سیر ایجاد تذبذب در یک مدرّس جوان حوزوی
قسمت دوم
7️⃣ استاد نداشتن
اگر نگاهی به زندگی خودنوشت ایشان -که تا این لحظه به تیغ حذف و سانسور ایشان مبتلا نشده است- بیاندازید؛ در کل حیات تحصیلیِ خویش استاد حاذق و قابلی نداشته است. شش سال مقدمات را در کمتر از دو سال خوانده است و دروس سطح را هم به نحوی دیگر... اینجاست که ترکیب نخبگی و حس فهمیدن همهچیز و عجولبودن موجب احساس استغناء در افراد میشود؛ مخصوصا وقتی که مطالعه دروس مرسوم آن هم به شکل رایج را عبث و مصداق اتلاف عمر بدانی.
در صورتی که اگر استاد و بزرگتری برای خود قائل بود، حتما در بسیاری از لغزشهای فکری و اجتماعی یا هجوم شبهاتی که بر وی عارض شد دستش را میگرفت و از این مهلکه شوم نجاتش میداد؛ هرچند امیدوارم هنوز هم که هنوز است متوجه اشتباهاتش شود و بیش از این خود را و آینده خویش را تباه نسازد.
8️⃣ خود بزرگبینی
گاه برخی طلاب دلسوز به وی توصیه میکردند در اوان جوانی محاسن بسیار بلند علمایی نگذارد یا مرتبه خاصی برای خود قائل نباشد، اما نمیپذیرفت.
برای مثال از این ناراحت میشد که چرا اساتید مطرح حوزه حاضر به مناظره با وی نمیشوند؛ اما اگر فردی از اساتید گمنام یا معمولیِ سطوح عالی میخواست با وی مناظره کند، نمیپذیرفت و خود را خیلی بالاتر از اساتید سطوح عالی میدانست؛ با این توجیه که چند کتاب تألیف کرده است پس بسیار برتر از اساتید معمولی است.
برای مثال یکی از اساتید مطرح کفایه قبول کرده بود با ایشان مناظره کند، به شرط اینکه فرد سومی از بین حوزویان را به عنوان داور مناظره قرار دهند، داور هم هرکسی به میل خودشان قبول داشتند باشد، اما ایشان هیچکسی را درون حوزه و بیرون از مؤسسهاش اصلا قبول نداشت!!
9️⃣ امید به حمایتهای خاص
باتوجه به شعارها و تألیفاتی که داشت بسیار امیدوار بود مورد حمایتهای خاص مادی و معنوی رهبری قرار بگیرد. حتی برای انتخابات خبرگان در سال ۹۴ کاندید شد و امید داشت بگونهای اجتهاد وی تأیید شود؛ چرا که به امتحان اجتهاد نمیخواست تن بدهد و تا آخر هم تن نداد. حال آنکه وی اخیرا مطلبی منتشر کرد و با عوامفریبی عدم حضورش در انتخابات خبرگان را این عنوان کرد که فرایند انتخابات خبرگان کانالیزه است و دستپروردهها فقط انتخاب میشوند!!
عجیب اینکه کسی که خودش میخواست کانالیزه وارد شود و نتوانست، چنین تهمت ناروایی را به نظام اسلامی میزند! با کدام حجت شرعی؟!!
🔟 بیتجربگی و خامی
همه موارد فوق، در کنار بیتجربگی و خامی در مسائل اجرایی و مطالبهگریهای حوزوی اجتماعی، برخی مشکلات شخصی، به همراه طرد دوستان دلسوز، کمکم هویتی جدید را از وی در حوزه بروز داد؛ آن هم #تحولخواهی_رادیکال بود؛ چیزی که به شدت از جانب امامین حوزه نهی شده بود.
تحریم انتخابات مجمع نمایندگان، تحریم امتحانات مرکز مدیریت، بیحرمتی نسبت به برخی بزرگان حوزه و بیحرمتی به حوزه و تمثیل آن به پیرزن و بسیاری موارد دیگر که در ادبیات جدید وی عیان شد، شاهدی بر چهره جدید رادیکال وی بود.
چهرهای که فکر میکرد مرجعیت اجتماعی بین طلاب پیدا کرده و با اهرم تحریمهایی که إعمال کرد، حوزه را فلج خواهد ساخت تا به خواست او تن دهد؛ اما خیلی زود عیان شد وی مورد اعتنای بدنه حوزوی نیست و در طراحی حرکات اجتماعی بسیار خام و بیتجربهتر از آن چیزی است که فکر میکند.
جالب و عجیب اینکه یک روز در گعده خصوصی دوستان مؤسسه، یکی از رفقا پیشبینیای با این مضمون داشت که: «ایشان اگر به تهران برود و عظمت مدرنیته را ببیند خودش را خواهد باخت!» پیشبینیای که خیلی زود محقق شد و ایشان از یک مصلح حوزوی تبدیل به چهرهای رادیکال و آرامآرام غیرانقلابی شد.
همه این موارد که در روحیات و عملکرد وی به مرور بروز کرد باعث شد همه طلابی که با دغدغههای ولایی و انقلابی گرد او جمع شده بودند به مرور او را با توهمات و تخیلات و شبهات و انگارههایش تنها گذاشتند؛ گرچه ریشههای خالصانه و دغدغهمندی در او بسیار دیده میشد، اما اینها کافی نبود؛ چراکه به این سادگی کسی در این تراز خامی و ضعف مبانی، صلاحیت ورود به عرصههای اجتماعی -آن هم به عنوان مصلح و راهبر- را ندارد.
#اکبرنژاد
#حوزه
کانال #احوال_حوزه را دنبال کنید
📌@ahvaalehowze