eitaa logo
سید احمد وحیدی | آقای اجرا
25.7هزار دنبال‌کننده
637 عکس
258 ویدیو
24 فایل
🙋سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
حق، فاطمه هست و مرتضی حق‌دار است ای شکر خدا که حق به حق‌دار رسید https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی دامادی‌ات، دامادی‌ات، بادا مبارک یا علی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عجب بوی خوشی دارد برادر نوای دل کشی دارد برادر ز جا برخیز و بنگر از فراقت دل من آتشی دارد برادر الا ای همدمم ای مهربونُم الا ای هستی و ای هم زبونُم تو رفتی ، زیر گِل خفتی عزیزم غمِ مرگت زده آتیش به جونُم چرا از پیش ما رفتی برادر چو شمعی بی صدا رفتی برادر به آهِ سرد و قلبِ پر غمِ خود از این دار فنا رفتی برادر دلی دارم که با غم خو گرفته ز خوشحالیِ دنیا رو گرفته ز بس پاشیده چشمم گوهرِ اشک فضا ، عطر گلِ شب بو گرفته برادر با دلی آرام رفتی ز دنیا راحت و خوشنام رفتی بعالم مرگ حق باشد ، ولیکن دلم سوزد که تو ناکام رفتی ببار ای چشم چون ابر بهاری که گردون می کند ناسازگاری برادر ، رفتی از پیشم ، ولیکن بجا مانده ست عکست یادگاری گُلم را از جفا بُبرید گلچین عجب رعنا گُلی بُگزید گلچین چو کردم ناله ای جانسوز ، دیدم به آهِ سردِ من خندید گلچین بسوزم از غمت با چشم نمناک بیایم بر مزارت با دلی چاک بجا باشد اگر نالم ، عزیزان گُل عشق و امیدم رفته در خاک https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
امام حسین علیه السلام به سبک آی قلم سوز ..... ☑️ بند ۱ ذاکر آستان حسین رفت بلبل نغمه خوان حسین رفت ای دریغا دریغا دریغا روضه خوان روضه خوان حسین رفت۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️بند ۲ ای دریغا که از دار فانی بست دیده فرو در جوانی ( ناگهانی ) شد خموش دیگر از نغمه خوانی طائر بوستان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️بند ۳ عمر خود صرف خدمت به دین کرد وقف ارشاد بر مسلمین کرد خدمت عترت یا و سین کرد زین سرا در امان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۴ آن ستایشگر مدح مولا راضی از خویشتن کرده زهرا بسته دیده از این دار دنیا رو سوی آشیان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۵ آن که شهد ولایت بنوشید در دفاع از ولایت بنوشید از جهان فنا دیده پوشید سوی لب تشنگان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۶ طائر بوستان ولا بود ذاکر خسرو کربلا بود خادم عترت طا و ها بود روضه خوان روضه خوان حسین بود ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
،برادر،مادر ،پدر فراق چهلم چهل روزه دلم داره بهونه چهل روزه چشام از غصه خونه چهل روزه شدم از غم سیه پوش گرفتم خاک قبرت را در آغوش 😭😭😭 چهل روزه شبم تاریک و سرده میون سینه ها دریای درده چهل روز چشام جاریِ خونه میون سینمون داغ جوونه چهل روزه دلم بی تاب یاره چهل روزه چشام بارون میباره چهل روزه که قلبم چاک چاکه چهل روزه عزیزم زیر خاکه الهی غصه از این سینه پا شه الهی خونه بی««* بابا»» نباشه 😭😭😭 چهل روزه میسوزه استخوانم برایش روضه ی دوری بخوانم چهل روزه چهل روزه کجایی چهل روزه امان از این جدایی چهل روزه که دارم زخم تازه چهل روزه که بابا خواب نازه چهل روزه دلم میخواد خدایا ببوسم صورت زیبای بابا 😭😭😭 چهل روزه شده این آرزویم غم دل را به تو مادر بگویم چهل روزه که در سوز و گدازم چهل روزه که با داغش بسازم چهل روزه منم با دیده ی تر چهل روزه کجایی ای برادر 😭😭😭 زده هجران تو  بر سینه آذر کجایی محرم غمهای خواهر چهل روزه فراقت نیست باور برادر جان برادر جان برادر چهل روزه که خاک غم سر من چهل روزه که رفته خواهر من عزیزان قدر یک دیگر بدانید کنار همدگر یاران بمانید خدایی کار این دنیا سرابه به پیش هم تاپای جان بمانید https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
با سبک دشتی بیا زیبا گلم باباے نازم تو بودے بعد ایزد چاره سازم دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ زده بر شیشهٔ قلبم اجل سنگ اجل بردے یگانه دلنوازم بگو ڪه بے پدر دیگر چسازم دیگر ڪاشانه ام خاموش و سرده دلم از داغ مرگش پر ز درده پدر بر سر مرا چون سایه بان بود غم مرگش برایم بس گران بود فلک ڪردے عجب بے آشیانم زدے آتش به باغ و باغبانم فراقش نوحه خوانم تاقیامت سفر ڪرده برو جانا سلامت الهے قبر تو پر نورِ گردد به مولا باب من محشورِ گردد (صفا) خاک ڪف پاے پدر بود چرا ڪه بر صفا او تاج سر بود شاعر حاج قاسم جناتیان قادیڪلایی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
علیه السلام سخت است داغ کربلا را دیده باشی گودال و شمر بی حیا را دیده باشی جسم عزیزانت به روی خاک باشد سرهای روی نیزه ها را دیده باشی باشد امید خیمه ها بر دست عباس دستان از پیکر جدا را دیده باشی هم بازی بی بی رقیه باشی و بعد سیلی بی چون و چرا را دیده باشی شب باشد و تاریکی و خار مغیلان آن کوفیان بی وفا را دیده باشی پا در رکاب کاروان باشی از اول یعنی تمام ماجرا را دیده باشی یک عمر با داغ عزیزانت بسوزی یک عمر اشک بی هوا را دیده باشی حالا خودت مسموم زهر کینه باشی تا آخرین جور و جفا را دیده باشی یارب مبادا اینکه هنگام شهادت بار دگر این صحنه ها را دیده باشی محمد درّودی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چـار سالت بـود روز سـرخ عاشورای خـون چـار سالت بـود دیدی مـحـشر کـبرای خـون نـعـش پاک آسمان را خـفـتـه دیدی بر زمـیـن سرو را دیدی که بر خاک آمد از بالای زیـن مـاهـتـابـی در مــیـــــان ابـرهـا افـتـاده بــود آفـتـابـی زیـر سُـمّ اسـبـهـا جــــان داده بــود دختری دیدی که خون از گوشهایش می چکید او سه سالش بود و بر خار مغیلان می دوید از خـدا می خـواستی بازو و شمشیـرت دهـد خـنجر و اسب و کمان و دشنه و تیرت دهـد از خدا می خواستی چون فـاتح خـیـبـر شوی بی هـمـاوردی مـثـال حـضرت حـیـدر شوی تـا بـتـازی در مـــیـــــان لـشـکـر خـفـاشـهــا بـر سر خاک افـکـنی بـال و پـر خـفـاشـهــا مـنـتـشـر سازی کلامُ الله را در هر کــــران نور حق را پـخش گردانی تو در کُـل جـهان بـعـدهـا وقـتـی امـام پـنـجـم انـسـان شـــــدی تا تـمـام خـلـق را فـرمـانده و سلطان شـدی بـاز هـم مـانـنـد اجدادت کـسی دورت نـمـانـد هـیـچ کس مردانه شعر با تو ماندن را نخواند تـیـغ حـیـدر بود در دسـتـت ولی یـاری نـبـود در حـصار کرکـسـان بودی و عمّاری نـبـود ذوالـفـقـار تـیـز حـیـدر در غلاف صبـر مـاند آفـتـاب تـیـغ خـشـمـت در حـصار ابـر مـاند حـق تـو را فـرمـود:«باقر!حرکـتی آغاز کن راه حـمـلـه بـسـتـه ، راه دیگری را باز کن ذوالـفـقـار عـلـم را بـایـد درآری از غـــلاف با سلاح علم بـاید رفت اکـنـون در مـصاف تـیـز کن شمشیـر دانـش را به جـنـگ جاهلان تا که دریـابـنـد حـق با کـیـست جمع عاقلان گرچه تیغی نیست در دست تو هـنگـام سـتـیـز هر کـلام از واژه های منبرت یک تـیـغ تـیـز هر کدام از نـکـتـه هایت تکسواری بی نظـیـر هر حدیـثی از تو دل را می شکافد مثل تیر هر کـلاسی کـه تو دائر مـی کـنی یک پـایـگـاه هر جـوان مـکـتـبـت رزمـنده تر از یک سپاه باقر ای فریاد هـفـتم پـنـجـمـیـن طـوفــان نور اینک این شمشیر دانش این تو واین قوم کور» دشت دانـش تـکـسـواری چون تو ای باقر ندید شد گـلـسـتان هر بـیـابـانی که حرفت را چشید رود شد،دریا شد،اقـیـانوس شد،انـدیـشـه ات در زمـیـن شد مـنـتـشر ای نخل دانش،ریشه ات جاهلی دانا اگر گشت از دم عیسای تـوست ظلمتی روشن اگر گشت از یَـد بِیـضای تـوست تـیـرِ تـیـزِ بـیـنـشت بـشـکـافت مویِ علم را از مِــــیِ تـوحـیـد پُـر کـــــردی سـبـوی علم را عالم و آدم تـمـامـی مـست ایـن پـیـمـانـه ات مـکـتـبـت شمع و تمام سـیـنـه ها پــــــروانـه ات https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای هم نوای غربت تو عندلیب‌ها خاکی‌ترین نگین بقیع غریب‌ها ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم شاگرد مکتبت علما و ادیب‌ها از قال باقر است هر آنچه به ما رسید علم مُنَجّمین و دوای طبیب‌ها درس است خطبه‌های فصیح و بلیغ تو زانو زدند پای کلامت خطیب‌ها آموزگار هفتم عیسی بن مریمی خم گشته در برابر عِلمت صلیب‌ها از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد ایوب صبر هستی و کوه شکیب‌ها مسموم زهر کینه شدی ظاهراً، ولی کشته تو را جسارت آن نانجیب‌ها پنجاه سال رفته و اما نرفته است از خاطر تو بد دهنی و نهیب‌ها پنجاه سال رفته و یادت نرفته است طفلان بی پناه و شرار لهیب‌ها بالای تل و گودی گودال ... وای وای خون شد دلت به یاد فراز و نشیب‌ها هر تکه‌ای ز "ماه" نصیب کسی شد و بردند جامه از بدنش بی نصیب‌ها گرگانِ بی حیا ز شعف زوزه می‌کشند عریان به روی خاک امام نجیب‌ها https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
(ع) دارم به دل ولای تویاباقر العلوم برسربود هوای تویاباقرالعلوم با یک اشاره ،درد مرا دوا کنی درد منو دوای تو ،یاباقرالعلوم من کیستم که دم زنم ازثنای تو فرموده حق ثنای تویاباقرالعلوم خورشیدآسمان علومی وآسمان من ذره درهوای توام یاباقرالعلوم تو شاهد روضه و غمهای زینبی درکربلاست نام تو ،یاباقرالعلوم هم دیده ای خیمه آتش کشیده را هم گوشه خرابه شام باقرالعلوم بار بلا بدوش کشیدی به کودکی باما بخوان زغصه خودیاباقرالعلوم زهر جــفا بابدنت چـه کـرد وای گشتی غریب شهرخودیاباقرالعلوم حتی شب شهادت توزائری نماند اندر بقیع وکنارتو یاباقرالعلوم ایکاش من کبوترقبرت شوم شها گریه کنم به روضه هایاباقرالعلوم ✍ عیسی دین محمدی (صابر) https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
منم که دل به غم و درد آشنا دارم به دیده جام می ناب نینوا دارم به سینه وسعت صحرای کربلا دارم همیشه در همه جا روضه ی منا دارم منم که بانی این روضه های پر شورم تمام عمر، سروری نکرد مسرورم کسی که باطن هر روضه را خبر دارد کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد کسی که خاطره ی وادی خطر دارد ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله حرارت غم جانان چشیده در شعله منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم شهادت همه ی آل مصطفی دیدم به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم بلا کشیده ی نسوات بارزات منم کسی که دید امام زمان در آتش بود کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود به چار ساله غمم برتر از چهل ساله که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم جواهرات زنان بود و دست نامحرم فرار کودک و فریاد پست نامحرم هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس روایت هنر عشق، نینواست و بس بیا که باقرم و کاشف هُمومم من هماره پشت و پناه بشر، عمومم من به علم غیب شکافنده ی علومم من بیا که با خبر از گردش نجومم من به مدرسم همه تازه دروس می بینی هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی بگیر دست توسّل، تو را نظر از من بساز همّت دانش، به دل اثر از من مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من فقاهت از من و طب از من و هنر از من بیا که باقر اعلام اولیاء منم به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم محمود ژولیده https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام منشأ کل کمال و باقر کل علوم هفتمین نور و ششم مولایی و پنجم امام اِنس و جان آرند حاجت در حریمت روز و شب آسمان گردیده بر دور مزارت صبح و شام این عجب نَبْوَد که بخشی چشم جابر را شفا زخم دل را می‌دهی با یک نگاهت التیام ساکنان آسمان را لحظه لحظه، دم به دم از بقیعت عطر و بوی جنت آید بر مشام در کمال و در جلال و علم و حلم و خلق و خو پای تا سر، سر به سر آیینۀ خیر الاَنام... کودکی بودی که از تیغ بیانت ناگهان روز در چشم یزید بی‌حیا آمد چو شام لال شد از پاسخ و زد بر دهن مهر سکوت طشت رسوایی او افتاد از بالای بام تو سر بالای نی دیدی به سن کودکی گه به دشت کربلا، گه کوفه، گاهی شهر شام خیمه‌های آل عصمت را که آتش می‌زدند می‌دویدی در بیابان اشک‌ریز و تشنه‌کام... ماجرای کربلا و شام و کوفه بس نبود از چه دیگر این همه آزار دیدی از هشام بارها آوردت از شهر مدینه تا دمشق از وجودت هتک حرمت کرد جای احترام گاه آوردت به زندان، گاه پای تخت خویش گاه زد زخم زبان و گاه می‌زد اتهام حیف کز زهر جفا گردید قلبت چاک چاک مرغ روحت پر زد از تن، جانب دارالسلام بس‌که بر جان عزیزت روز و شب آمد ستم دادی از سوز جگر بر شیعیانت این پیام تا به صحرای منا گریند بهر غربتت حاجیان هنگام حج، پیر و جوان و خاص و عام دوست دارم بر تو گریم در بیابان بقیع کرده‌اند این گریه را بر من حرامی‌ها حرام در کنار قبر بی‌شمع و چراغت روز و شب هم بشر سوزد چو شمع و هم ملک گرید مدام از چه شد صد چاک قلبت با چنان قدر و جلال وز چه ویران مانده قبرت با چنان جاه و مقام بر تو می‌گریم که بردی کوه غم از کودکی بر تو می‌گریم که شد با خون دل عمرت تمام... https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e