#حس_زندگی
📩پیام 2️⃣
📛از کاه کوه نسازیم
پدر آمد خانه ولی نه مثل هربار، با عصایی زیر بغل و سری باندپیچی شده🤕. دیدن آن منظره هول و هراسی به دل دختر انداخت که نگو. نگران و حیران زده پرسید:
چی شده پدرجان؟😳
جوابی نداد و آرام رفت طرف کاناپه و با سختی نشست. دوباره پرسید:
بلا دوره! چه اتفاقی افتاده؟ با کسی دعوا کردین؟ با دست اشاره کرد آب میخواهد. فهمید حوصله حرف زدن ندارد، شاید هم نه! دهانش کاری شده. ولی وقتی دید آب را به راحتی خورد و یک الهی شکر هم دنبالش گفت، فهمید مشکلی برای حرف زدن ندارد.
دل شوره دختر را کلافه کرده بود. بیخودی مدام راه میرفت، از اتاق به هال، از هال به اتاق. 10 دقیقهای🕑 که گذشت و رنگ و رویش معمولی شد سینی چایی را گذاشت روی میز.
پرسید:« بهتر شدین که⁉️»
آره خوبم.
هنوزم نمیگین چیشده؟ خندهای کرد😀 و گفت:
شنیده بودم روزهای جمعه، فرشتههای نگهبان آزاد هستند، اما نه اینجوری؛ گمون کنم فرشته نگهبان من چشمش افتاد به رفقاش فراموشم کرده؛ منم چاله کنده شده برای فاضلاب را ندیدم🏻♂️ و ...
🔰برای شیرینی زندگی موادی لازم است که هر انسانی آنها را در اختیار دارد. فراموش نکنیم هر چه قدر برای تهیه شیرینی زندگی دقت و تلاش کنیم، طعم این شیرینی خوشمزهتر میشود و اعضای خانوادهمان از آن لذت 💫بیشتری میبرند.
✅خانوادههایی که فعالیتهای خود و امورشان را با باورهای مثبت همراه میکنند، دستاوردهای مثبتی نیز به دست میآورند و چون اعتقاد دارند که موفق میشوند، قطعا به پیروزی✨ میرسند. خانوادههای برنده ابتدا در ذهن خود برنده میشوند و سپس این پیروزی و موفقیت را در صحنه زندگی نمایان میکنند.💐💐
♨️#حس_زندگی بعدی با موضوع «تجربه شیرین پول تو جیبی»
🏴 کانال رسمی حجت الاسلام احمد نژاد در #ایتا
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
بْی سَبَبْ نْيسْتْ شُمٰا جِلْوهی اَسْرٰارْ شُدْي
اَوَلْينْ فٰاطِمـــهْ هَسْتْي كِهْ حَرَمْ دٰارْ شُدْي
#یا_فاطمه_معصومه 🍃💔
🏴 @ahmadnezhaad_channel_110
حجـــت الاسلام احــمـــدنــــژاد
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌹 ماجرای وعده حسینی شدن جناب #زهیر_بن_قین(ره) سالها قبل از #واقعه_عاشورا
🗡جهاد در رکاب او مایه سعادت دنیا و آخرت است!
🐪🐫🐪 عده اي از مردم كوفه نقل مي كنند: ما در كاروان زهير بن قين بودیم...
🕋 همزمان با بيرون آمدن امام حسين (عليه السلام) از مكه به سوي كوفه حركت كرديم، از ترس بني اميه، نمي خواستيم با كاروان حسين (عليه السلام) در يك منزل توقف كرده و با امام حسين ملاقات كنيم، هر وقت كاروان امام حسين (علیه السلام) حركت مي كرد ما مي ايستاديم و هنگامي كه توقف مي كرد، ما حركت می كرديم!
🐫🐪🐪... از قضا در يكی از منزلگاه ها كاروان امام حسين (علیه السلام) توقف كرده بود، ما نيز ناچار در آنجا فرود آمديم.
🏇 در اين ميان نشسته بوديم و غذا مي خورديم ناگهان فرستاده امام حسين وارد شد و سلام كرد و گفت: ای زهير ️امام حسين تو را می خواهد!!
👥 ما همگي از اين پيش آمد مبهوت شديم و زهير اندكي به فكر فرو رفت، ناگاه همسرش به زهير گفت: سبحان الله!
☝🏻اي زهير! در مقابل دعوت فرزند پيغمبر درنگ مي كني؟! چه مي شود كه نزد او بروي و سخنانش را بشنوي و برگردي؟!
👣 زهير پس از سخن شجاعانه همسرش تكاني خورد و برخاست و به خدمت امام حسين رفت، چيزي نگذشت شاد و خندان برگشت، به طوري كه صورتش برافروخته شده بود!!
⛺ دستور داد خيمه او را برچينند و اسباب و وسايل او را به سوي كاروان امام حسين ببرند!!
🌷 سپس به همسرش گفت:
☝🏻تو را طلاق دادم و مي تواني نزد خويشان خود بروي، زيرا من دوست ندارم به خاطر من صدمه ببيني و من تصميم دارم فداي امام حسين شوم!!
💰 سپس اموال او را به عموزاده اش سپرد تا به خويشان وي تحويل دهد... در اين وقت آن بانو اشك ريزان زهير را وداع كرد و گفت:
✋🏻 خداوند به تو خير عنايت كند و تمنا دارم مرا روز قيامت نزد جد حسين (عليه السلام) ياد كني.
🌷 آنگاه به همراهان گفت: هر كس مايل است همراه من بيايد وگرنه اينجا آخرين ديدار من با شما است!!
⚜ اما داستاني برايتان بگويم:
✝ به جنگ روميان كه رفته بوديم، در جنگ دريايي به خواست خدا، ما پيروز شديم و غنائم بسيار به دست ما آمد.
⚜ سلمان كه با ما بود پرسيد: ... آيا از اين غنيمت ها كه خداوند نصيبتان كرد خوشنوديد؟!
👥 گفتيم: آري البته كه خوشنود هستيم؟!
☝🏻گفت: پس چقدر خوشحال خواهيد بود هنگامي كه سرور جوانان آل محمد امام حسين (علیه السلام) را درك كنيد و در ركابش بجنگيد؟!️
🌷 جهاد در ركاب او مايه سعادت دنيا و آخرت است.
پس از آن با همه وداع كرد و در صف ياران حسين (عليه السلام) قرار گرفت.
📚 بحارالأنوار، ج۴۴، ص ۳۷۱و ۳۷۲.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110