eitaa logo
احمدی نژادی های انقلابی
2.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
11.1هزار ویدیو
13 فایل
تحقق اهداف امام راحل و آرمانهای انقلاب اسلامی و پاسداری از خون شهدا، شعار درشت نمی خواهد، عمل درست و انقلابی می خواهد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصاحبه با شهید والامقام رضا زلفخانی قبل از عملیات عاشورایی بدر 🔹️مصاحبه شیرین و ‌خاطره شنیدنی فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، پاسدار دلاور شهید والامقام رضا زلفخانی قبل از عملیات عاشورایی بدر 🔹️ شیرمرد زنجانی، سردار دلاور شهید والامقام رضا زلفخانی معاونت گردان خط شکن حضرت حر (ره) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات بدر، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در جبهه های حق علیه باطل بود. 🔹️ اسفند ماه ۱۳۶۳ در عملیات عاشورایی بدر، منطقه عملیاتی شرق دجله عراق به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خشنود تا محضر دوست پرواز کرد . https://eitaa.com/joinchat/1420951580C492d59180b
بنام سلام که. نام زیبای خداست 💥🌸💥خاطره؛💥🌸💥 قسمت اول؛ راوی؛ جانباز هوشنگ رضائی عملیات پیروزمند بیت المقدّس ۳بر فراز ارتفاع صعب العبور وبرف گیر گوجار. ماووت عراق، بامشارکت گردان عملیاتی حمزه سیدالشهدای ارسنجان وپاسارگاد و بر پهنه ی برف های قطور و یخین آن ارتفاع سموری و دهشتناک در تاریخ ۲۴ اسفندماه۱۳۶۶ صورت پذیرفت 💧نشان بعث!!!💧 ✅بعضی از خاطــرات جنگ آنقدر تلخ و ناگوار اسلت که حتّی یادآوریش هم برایم سخت و جانکاه است و مرور آن حالم را دگرگون می کند. ✅واکــاوی آن رُخدادهای تٲلّم برانگیز ریشه ی بدنم را سست می کند و عضلاتم از دردسرکِش رعشه رعشه میگیرد. ✅وقتی ذهنم را به آن حوادث معطوف می کنم، نگاهم به اطــرافیان عوض می شود.!!! ✅ طوری که اطرافیان حتّی متوجّه می شوند که انرژی منفی دریافت کـرده ام و بر این رویّه ام معترض می شوند. ✅و البته بعضٲ درک واقـع بینانه ای از جانب مخاطبین صورت نمی پذیرد!!! ✅ نمی دانم امّاچرا دوست دارم ساعاتی را با آن شرائط سپری و در حال باشم . ✅ دراین فرصت یک خاطـره کوتاه ولی تلخ را می نگارم؛ ✅در عملیات بیت المقدّس ۳ و در تاریخ ۲۴ اسفندماه ۱۳۶۶ بعد از سه ساعت راهپیمایی و بالا رفتن از آن ارتفاع پر برف و کولاک، با دشمــن بشدت درگیر شدیم... ✅درگیری در لحظات اولیه به حدّی شـــدید بود که ما تعدادی از دوستان خود را از دست دادیم. ✅دوستان بهتر از جانم مانند سیّــد عبدالحمید حسینی، محمّدعلی عبداللهی، احمدعلی میرزائی، علیمراد جاویدی و..... ✅ به یک سنگر عراقـی رسیدیم .. ادامه دارد...
🌸💥🌸خاطره؛ 🌸💥🌸 قسمت دوّم؛ جانباز هوشنگ رضائی ..یک درجــــه دار عراقی سخت در حال مقاومت بود. ✅آن مزدور دست به سلاح برد، اما قبل از هر اقدامی با رگبار بچه ها کشته شد ✅ فـــردا که پایگاه عراقی ها تثبیت و نیروهای بعثی عقب نشینی کردند، من راغب شـدم تا سراغ جنازه ی همان درجه دار عراقی بروم. ✅مردی نسبتا تنومـند و با شاربی پُرپُشت و هیبتی کاملٲ نظامی!!!! ✅جنازه اش تقریبا یـخ خزده بود... ✅ کولاک و نوساناتی که بر جنازه اش احـــاطه شده بود و حجمی نازک از برف های سرگردان او را پوشانیده بود.... ✅ با اینحال باد با وجـــود یخ زدگی شدید او، موهای پُر پشت و بلندش را تکان می داد..... ✅با چـندش جیبش را وارسی نمودم و مدارکش را دیدمـ ✅ نعیم سلیمان اهـــل العماره عـراق، دارای پنج فرزند، دو پسر بنام های میثم وهیثم و سـه دختر بنام های اعصاره، حراره و . . . . . ! که از این آخری از یادم رفته است!!! ✅از همه رقّت بار تر، نامـــه ی همسرش بود که با *بسم اللّه* آغاز شده بود و بعد از یک صفـــحه مطالب گوناگون و با خطّی زیبا، در نهایت با جمله ی *"والسلام علی من التبع الهدی"* پایان داده بود. ✅آن خانواده شیـــعه بودند!!!! ✅نفرتم بر حزب بعث و این جنگ خانمان سوزش!!! مظاعف شد!!!! ✅ بشدت ناراحت شدم و لحظاتی پیشانــی ام را بر آرپی چی ام گذاشتم و قطراتی اشک بر گونه هایم جاری شد..... ✅مدارکش را با بعنوان یادگاری و اصـــطلاحٲ غنیمت در جیب بادگیـــــرم گذاشتم و با خود آوردم. ✅ خانمش در نامـــه نوشته بود؛ شوهرعزیزم، هیچ آرزویی ندارم جز آنـکه تو از جنگ بسلامت برگردی و کانــون گرم خانواده را بار دیگر بچرخانی!!!!! ✅امّا افسـوس که فرجامش به این مرگ سخت!!!! منتهی شد!!!!! 💧 *بسیجی جانباز هوشنگ رضائی. ارسنجان*💧 https://eitaa.com/joinchat/1420951580C492d59180b