حجـــت الاسلام احــمـــدنــــژاد
💧حضرت علی اکبر (ع) میدانست که در خیمهها آبی وجود ندارد، پس چرا از امام حسین(ع) درخواست آب کرد؟!
📚 در برخی از منابع چنین نقل شده است، علی اکبر(ع) پس از مدتی جنگیدن پیش پدر خود امام حسین(ع) آمد و گفت:
▪«یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیل»؛
▪پدرم! شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، و سنگینى تجهیزات جنگی، مرا به زحمت انداخته، آیا این امکان وجود دارد که به آبی دسترسی پیدا کنم؟!
📚 در ارتباط با این نقل تاریخی، این پرسش وجود دارد که علی اکبر(ع) می دانست که در خیمه گاه آب نیست و زنان و کودکان از تشنگی رنگشان زرد شده است، پس چرا از پدر بزرگوارشان تقاضای آب کرد؟!
🔰 درباره علت این تقاضا دیدگاه هایی بیان شده است؛ مانند این که گفته اند:
1⃣ با این سخن، علی اکبر(ع) با توجه به علاقه شدیدی که به پدرش داشت، می خواست با دیدن پدر نیروی بیشتری بگیرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد؛ لذا وقتی حضرت علی اکبر به خیمه ها می آید و از خستگی و تشنگی گلایه می کند گویا امام حسین(ع) منظور علی اکبر را می فهمد و می داند که علی اکبر می خواهد در این لحظات با پدر تجدید دیدار کند؛ از این رو امام حسین(ع) گریست و فرمود:
▪«وا غوثاه! پسر جان! اندکى بجنگ و به همین زودى جدّت محمد را دیدار کنى و از جام لبالب او بنوشى و هرگز تشنه نشوى».
💧پس آب خواستن نیز اگر بهانه مراجعت به خیمه ها باشد تا پدر را دوباره ببیند دارای ایراد شرعی و عقلی نیست.
2⃣ شاید معنایش آن باشد که از پدرشان اجازه بخواهد تا برای نوشیدن و آوردن آب به سمت فرات برود.
3⃣ این احتمال هم وجود داشت که در گیر و داری که ایشان مشغول نبرد بودند، افرادی مقدار اندکی آب به خیمه ها رسانده باشند و ایشان فقط پرسشی را مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟
4⃣ این عبارت تنها دردلی نزد پدر بود که خیلی تشنه ام.
🖥 منبع: اسلام کوئست.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
حجـــت الاسلام احــمـــدنــــژاد
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
#سـیـره_شـہـداء
✌🏻از پیروزی انقلاب یک ماه گذشت.
👖👔 چهره و قامت ابراهیم بسیار جذابتر شده بود. هر روز در حالی که کت و شلوار زیبایی میپوشید به محل کار میآمد. محل کار او در شمال تهران بود.
☀ یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است! کمتر حرف میزد، تو حال خودش بود. به سراغش رفتم و با تعجب گفتم:
⁉ داش ابرام چیزی شده
🌷گفت: نه، چیز مهمی نیست، اما مشخص بود که مشکلی پیش آمده!
☝🏻گفتم: اگه چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم.
⏳کمی سکوت کرد: به آرامی گفت:
💅🏻 «چند روزه که دختری بی حجاب، توی این محله به من گیر داده! گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم!»
💭 رفتم تو فکر، بعد یکدفعه خندیدم!
‼ابراهیم با تعجب سرش را بلند کرد و پرسید: خنده داره؟
☝🏻گفتم: داش ابرام ترسیدم فکر کردم چی شده؟!
👁 بعد نگاهی به قد و بالای ابراهیم کردم و گفتم: با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتفاق خیلی عجیب نیست!!
⁉ گفت: یعنی چی؟ یعنی به خاطر تیپ و قیافه ام این حرف رو زده؟!
👌🏻لبخندی زدم و گفتم: شک نکن!
☀ روز بعد ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت. با موهای تراشیده آمده بود محل کار، بدون کت و شلوار! فردای آن روز با پیراهن بلند به محل کار آمد! با چهرهای ژولیده تر، حتی با شلوار کردی و دمپایی آمده بود!!!
🗓 ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد. بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد.
🌷 شهید ابراهیم هادی.
🔰 به ما بپیوندید...
💠 @ahmadnezhaad_channel_110
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ 3️⃣ ازپانزده
📖 #پیامهای_اخلاقی_عاشورا
🔰ایثار
ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود است، چه در مسائل مالی و چه در موضوع جان. این صفت نیک یکی از خصلتهای ارزشمند اخلاقی است که در قرآن کریم و روایات، مورد ستایش فراوان است و از وارستگی انسان از خودخواهی سرچشمه میگیرد. قرآن از مومنانی یاد میکند که با آنکه خودشان نیازمندند، دیگران را بر خویشتن مقدم میدارند:
و یورثون علی انفسهم و او کان بهم خصاصه.
گذشتن از خواستههای خود و نیز چشم پوشیدن از آنچه مورد علاقه انسان است، به خاطر دیگری و در راه دیگری ایثار است. اوج ایثار، ایثار خون و جان است. ایثارگر، کسی است که حاضر باشد هستی و جان خود را برای دین خدا فدا کند، با در راه رضای او از تمنیات خویش بگذرد.
در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، سیدالشهداء (علیه السلام) بود که حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از امام نیز خواست کسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند، با او همسفر کربلا شوند.
این نیز ایثارگری او را نشان میدهد که در آستانه شهادت، اگر هم گریه میکند نه بر حال خویش، که بر حسین میگرید که طبق گزارش او از وضع کوفه، روی به این شهر پرنیرنگ و مردم و مردم پیمان شکن نهاده است.
وقتی امام حسین (علیه السلام) به فرزندان عقیل و مسلم بن عقیل فرمود که شهادت مسلم برایتان کافی است، شما صحنه را ترک کنید، یکصدا گفتند:
به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و مال و خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت میجنگیم تا شهادت.
اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است؛ یک به یک برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن، این نمونه از کلام مسلم بن عوسجه کافی است که به امام عرض کرد:
هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم.
🔹ادامه دارد...
دوستانتان را نیز مهمان کنید💐
✅کانال رسمی حجت الاسلام احمد نژاد در #ایتا
┄┅─═◈═─┅┄
💠 https://eitaa.com/ahmadnezhaad_channel_110