🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
#کرامات✨
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌹 عنايت حضرت امام رضا (عليه السلام) به زائرش
👴🏼 پيرى پينه دوز از شهرى بسيار دور دست به شدت آرزو داشت به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام موفق شود، ولى از نظر اقتصادى به خاطر فاصله زيادى كه شهرش با مشهد داشت امكان زيارت براى او نبود.
🐪🐫🐪 قافله اى در آن شهر آماده حركت به سوى مشهد شد، پيرمرد كه ديگر تاب و طاقت تحمل فراق را نداشت، نزد خود براى رفتن به زيارت سه نقشه كشيد:
👌🏻اول: دوختن كفش هاى پاره اهل كاروان و گرفتن مزد براى تأمين هزينه رفتن به زيارت،
👌🏻دوم: دوختن كفش هاى پاره اهل قافله و گرفتن مزد براى تأمين هزينه برگشتن از زيارت،
👌🏻سوم: استفاده كردن از غذاى مضيف حضرت امام رضا عليه السلام تا هنگامى كه براى زيارت در شهر مشهد اقامت دارد!
👣 پياده همراه قافله حركت كرد، در مسير راه دچار شكاف پا و زخم قدم شد، هنگامى كه به مشهد رسيد با همان وضع و حال ابتداى مغرب به حرم رفت و با اشك و زارى زيارت كرد و تا دير وقت در حرم حضرت امام رضا عليه السلام نشست تا كنار ضريح خوابش برد و طبيعتاً در حال خواب پايش دراز شد، خادمان به تدريج شمع هاى حرم را خاموش و تعداد اندكى از زائران را كه مانده بودند، بيرون كردند.
👤 خادمى تندخو و عصبانى در حال گشتن ميان حرم بالاى سر پيرمرد رسيد، فريادى بر او زد كه از خواب بيدار شود برخيز!
👴🏼 ولى پيرمرد از شدت خستگى بيدار نشد، دوباره فرياد زد ولى خسته به خواب رفته از خواب برنخواست، لگدى محكم به پهلوى پيرمرد زد كه پير پينه دوز از شدت درد از خواب پريد، او را هم از حرم بيرون كرد، پيرمرد پس از بيرون آمدن از حرم با زحمت اطاقى كهنه و خراب در مسافرخانه اى قديمى پيدا كرد و هنگام خوابيدن رو به حرم كرد و گفت:
✋🏼 در ديار و شهرم به من گفتند تو داراى مضيف خانه هستى كه از زائرانت پذيرايى مى كنند، مضيف خانه ات كجاست؟
❓مى گفتند امام رئوفى ولى رأفت تو كجاست و چه شد؟ من كه در حرم مطهرت در برابرت چنان لگد به پهلويم زدند كه پهلويم درد گرفت!!
🌌 خادم حرم نيمه شب حضرت امام رضا عليه السلام را در خواب ديد، به حضرت عرض سلام كرد، حضرت جواب سردى دادند، به حضرت عرضه داشت پسر پيامبر! پنجاه سال است در لباس خادمى شما به سر مى برم چرا با بى رغبتى پاسخ سلامم را دادى؟
🌹حضرت فرمود: ولى در اين پنجاه سال لگد به پهلوى من نزده بودى، ديشب به پهلويم لگد زدى و تا كنون پهلويم درد مى كند، آرى؛ لگد به پهلوى زائرم زدى دردش را من مى كشم!!
🌄 خادم بيدار شد و تا صبح نخوابيد، مسافرخانه به مسافرخانه گشت تا پير پينه دوز را پيدا كرد و به خانه خود برد و تا روزى كه پيرمرد در مشهد بود از او پذيرايى جانانه كرد و رضايت كامل او را به خاطر برطرف كردن رنجش حضرت امام رضا عليه السلام جلب كرد.
📚منبع: فرهنگ مهرورزى، ص ٢٨۴.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
حجـــت الاسلام احــمـــدنــــژاد
#کرامات🌹
#داستان_کوتاه💛
#دهه_کرامت🍃
🌹صلهی امام رضا (عليه السلام) به يك شاعر با اخلاص
🎤 مرحوم حاج #شيخ_ابراهيم_صاحب_الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت (عليه السلام) بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم #آيت_الله_حائری بنيانگذار حوزهي علميه قم، دقايقي چند روضه ميخواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز ميكرد.
👌او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا (عليه السلام) براي مدح خويش صله دريافت داشته است!
🎙خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم.
👤 پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي شناختم.
✍ از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا (عليه السلام) سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم؟!
👣 به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم.
💴 ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد... بيدرنگ گفتم:
👤 «سرورم! اين كم است!»
💴 ده توماني ديگر داد باز هم گفتم:
👤 «كم است!!»
💴 تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم.
👞 كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيت الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود:
👌«شيخ ابراهيم!»
👤 گفتم: «بفرماييد آقا!»
👌گفت: «خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده!»
✉ بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان. (۱)
🔅اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
🔅رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس
🔅هر كه آيد به گدايي به در خانهي تو
🔅حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس
🎋 کرامات الصالحین، ص ۲۱۶.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
☘🌹☘🌹☘🌹
🌹🍀🌹🍀
☘🌹☘
🌹🍀
#کرامات💫
#داستان_کوتاه💐
#دهه_کرامت🎋
👣 دستگيري امام هشتم (عليهم السلام) از زائران در راه مانده
⚜ محدث نوری (رضوان الله عليه) نقل ميكند:
🎙يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت:
🌌 در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم.
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند:
🔅«برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف «طرق» (هشت كيلومتري مشهد) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند، برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند».
👤 آن خادم ميگويد:
🌨 از خواب پريدم و فوري از جا برخواستم و مسئول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخواست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد.
🔥 مشعل دار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد، آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم.
👥👤 سپس با گروهي مشعل دار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم.
🐫🐪🐪 آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند.
👤از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند:
🌨 ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم، امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم!
🐪🐫🐫 از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم.
👥👤فرشهايمان را روي خود انداختیم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا (عليه السلام) متوسل شديم.
👳 در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود، همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود، كه به او فرمود:
🔅« برخيز! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد».
🐪🐫🐪 همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم». (۱)
📚 ۱- دارالسلام، ج ۱/ ۲۶۷.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 https://eitaa.com/ahmadnezhaad_channel_110
حجـــت الاسلام احــمـــدنــــژاد
#کرامات🍃
#روایت
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
🌟 کراماتی از حضرت #امام_جواد (علیه السلام) -
🍃 نقره از برگ زیتون:
👤 ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل میكند كه حضرت امام جواد (علیه السلام) را دیدم كه بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل میشد.
🍃 من آنها را از حضرت گرفتم، و با آنها در بازار معامله نمودم. آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نكردند. (١)
⚜ طلا شدن خاك:
👤 اسماعیل بن عباس هاشمی میگوید:
👣 در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم، از تنگدستی به آن حضرت شكایت كردم.
🌹حضرت سجاده خود را بلند كرد، از خاك قطعهای از طلا گرفت.
⚜ یعنی خاك به بركت دست حضرت به پارهای طلای گداخته مبدل شد. آن را به من عطا كرد.
⚖ من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود. (٢)
☝جای انگشت بر سنگ:
👤 عمر بن یزید میگوید:
👁 امام محمد تقی (علیه السلام) را دیدم.
👤 به آن حضرت گفتم: یابن رسول الله، نشانه امامت چیست؟
🌹حضرت فرمود: امام كسی است كه توان چنین كاری را داشته باشد.
☝دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد!
💍 نرم شدن آهن:
👤 راوی نقل میكند: حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه آهن را بدون آن كه در آتش نهد میكشید و سنگ را با خاتم خود نقش میزد. (٣)
📚 ١- دلائل الامامة، ص ٣٩٨ - موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج ١، ص ٢٢٨ - اثبات الهداة، ج ٣، ص ٣۴۵.
📚 ٢- اثبات الهداة، ج ٣، ص ٣٣٨ - بحارالأنوار، ج ۵٠، ص ۴٩ - مدینة المعاجز، ج ٧، ص ٣٧٣ - موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج ، ص ٢۵٣.
📚 ٣- مدینة المعاجز، ج ٧، ص ٣٢٢ - اثبات الهداة، ج ٣، ص ٣۴۵ - دلائل الامامة، ص ٣٩٩ - نوادر المعجزات، ص ١٨١ - موسوعة الامام جواد علیه السلام، ج ١، ص ٢۵٢.
📗 کتاب سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
🖥 منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان، موسسه فرهنگی دارالعرفان.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
🕌 #کرامات | خبر #حضرت_زينب(س) درباره ساختن بارگاه برای سیدالشهدا(ع)
🌹 یکی از موارد اخبار غیبی حضرت زینب کبری (س) پیرامون ساخت بارگاه و حرم برای حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانش بود.
💚 ايشان تربيت شدة مكتب حضرت اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) بود و علوم فراواني را از خاندان وحي فرا گرفته بود. [١]
⚔ بعد از جریان عاشورا و مصائب عظیم آن، از افرادي كه نقش عمده اي در اعتلاي فرهنگ عاشورا ايفا كرد، حضرت زينب كبري (س) بود.
🏴 حضرت زينب (س) بي تابي حضرت سجاد (ع) را مشاهده كرد، به ايشان فرمود:
🔅«چرا اينگونه بي تاب مي شويد، شيعيان و ارادتمندان ما در آينده به اين سرزمين مي آيند و بر بدن هاي شهداي كربلا گنبد و بارگاه مي سازند و در مصائب پدر بزرگوارت اشك می ریزند و اقامة عزا مي كنند». [٢]
🏛 يكي ديگر از اخبار غیبی حضرت زينب(س) در كاخ شام و در برابر يزيد بود.
🌹حضرت به يزيد فرمود:
🔅«ثمّ كد كيدك واجهد جهدك؛ تو با حكومت ظاهري كه در دست داري، بر اساس هوا و هوس، [برادر و خاندانم را به شهادت رساندي] تا آنجايي كه ممکن بود به ما ظلم و ستم كردي»، امّا بدان حكومت تو زمان زيادي طول نمي كشد و شيعيان تا روز قيامت تو را لعنت مي كنند و از خداوند مي خواهند تو را به بدترين عذاب دچار كند. امّا در مقابل، شيعيان تا روز قيامت ما را به نيكويي ياد می کنند و ما را واسطة فيض الهي قرار مي دهند: «ولا تمحو ذكرنا». [٣]
📚 پی نوشت ها:
[١]. حضرت امام سجّاد(ع) به حضرت زینب(س) فرمود: «أنتَ بِحَمدلله عالِمة غیر معلّمة، فهمة غیر مفهمة».
📚 احتجاج، ٢/٣١؛ بحارالأنوار، ۴۵/١۶۴.
[٢]. کامل الزیارت، ٢۶٠ - ٢۶۶؛ «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)... إِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِي (ع) وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى الْأَقْتَابِ يُرَادُ بِنَا الْكُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ يُوَارَوْا فَيَعْظُمُ ذَلِكَ فِي صَدْرِي وَ يَشْتَدُّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِي فَكَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ وَ تَبَيَّنَتْ ذَلِكَ مِنِّي عَمَّتِي زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ الْكُبْرَى فَقَالَتْ: مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يَا بَقِيَّةَ جَدِّي وَ أَبِي وَ إِخْوَتِي فَقُلْتُ وَ كَيْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَيِّدِي وَ إِخْوَتِي وَ عُمُومَتِي وَ وُلْدَ عَمِّي وَ أَهْلِي مُضَرَّجِينَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِينَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِينَ لَا يُكَفَّنُونَ وَ لَا يُوَارَوْنَ وَ لَا يُعَرِّجُ عَلَيْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا يَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ كَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ الدَّيْلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا يَجْزَعَنَّكَ مَا تَرَى فَوَ الله إِنَّ ذَلِكَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ الله إِلَى جَدِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَمِّكَ وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِيثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِه الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِي أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ يَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَيُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ(ع) لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ....»
[٣]. الاحتجاج، ٢/٣٧؛ بخشی از احتجاج حضرت زینب(س) در کاخ یزید: «ثم كد كيدك، واجهد جهدك، فوالله الذي شرفنا بالوحي والكتاب، والنبوة والإنتخاب، لا تدرك أمدنا، ولا تبلغ غايتنا، ولا تمحو ذكرنا، و لايرحض عنك عارنا، وهل رأيك إلا فند، وأيامك إلا عدد، وجمعك إلا بدد، يوم يناد المنادي ألا لعن الله الظالم العادي».
📕 برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته #استاد_حسین_انصاریان.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110