فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 اگر از حسابتان پول برداشت شد، در یک ساعت اول با شماره ۰۹۶۳۸۰ تماس بگیرید تا مبلغ برداشت شده، مسدود و به حسابتان برگردانده شود
به دوستان خود اطلاع دهید👆
➖➖➖➖➖➖➖➖
@Qomonline
#قمآنلاین، کانون اخبار مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونی که بخواد نمازشو بخونه، تحت هر شرایطی میخونه!
34.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بغض و تحسین رهبر انقلاب از یک شعر فاطمی
کانال خطیب بروجردی
@khatibeborujerdi
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 یکی از زنانی که در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت می کند به این دنیا ...
✅ تماشای این فیلم رو از دست ندید. عالیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الکرسی آرامش بخش❤️
🎧گوش دادن به آیت الکرسی
در اول صبح را به شما پیشنهاد میکنم...
قلب وآروم میکنه💙
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حضور امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) در کنار یک خربزه فروش
از استاد دانشمند
اللهمعجللولیکالفرج
🌷@emam_zmn🌷
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️وقتی مجری بیبیسی به مهمان یمنی برنامه میگه قضیه فلسطین به شما چه ربطی داره...
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
تقدیم به مو سپیدان
و مو جو گندمیان گرامی
تقدیم به متولدین دهه های "سی" ،"چهل"، پنجاه "'
😚🥰😚
لازم هست گاهی تا اوقات یادآوری کنیم به:
قهرمانان بی مدال ...
☺️🥰☺️
شما قهرمانان بی مدالی بودید که هرگز شمارا بالای سکویی نبردند و مدال افتخاری بر گردنتان نیاویختند.
😚🥰😚
کسی شما را تافته جدا بافته تربیت نکرد و تا مدرسه بدرقه نشدید و پشت در مدرسه با ماشین به استقبالتان نیامدند.
😚🥰😚
خودتان تنها به مدرسه رفتید و ثبت نام کردید و آخر سال هم کارنامه گرفتید .
😚🥰😚
در هیچ کلاس فوق برنامه ای ثبت نام نشدید.
به کلاس موسیقی و استخرو زبان و کامپیوترو...نرفتید.
😚🥰😚
بازیهای شما و خوشگذرانی های شما در کوچه برگزار شد.
😚🥰😚
شماهنوز با هم بازیهایتان رفیق شفیق مانده اید.
😚🥰😚
در خانه کسی در جستجوی معدل و نمرات شما نبود و حتی بعضی از والدین نمی دانستند فرزندشان در چه پایه ای تحصیل می کند؟
😚🥰😚
هرگز از شما برای کاری نظر سنجی نشد .
😚🥰😚
شما نسلی بی توقع و پر بازده بودید و هیچگاه بارتان را بردوش کسی تحمیل نکردید.
😚🥰😚
کمتر خواسته ای بود که به آن برسید و آرزوهای شما لابه لای روزهای شلوغ زندگی گم شد.
😚🥰😚
شما نسلی بودید که بی سر و صدا و بی توقع و کم هزینه بزرگ شدید و همیشه کمک حال خانواده بودید .
😚🥰😚
کار کردید و گذران زندگی! ساده ازدواج کردید.
😚🥰😚
و اکنون نسلی شدید که فرزندانتان را حمایت میکنید.
😚🥰😚
کوله پشتی هایشان را بردوش میگیرید و بدرقه شان میکنید. به استقبالشان تا مدرسه میروید.
😚🥰😚
فرزندانتان را غرق در مهر و مهر ورزی می کنید.
😚🥰😚
چندین مهارت به آنها می آموزید و در کلاسهای متعدد ثبت نامشان می کنید.
😚🥰😚
شما فرزندانتان را نابغه تربیت کردید و باز هم برای خودتان کاری نکردید.
😚🥰😚
شما نسلی بودید مهربان و مسئول و مهرورزی را تمام کردید ،
😚🥰😚
مادران و پدرانتان را به خانه سالمندان نسپردید و علاوه بر بار زندگی خودتان ، آنها را نیز تا آخرین لحظه درحد توانتان حمایت کردید،
😚🥰😚
راستی شما چگونه اینچنین مسئولیت پذیر شدید؟
😚🥰😚
اینهمه مهر و مهربانی را از کجا آموختید؟
😚🥰😚
شما نسلی بودید که هیچکس شما را نشناخت و فرصت خاصی برای رشد شما فراهم نکرد.
😚🥰😚
چنین نسلی هرگز نخواهد آمد.!
😚🥰😚
هیچکس شما را نابغه تربیت نکرد اما به جهاتی نابغه شدید!
😚🥰😚
نابغه هستید و مسئولیت پذیر و هنوز هم در میانسالی با شور و شوق و پر تلاش زندگی می کنید و دنیا زیر پاهای شما می چرخد.
😚🥰😚
دلتنگ می شوید، خسته می شوید، اما نامهربانی نمی کنید. مسئولیتهایتان را ترک نمی کنید.
🥰😚🥰
ارادتمند همه رفقای قدیم...
🌹❤️👏
#حکایت_قدیمی
حکایت مسگر و پیرزن دیگ فروش
عارفی چهل شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان (عج) را زیارت کند.
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتکاف...
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زاری و تضرع به درگاه او...
شب 36 ام ندایی در خود شنید که میگفت: بعد از ظهر، در بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو، امام زمان (عج) را زیارت خواهی کرد.
عارف در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...
میگوید:
پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت...
به هر مسگری نشان میداد، وزن میکرد و میگفت: 4 ریال و 20 شاهی
پیرزن می گفت: نمیشه 6 ریال بخرید؟
مسگران میگفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمیصرفد.
پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار میچرخید و همه همین قیمت را میدادند.
بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.
مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردهام به 6 ریال میفروشم، میخرید؟
مسگر پرسید: چرا به 6 ریال؟
پیرزن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخهای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال میشود!
مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، اما اگر مُصر هستی من آنرا به 25 ریال میخرم
پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!
مسگر گفت: ابدا
دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت!
پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و راهی شد.
من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی قیمت ندادند. آنگاه تو به 25 ریال خریدی؟
مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانهاش را نفروشد، من دیگ نخریدم...
از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی گفت:
با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد.
دست افتاده ای را بگیر و بلند کن،
ما خود به زیارت تو خواهیم آمد.
*گر دست فتادهای بگیری...مردی*
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 گناهی که اگر پیامبر ۷۰ مرتبه هم دعا کند خدا نمی بخشد!
🎙استاد #قرائتی