شب خود صبح محشر داشت با یک اشاره خیر و شر را جابجا می‌کرد آنقدر که بدکاره‌ دست از کار خود برداشت هرگز نباید سر به خاک حجره بگذارد مردی که خاک مقدم او قیمت زر داشت زنجیرها حتی دخیل دست او بودند باب الحوائج با همه، لطفی برابر داشت مادربزرگم گریه کرد و شانه اش لرزید بغضی شکست و استکان از غم ترک برداشت مولای مظلوم و غریب شیعیان در بند ای کاش سلمان داشت و ای کاش قنبر داشت آن روزه‌داری که طعام سفره اش غم بود آن روضه‌داری که همیشه ذکر مادر داشت بر شانه‌ی شب پیکر خورشید را بردند تقدیر روی شانه‌هایش در و گوهر داشت پای گریز روضه خوان تا کربلا می‌رفت می‌گفت صد رحمت که مولا پیکرش سر داشت از بوریا و نعل تازه زود رد می‌شد از بس که در دل غیرت آل پیمبر داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت گفتم که آن خانه چنان صحنی معطر بود باید بگویم چون حرم صحنی مطهر داشت @ahmadiraninasab
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود خون دلها خورده ایم ... جشنواره شعر  ایرانِ جان    قالب شعری : آزاد  بخش ویژه :از حضور تا ظهور زبان شعری : فارسی / بومی (مازندرانی) رده سنی شرکت کنندگان : نو جوانان ، جوانان و بزرگسالان نکته : هر شاعر می تواند دو اثر ارسال نماید جوایز : بخش آزاد : 12 برگزیده ،هر نفر 2 میلیون تومان  بخش ویژه : 5 برگزیده ، هر نفر 5 میلیون  تومان  مهلت ارسال اثر : 30 بهمن 1402  نحوه ارسال اثر : از طریق کلیه پیام رسان ها 09359420046 اختتامیه : ۵ اسفند در آستانه ولادت صاحب الامر نهاد کتابخانه ها و حوزه هنری استان مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل قرآنی برای شرکت در انتخابات توسط حجت الاسلام محسن قرائتی ماهم دل خوش از مسؤلین نداریم @ahmadiraninasab
کسی که خواسته ایمان‌مان سقوط کند پِی چه بود؟ که ایران‌مان سقوط کند چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند که شادی از لب خندان‌مان سقوط کند چنانچه سر ببُرد دل نمی‌بُریم از عشق اگرچه سر به گریبان‌مان سقوط کند به سربریده ترین نخل هایمان سوگند گمان مبر تنِ بی جان‌مان سقوط کند اگر شهید شویم ایستاده می‌میریم مباد پرچمِ دستان‌مان سقوط کند اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت خدا نخواست که قرآن‌مان سقوط کند به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است دمی که با دَم طوفان‌مان سقوط کند بگو که آرزویش را به گور خواهد برد کسی که خواسته ایران‌مان سقوط کند @ahmadiraninasab
برای عزت جمهوری اسلامی ایران سزاوار است فروردین کنی هر سال بهمن را ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ @ahmadiraninasab
قصیده‌ی حضرت اباالفضل علیه السلام نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر که بارور بشود نطق من از این باور منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب مقدس است چنان آیه‌ آیه‌ی کوثر به واژه واژه‌ی هر بیت میخورم سوگند شروع منقبت اوست انتهای هنر چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد که مست واژه‌ و احساس می‌شود دفتر علی چه گفت به ام البنین؟ که می‌روید به دشت دامن گلدار تو چهار پسر چه کهکشان قشنگی‌ شود به خانه‌ی نور سه تا ستاره‌ی پر نور در کنار قمر رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر زبان علم نجوم از قیاس در مانده‌ست گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر بغل گرفت کسی را که برق چشمانش شد از خزانه‌ی الماس عرش زیباتر گرفت لحظه‌ای آیینه را مقابل خود صدف چگونه گرفته‌ست در بغل گوهر بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر چه خنده ها که به روی پدر کند عباس چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر علی خودش که یدالله بود و عباسش به روی دست خداوند بوده انگشتر روا بود که ملائک به محضرش آیند چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد و ریخت در پر قنداقه‌ی شریفش پر می‌آورند که خوشبو کنند جان‌ها را ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر زمان بارش نقل و بلور و نور رسید که اوست از همه‌ی آسمانیان انور به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است برادرانه همیشه حسین کرده نظر همیشه نزد برادر چنان ادب می‌کرد چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر همان که کوه ادب بوده است سر تا پا همان که کوه حیا بوده است پا تا سر همان که با نگهش کیمیاگری بلد است اگر ز روی محبت کند به خاک نظر کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش گران تر است برای جهان ز قیمت زر فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر که بود حضرت علامه صاحب منبر به نور رحمت او ارمنی مسلمان است به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر چنان رحیم که باران شود به هر آذر دلم خوش است که در کشتی نجات حسین به روز حشر اباالفضل می‌شود لنگر بنازم آن خم ابروش را که در صفین چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر قیام کرد و قیامت شده‌ست بسم الله که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر علی عذاب برای یهود آورده‌ست! خدا به جنگ یهود آمده‌ست یا که بشر؟ صدای اشهد ان لااله الا الله بلند می‌شود از سوی مردم خیبر پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید چنان حسین که در کربلا کند محشر رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ امامزاده شود بر امام ها یاور چه لقمه‌های حرامی که چشم و گوش همه زمان خطبه‌ی ارباب کور بوده و کر دوباره قصه به آیات انشقاق رسید نشست تیر قضا بین چشم‌های قدر بعید نیست که زهرا به علقمه برسد همان که از نفس افتاد در حوالی در بعید نیست که او را صدا زند پسرم بعید نیست که او را صدا زند مادر نوشته‌اند سرش رفته بود و قولش نه گواه اوست لب تشنه‌ی علی اصغر بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟ نشسته بود بر آن سرزمین پهناور قسم به‌ صفحه‌ی سرخ تمام مقتل ها قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند نمی‌رود ز سر دختران او معجر صدا زند رحم الله عمی العباس که بود کوه وفادار لحظه های خطر به صفحه صفحه‌ی تاریخ نام او پیداست از اولین نفس واژه ها الی آخر هزار سال گذشت و دخیل می‌بندند به سفره های اباالفضل مردم مضطر برای از نفس افتاده ها تنفس اوست به هر کویر ترک خورده اوست آب آور چه گویمش که کُمیتم همیشه می‌لنگد که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر قسم به کاسه‌ی آبی که دست مادرهاست که نام اوست موثرتر از دعای سفر همیشه زندگی‌ام از امید لبریز است و پر شده‌ست جهانم ز عشق سرتاسر چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر @ahmadiraninasab