#شعاع_ماموریت_روحانیت در جامعه
(قسمت دوم:تاریخچه مساله)
نیاز به مرجعیت و تقلید در جامعه و در طی حیات مرجعیت،با قبض و بسط همراه بوده است.
گاه این نیاز از حدود خود که تعیین احکام شرعی بر مبنای کتاب و سنت است فراتر رفته و از محدوده ی دینی و شرعی به عرصه سیاسی و اجتماعی بسط یافته است و مقلدان نه فقط احکام شرعی خود را که علاوه بر آن انتخاب های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود را نیز از عالمان طلب کرده اند.
-گرچه ورود مراجع به چنین عرصه هایی یا از باب حکم شرعی مانند امر به معروف و نهی از منکر بوده یا از باب تعیین مصداق حکم- و چنین ورودی بسط دایره تقلید به مسائل غیر از فروع تلقی نمی شده و نشده است و از این باب که این مسائل هم دارای محور دینی هستند نگاه شده است.
مانند تجمع مردم در مقابل منزل آقانورالله اصفهانی(از مراجع مشروطه خواه اصفهان) که پس از ابلاغ قانون نظام توسط حکومت رضاشاه صورت گرفت که پس از مهاجرت این عالم و همراهی با علما در تحصن در قم- به شکل مشکوکی درگذشت یا به مانند همین مطلب- رابطه مردم و آیت الله حسینی الهاشمی در شیراز که اقدامات ایشان سبب جلب منافع مردم از حکومت پهلوی شد و دست آخر در دوره حکومت پهلوی به طرز مشکوکی درگذشت.
اینها نمونه هایی از گسترش دامنه احکام فقهی مراجع در دوران معاصر است که نتیجه نهایی آن پس از انقلاب اسلامی است.
در خصوص این گسترش شعاع احکام مراجع نظرات دیگری نیز وجود دارد که در قسمت های بعد به آن پرداخته خواهد شد.
#احوال_حوزه
#شیراز
#مراجع_تقلید
#امر_به_معروف
#احکام_فقهی
#پهلوی
کانال #احوال_حوزه را دنبال کنید
https://eitaa.com/ahvaalehowze
احوال حوزه
#شعاع_ماموریت_روحانیت در جامعه (قسمت سوم:مرجعیت)
#شعاع_ماموریت_روحانیت در جامعه
(قسمت سوم:مرجعیت)
یکی از دریچه هایی که ما را به مساله شعاع ماموریت روحانیت سوق میدهد بحث رابطه مقلَّد-مقلِّد است.
تا پیش از قرن سیزدهم، رابطه مجتهد با مقلدین به شکل امروزی نبوده است بلکه به صورت ساده تری بوده است و عملا به جای مرجع ،مجتهد مردمان، فردی بوده است که عالم و کارشناس مسائل دینی بوده است که حکم او در مسائلی که در نص روایات و زندگی ساده مردم وجود داشته را بیان میکرده است.
اما از پس از قرن سیزدهم و مقارن با دوران شیخ انصاری، و با وجود تحولاتی که رخ داد، واژه مرجعیت به شکل امروز شکل یافت که تمرکز مرجعیت در یک یا چند عالم در هر زمانه ای متمرکز گشت. تمرکز این اجتهاد برابر بود با بسط ید مراجع جهت گسترش شعاع ماموریت روحانیت که به سبب آن در شئون مختلف تقلید از مرجع گسترش یافت. البته که همیشه جریان هایی در میان نهاد روحانیت نیز در مقابل این گسترش ایستاده اند اما به هر صورت به دلیل پیچیده تر شدن مسائل اجتماعی و به طبع آن مقلدین، این خواسته نیز از سوی مردم به سوی مراجع شکل پر رنگ تری یافت و به این ترتیب با افزایش شعاع پرسش های مقلدین در مباحث مختلف، شعاع پاسخگویی مراجع تقلید نیز گسترده تر گشت.
البته که منتقدین جایگاه مرجعیت معتقدند که خداوند در اسلام چنین جایگاهی را به این شکل در نظر نگرفته است چرا که وجود چنین جایگاهی به معنای واسطه تراشی بین مقلدین و خداوند است در حالی که چه در صدر اسلام و چه در مبانی اندیشه اسلامی، اساسا اسلام فاقد نظام سلسله مراتبی در رابطه انسان با خداست که از طرفداران این انتقاد دکتر شریعتی و نوایشدان معاصر است اما به هر صورت هم لزوم عقلی و هم وجود آیات و روایت متقن، عدم چنین ماموریتی را برای عالمان زمانه نه تنها رد نمی کند که آن را تکلیف مردمان زمانه نیز می داند که بایستی از میان فقها، افرادی را که از هوای نفس و آلودگی ها مبرا هستند را تقلید نمایند.
(مراجعه شود به وسایل الشیعه ج ۱۸ ص ۹۴ و ۹۵)
#احوال_حوزه
#شیراز
#مراجع_تقلید
#اسلام
#احکام_فقهی
#پهلوی
کانال #احوال_حوزه را دنبال کنید
https://eitaa.com/ahvaalehowze