#زینب
متن قطعه:
نماز عشق نشسته نخوانده بودم و خواندم
قنوت بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم
زنی ز هاشمیان تا کنون اسیر نبوده است
دعا به خاک نشسته نخوانده بودمو خواندم
به شب میان بیابان نرفته بودمو و رفتم
به جست و جوی یتیمان نرفته بودم و رفتم
نخفته بودم و خفتم به روی سنگ بیابان
به عمر خویش به زندان نرفته بودم و رفتم
به دوش جسم دو دختر نبرده بودم و بردم
#زینب
(درقالب دوبیتی پیوسته)
نمازعشق شکسته نخوانده بودم و خواندم
قنوت،بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم
زنی ز هاشمیان تاکنون اسیرنبودست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم
به دوش،جسم دو دختر،نبرده بودم وبردم
زکینه سنگ زشامی نخورده بودم و خوردم
به قتلگه به من و دخترت چه شد، دیدی
که زنده زنده کنارت نمرده بودم ومُردم
به شب میان بیابان نرفته بودم و رفتم
به جستجوی یتیمان نرفته بودم ورفتم
جستجوی یتیمان نرفته بودم ورفتم
نخفته بودم و خفتم به روی خشت خرابه
به کوفه گوشۀ زندان نرفته بودم ورفتم
هزاررنگ پریده ندیده بودم ودیدم
شفق به ماه چکیده ندیده بودم ودیدم
ندیده بودم و دیدم محاسنت در خون
به داس یاس بریده ندیده بودم ودیدم
به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم
به شام، خانه به ویران نکرده بودم و کردم
نگفته بودی و گفتی اذان زمأذنۀ نی
به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم
« کتاب "گلاب وگل " -حاج علی انسانی - ص292 »
شور اربعین وجاده ها
دل ها غمین تو چله نشین تو
دراربعین تو ای ماه عالمین
لبیک یاحسین لبیک یاحسین لبیک یاحسین
راهی به جاده ها ازپافتاده ها
پای پیاده ها گریان زهردوعین
لبیک یاحسین لبیک یاحسین لبیک یاحسین
دیوانۀ توایم درخانۀ توایم
درقبرماجواب بعدازشهادتین
لبیک یاحسین لبیک یاحسین لبیک یاحسین
ای درره خدا سرازقفاجدا
رفته به نیزه ها از تیغ وازسُنین*
لبیک یاحسین لبیک یاحسین لبیک یاحسین
ای پاره پاره تن مولای بی کفن
بنویس نام من درکربلاحسین
لبیک یاحسین لبیک یاحسین لبیک یاحسین
-« کتاب "گلاب وگل " -حاج علی انسانی – ص588 »
-سنین } س ُ ن َ { مُصغّر سَنان که طرف سرتیز نیزه است . (دهخدا)
اربعین
سوغات شام
«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام
خیزای لب تشنه از بهر توآب آورده ام»
گرزمن پرسی رثایت بعدتوبامن چه کرد
نیمه جانی در برت بهرجواب آورده ام
اشک سرخ و چهره زرد وتن سیاه وموسفید
همرهم سوغات ازشام خراب آورده ام
اشک می بارم زداغ چارساله دخترت
گرچه پرپرشدگُلت اما گلاب آورده ام
حضرت زین العباد این حجت دادار را
بادلی مجروح از بزم شراب آورده ام
« کتاب "گلاب وگل " -حاج علی انسانی – ص566 » ازسروده های سال1348
- بیت اول منسوب به مرحوم رنجی...
نوحۀ اربعین
من رسیدم به سر کوی تو یابن زهرا
برمشامم می رسد بوی تو یابن زهرا
لالۀ پرپر من کجایی حسین جان
دلبر بی سرمن کجایی حسین جان
یوسف مادر من کجایی حسین جان
واویلا واویلا واویلا واویلا
زائرتوهستم ای دلبربی قرینه
می گذارم من دو دست ادب را به سینه
من که برگیسوی تو اسیرم حسین جان
من زقبر تو بوسه بگیرم حسین جان
آرزودارم اینجا بمیرم حسین جان
واویلا واویلا واویلا واویلا
لالۀ من دل من خون شده مثل لاله
یابن زهرا تو مپرسی زحال سه ساله
مثل یک غنچه پژمردنش دیده ام من
به خدا کعب نی خوردنش دیده ام من
درکنار سرت مردنش دیده ام من
واویلا واویلا واویلا واویلا
شعر:سیدمحسن حسینی