نقش توبه در استجابت دعا
"فِی الکافی عَن حَفصِ بنِ غیاثٍ ...] ثُمَّ قالَ: مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِهِ، فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهِالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَکَ، فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبُّ.(۱)
دنبالهی حدیث [ امام صادق (علیهالسّلام) است به] حفص بن غیاث.
ثُمَّ قالَ، مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِد
فرمود: حضرت موسی عبور کردند و دیدند که این مرد در حال سجده است؛
فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِه
حضرت کاری داشتند، [وقتی] از آن کارشان برگشتند، دیدند هنوز این مرد در حال سجده است.
فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَک
[ گفتند] اینجور که تو سجده میکنی و تضرّع میکنی پیش خدای متعال، اگر حاجت تو دست من بود، آن را برآورده میکردم.
فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبّ
تأدیب الهی اینجوری است، خدای متعال وحی فرستاد به موسی بن عمران: اگر آنقدر سجده کند که گردنش بشکند، من او را قبول نمیکنم -حالا [در روایت] ندارد که حاجتش را برآورده نمیکنم، دارد که او را قبول نمیکنم- تا وضع خودش را از این حالتی که مکروه خدای متعال است تغییر بدهد و حال خود را به آن حالتی که محبوب خدای متعال است برگرداند؛ یعنی توبه کند از خلاف بزرگ و گناه زشتی که گرفتار آن است. ما شنیدیم که بزرگان میفرمودند مهمترین مطالب این است که انسان از گناه بپرهیزد؛ از گناه اگر پرهیز کرد، آنوقت خیرات الهی و خیرات معنوی به سمت او سرازیر میشود، فتوحات الهی به روی او باز میشود؛ امّا کسی که دچار گناه است ولو عبادت هم میکند، ولو کارهای خوب هم انجام میدهد، امّا این گناه، این زخم، این رخنهای که در این استخر وجود دارد -که ما مکرّر مثال زدیم؛ عرض کردیم مثل استخری که چندین لولهی قطور آب، مدام آب میریزد در این استخر، امّا استخر پر نمیشود؛ وقتی نگاه میکنید، میبینید دیوارهی استخر تَرَک دارد، ته استخر سوراخ دارد، نمیگذارد آب پر بشود -نمیگذارد که رحمت الهی او را فرا بگیرد. میفرمودند اوّلین کار این است که انسان این رخنهها را بگیرد؛ این رخنهها گناه است. در آن خطبهی پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در جمعهی آخر ماه شعبان -این خطبهی معروفی که شما، ما، همه بارها در منبر برای مردم گفتهایم- وقتی که حضرت فضائل ماه رمضان را بیان میفرمایند، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سؤال میکند یا رسولالله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت در جواب میفرمایند: الوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله؛(۲) ورع. اوّل این آلودگیها را از دل خود، از جان خود پاک کنیم تا ویتامینهای عبادت که در وجود ما وارد میشود، بتواند اثر خودش را ببخشد. البتّه این را هم باید دانست که این گناهی، محرّمی، محظور و ممنوعی که اینجور تأثیر میگذارد که «حتّی یَنَقطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُه»، لابد گناه بزرگی است، انحراف بزرگی است -جزو گناهان بزرگ است والاّ اگر چنانچه گناهانِ کوچک باشد، اِنَّ الحَسَنٰتِ یُذهِبنَ السَّیئٰت؛(3) این هم هست، این هم در کنارش باید در نظر داشت- یا اصرار بر گناهان است که مستمرّاً انسان دچار یک گناهی باشد، [ که] مانع میشود انسان از رحمت الاهی برخوردار بشود.
1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 128؛
مجموعة ورام، ج2، ص: 137؛ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج25، ص: 306.
يَا حَفْصُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ خَافَ اَللَّهَ كَلَّ لِسَانُهُ ثُمَّ قَالَ بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لاَ تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اِشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ .
ترجمه :
اى حفص رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: هر كه از خدا بترسد زبانش گنگ است. آنگاه فرمود:(روزى) همچنان كه موسى بن عمران عليه السّلام يارانش را موعظه ميفرمود مردى (كه شديدا تحت تأثير سخنان موسى واقع شده بود) از جا برخاست و پيراهنش را چاك زد، خداى عز و جل بموسى وحى فرمود: اى موسى باين مرد بگو: پيراهنت را چاك نزن، بلكه دلت را بروى من باز كن. سپس فرمود: موسى بن عمران عليه السّلام بمردى از اصحابش برخورد و او را در حال سجده ديد، (بدنبال كارش رفت) و چون بازگشت باز او را بهمان حال در سجده ديد، موسى بآن مرد فرمود:(اى مرد) اگر حاجت تو بدست من بود آن را روا ميكردم، خداى عز و جل بموسى وحى كرد كه اى موسى اگر (اين مرد) آنقدر سجده كند (و سجدهاش طول كشد) كه گردنش جدا شود از او نپذيرم تا آنگاه كه از اين حالى كه ناخوشايند من است بحالى باز گردد كه من دوست دارم.
کهف ج 4.pdf
2.11M
📚 تفسیر آموزشی قرآن
تفسیر سورهی کهف، ج۴، آیات: ۶۵ تا ۸۲.
✍ نویسنده: صاحبعلی محبی
#تفسیر_آموزشی_قرآن #سوره_کهف
🌴 احسن الحدیث 🌴
ویژهی نکتههای قرآنی اعم از تفسیر، علوم قرآن، معرفی آثار قرآنی و...
https://eitaa.com/ahsanalhadis1
https://eitaa.com/ahsanalhadis2
🌺~🌺~🌺~🌺
✅#بانک_کتب_حوزوی 🔰🔰
🆔 @Kotob_howzavy
مواهب بزرگ خدا بر داود(علیه السلام)
وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنّا لَهُ الْحَدِیدَ
أَنِ اعْمَلْ سابِغات وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ.
تحریم/ ۱۰ - ۱۱.
و ما به داود از سوى خود فضیلتى بزرگ بخشیدیم; (به کوهها و پرندگان گفتیم:) اى کوه.ها و پرندگان! با او هم آواز شوید و همراه او تسبیح خدا گوئید! و آهن را براى او نرم کردیم.
(و به او گفتیم:) زره هاى کامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح به جا آورید که من به آنچه انجام مى دهید بینا هستم!
از آنجا که در آخرین آیه بحث گذشته، سخن از عبد منیب و بنده توبه کار بود، و مى دانیم این توصیف در بعضى از آیات قرآن (۲۴ سوره ص ) براى داود پیامبر ـ به شرحى که به خواست خدا خواهد آمد ـ ذکر شده است، در اینجا گوشه اى از حال این پیامبر بزرگ و فرزندش سلیمان (علیه السلام) به عنوان الگو بازگو مى شود، و بحث گذشته تکمیل مى گردد.
ضمناً، هشدارى است براى همه کسانى که نعمتهاى خدا را به دست فراموشى مى سپرند، و به هنگامى که بر اریکه قدرت مى نشینند خدا را بنده نیستند.
در نخستین آیه، مى گوید: ما به داود از فضل خود نعمتى بزرگ بخشیدیم: (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنّا فَضْلاً).
واژه فضل مفهوم وسیعى دارد، و تمام مواهبى را که خدا به داود ارزانى داشته، شامل مى شود، و ذکر آن به صورت نکره دلیل بر عظمت آن است.
داود پیامبر(علیه السلام) مشمول مواهب بسیارى، ـ چه در جنبه معنوى و چه در جنبه مادى ـ از سوى پروردگار شده بود، که آیات قرآن گویاى آن است:
در یک جا مى گوید: ما به او و فرزندش علم وافرى دادیم، و آنها گفتند: خدا را سپاس، که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش فضل و برترى بخشیده است: (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیر مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ).(۱)
در جائى دیگر، مخصوصاً روى آگاهى از سخن گفتن حیوانات تکیه شده، و به عنوان یک فضیلت بزرگ، مطرح گردیده: یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْء إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ: اى مردم سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از همه چیز به ما بهره داده، این فضیلت آشکارى (از سوى پروردگار است).(۲)
معجزات مختلفى که در ذیل آیه مورد بحث، از آن سخن به میان خواهد آمد، بخشى از آن فضائل است، و نیز صوت و آهنگ بسیار زیبا، و قدرت بر قضاوت عادلانه که در سوره ص به آن اشاره شده، بخشى دیگر از این فضل الاهى محسوب مى شود، و از همه مهمتر فضیلت نبوت و رسالت بود که خدا در اختیار داود گذاشت.
به هر حال، بعد از این اشاره سر بسته، به شرح آن مى پردازد، و قسمتى از فضائل معنوى، و بخشى از فضیلتهاى مادى داود را بدین گونه شرح مى دهد: ما به کوهها گفتیم: با داود همصدا شوید، و همچنین شما اى پرندگان با او هم آواز گردید و هر گاه او ذکر و تسبیح خدا مى گوید زمزمه را سر دهید: (یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ).
کلمه أَوِّبى در اصل از تأویب به معنى ترجیع و گرداندن صدا در گلو است، این ماده گاهى به معنى توبه نیز استعمال مى شود، به خاطر این که حقیقت آن بازگشت به سوى خداست.
گر چه، همه ذرات جهان ذکر، تسبیح و حمد خدا مى گویند، خواه داودى با آنها همصدا بشود، یا نشود، ولى امتیاز داود این بود که: به هنگام بلند کردن صدا و سردادن نغمه تسبیح، آنچه در کمون و درون این موجودات بود، آشکار مى گشت، و زمزمه درونى، به نغمه برونى تبدیل مى شد، همان گونه که در مورد تسبیح سنگریزه در دست پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز در روایات آمده است.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: إِنَّهُ خَرَجَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ کانَ إِذا قَرَأَ الزَّبُورَ لایَبْقى جَبَلٌ وَ لا حَجَرٌ وَ لا طائِرٌ إِلاّ أَجابَهُ!: داود، به سوى دشت و بیابان خارج گردید، در حالى که زبور قرائت مى کرد و هنگامى که زبور را تلاوت مى کرد، هیچ کوه و سنگ و پرنده اى نبود، مگر این که با او همصدا مى شد .(۳)
بعد از ذکر این فضیلت معنوى، به ذکر یک فضیلت مادى پرداخته، مى گوید: و ما آهن را براى او نرم کردیم: (وَ أَلَنّا لَهُ الْحَدِیدَ).
ممکن است گفته شود: خداوند به صورت اعجاز مانندى، روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد، آن چنان که بتواند از آن مفتول هاى نازک و محکمى براى بافتن زره بسازد، و یا گفته شود: قبل از داود براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مى شد، که هم سنگین بود و هم اگر آن را به خود مى بستند چنان خشک و انعطاف ناپذیر بود، که جنگجویان را سخت ناراحت مى کرد، هیچ کس تا آن روز نتوانسته بود، از مفتول هاى باریک و محکم آهن، چیزى هم چون زره
ببافد، که همچون لباس به راحتى در تن برود، و با حرکات بدن نرم و روان باشد.
ولى ظاهر آیه این است که: نرم شدن آهن در دست داود ، به فرمان الاهى و به صورت اعجاز انجام مى گرفت، چه مانعى دارد، همان کسى که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده، همین خاصیت را به شکل دیگر در پنجه هاى داود (علیه السلام) قرار دهد؟ در بعضى از روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است.(۴)
در حدیثى آمده است: خداوند به داود وحى فرستاد: نِعْمَ الْعَبْدُ أَنْتَ إِلاّ أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ المالِ فَبَکى داوُدُ أَرْبَعِیْنَ صَباحاً فَاَلانَ اللّهُ لَهُ الْحَدِیدَ وَ کانَ یَعْمَلُ کُلَّ یَوْم دِرْعاً... فَاسْتَغْنى عَنْ بَیْتِ الْمالِ:
تو بنده خوبى هستى، جز این که از بیت المال ارتزاق مى کنى، داود ۴٠ روز گریه کرد (و از خدا راه حلى خواست) خداوند، آهن را براى او نرم کرد، او هر روز یک زره مى ساخت... و به این وسیله از بیت المال بى نیاز شد .(۵)
درست است که بیت المال، مصرف کسانى است که خدمت بدون عوض، به جامعه مى کنند، و بارهاى زمین مانده مهم را بر مى دارند، ولى، چه بهتر که انسان بتواند، هم این خدمت را بکند، و هم از کدّ یمین ـ در صورت توانائى ـ امرار معاش نماید، و داود مى خواست چنین بنده ممتازى باشد.
به هر حال داود از این توانائى که خدا به او داده بود، در بهترین طریق یعنى ساختن وسیله جهاد ، آن هم وسیله حفاظت در برابر دشمن، استفاده مى کرد، و هرگز از آن در وسائل عادى زندگى بهره گیرى ننمود، و تازه از در آمد آن ـ طبق بعضى از روایات ـ علاوه بر این که زندگى ساده خود را اداره مى کرد، چیزى هم به نیازمندان انفاق مى نمود،(۶) اضافه بر اینها فایده دیگر این کار، آن بود که معجزه اى گویا براى او محسوب مى شد.
بعضى از مفسران، چنین نقل کرده اند: لقمان به هنگامى که داود (علیه السلام)نخستین زره را مى بافت، به حضور او آمد، دید آهن را به صورت مفتول ها و حلقه هاى متعددى در مى آورد، و در هم فرو مى کند، این منظره، سخت نظر لقمان را به خود جلب کرد، در فکر فرو رفت، ولى همچنان نگاه مى کرد، و هیچ سؤالى ننمود، تا این که داود بافتن زره را به پایان رسانید، برخاست و بر تن کرد گفت: چه وسیله دفاعى خوبى براى جنگ است ؟! لقمان که هدف نهائى را در یافته بود، چنین گفت: الصَّمْتُ حِکْمَةٌ وَ قَلِیلٌ فاعِلُهُ!: خاموشى حکمت است، اما کمتر کسى آن را انجام مى دهد !.(۷)
آیه بعد، شرحى براى زره ساختن داود (علیه السلام) و فرمان بسیار پر معنى پروردگار در این زمینه است، مى گوید: ما به او گفتیم: زره هاى کامل بساز، و حلقه هاى آنها را به اندازه و متناسب کن: (أَنِ اعْمَلْ سابِغات وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ).
سابِغات جمع سابغ به معنى زره کامل و فراخ است، و اسباغ نعمت نیز، به معنى فراخى نعمت است.
سَرد در اصل به معنى بافتن اشیاء خشن، همانند زره است، جمله وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ مفهومش، همان رعایت کردن اندازه هاى متناسب، در حلقه هاى زره و طرز بافتن آن است.
در واقع، خداوند به داود دستورى مى دهد که، باید سرمشقى براى همه صنعتگران و کارگران با ایمان جهان باشد، دستور محکم کارى و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبى و راحتى بتوانند از آن استفاده کنند، و از استحکام کامل برخوردار باشد.
به داود مى گوید: زره را گشاد و راحت درست کن، تا جنگجو به هنگام پوشیدن، در زندان زره گرفتار نشود، نه حلقه ها را بیش از اندازه کوچک و باریک کن که حالت انعطاف خود را از دست بدهد، و نه زیاد درشت و بى قواره که گاه نوک شمشیر و خنجر و نیزه و تیر، از آن بگذرد، همه چیزش به اندازه و متناسب باشد.
خلاصه این که: خداوند، هم ماده اصلى را به مقتضاى أَلَنّا لَهُ الْحَدِیدَ در اختیار داود گذاشت، و هم طرز صورت بخشیدن و ساختن زره را به او آموزش داد، تا محصولى کامل از این ماده و صورت فراهم گردد.
و در پایان آیه، داود و خاندانش را مخاطب ساخته مى گوید: عمل صالح به جا آورید که من نسبت به آنچه انجام مى دهید، بصیر و بینا هستم: (وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).
مخاطب در آغاز آیه تنها داود است، و در پایان، او و خاندانش یا او و قومش مى باشد، چرا که همه این مسائل، مقدمه براى عمل صالح است، هدف، ساختن زره و کسب در آمد نیست، هدف، عمل صالح است، و اینها وسیله اى است در آن مسیر، که هم داود از آن بهره مى گرفت، و هم خاندانش.
و یکى از شئون عمل صالح آن است که: در صنایع دقت کافى را از هر جهت رعایت کنند، و محصول کامل و مفیدى ارائه دهند، و از هر گونه بد کارى و کم کارى، بپرهیزند.
این احتمال، نیز وجود دارد که: مخاطب به این خطاب داود(علیه السلام) و تمام کسانى که از دست رنج و دستباف او استفاده مى کردند، بوده باشد، اشاره به این که: این وسیله دفاعى را در راه عمل صالح به کار گیرند، نه در طریق ظلم و جور و گناه۸.
* * * * * *
۱ ـ نمل، آیه ۱۵.
۲ ـ نمل، آیه ۱۶.
۳ ـ کمال الدین صدوق ، (طبق نقل المیزان ، جلد ۱۶، صفحه ۳۹٠).
۴ ـ تفسیر برهان ، جلد ۳، صفحه ۳۴۳، و تفسیر نور الثقلین ، جلد ۴، صفحه ۳۱۵.
۵ ـ مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث.
۶ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى ، جلد ۹، صفحه ۱۹۲.
۷ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث.
۸. تفسير نمونه، ذیل آيات مورد بحث.
🔳 آیت الله رشاد در پیام تسلیت بمناسبت ارتحال آیت الله مرتضوی لنگرودي:
وجود ذیجود امثال آن مرحوم، مایهی اعتبار حوزه پایتخت است.
🔻متن پیام بشرح زیر است:
⚜️إنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ
✍️ خبر رحلت مدرس برجستهی حوزهی عریق تهران، آیت الله سید محمدحسین مرتضوي لنگرودي (قدّس الله نفسه الزکيه) مایهی تاسف شد.
وجود ذیجود امثال آن مرحوم، مایهی اعتبار حوزه پایتخت بود و شاگردان تربیت یافته در محضر معرفتی او، ذخیره ماندگار آن راحل رستگار برای «یوم لاینفع مال و لابنون» بشمار است.
این جانب از سوی خود و ارکان حوزهی عاصمه، این حادثهی مؤلمه را به رهبر معظم انقلاب اسلامی سایر مراجع عظام (دام ظلهم)، خیل ارادتمندان، تلامذه و فرزندان محترم آن مرحوم تسلیت عرض کرده، از بارگاه بلند باری برای بازماندگان سوگوار، صبر جمیل و اجر جزیل و برای او مغفرت و علو مرتبت مسالت میکنم.
حشره الله مع اجداده الطاهرین و اسکنه فسیح جنانه.
علی اکبر رشاد
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران
☫ روابط عمومی
مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🇮🇷 https://eitaa.com/howzehtehran
🔳 مدیریت حوزه علمیه استان تهران در پیامی درگذشت استاد سطح عالی حوزه علمیه را تسلیت گفت.
◾️متن پیام به این شرح است:
⚜إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ
◾️خبر ارتحال فقیه اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، آیت الله سید محمدحسین لنگرودی ره مایه تأسف و تألم گردید.
▫️این استاد برجسته حوزه علمیه تهران در سالهای قبل از انقلاب یکی از شاگردان و معتمدین حضرت امام خمینی ره محسوب شده و در تربیت طلاب و شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام سعی کافی و وافی داشت و با تأسیس حوزه علمیه و تألیف آثار متعدد خدمات بزرگی از خود به یادگار گذاشت.
▫️مدیریت حوزه علمیه استان تهران فقدان این فقیه وعالم وارسته واستاد حوزه علمیه را به محضر ولی عصر عجل الله فرجه، حوزه های علمیه و بیت معظم ایشان تسلیت عرض نموده ،وصبر واجر و سلامتی برای بازماندگان خواستار است.
🔹ضمنا به اطلاع میرساند: مراسم تشییع پیکر آیت الله سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی ره روز پنجشنبه ۳۰ شهریور ساعت ۸ صبح از مسجد حاج ابوالفتح واقع در میدان قیام تهران برگزار و پیکر آن مرحوم جهت تدفین به نجف اشرف انتقال خواهد یافت.
☫ روابط عمومی
مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🇮🇷 https://eitaa.com/howzehtehran
پیام تسلیت آیت الله حسینی بوشهری در پی درگذشت آیتالله مرتضوی لنگرودی | خبرگزاری بین المللی شفقنا
https://fa.shafaqna.com/news/1652427/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-11/