eitaa logo
احوال حوزه
2.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
ارتباط با آدمین : @Mojir_h
مشاهده در ایتا
دانلود
اول چاه را بکن سپس مناره را بدزد اول مجموعه های عریض و طویل ایجاد میکنیم-با برندهای آنچنانی-آنوقت در آنها مسئولیت می گیریم و در آخر برای حفظ آن مسئولیت به دنبال خروجی می گردیم... این شده است وضع امروز خیلی از مجموعه های فرهنگی،تبلیغی،پژوهشی کشور... شرح مسئولیت یک نهاد باید قبل از شروع کار کشف شود اما از آنجا که وضعیت بد اقتصادی و البته بعضا سابقه کار به برخی افراد فشار آورده است-از فضای عدم شفافیت در ذیل نهادهای فرهنگی و پژوهشی استفاده می کنند و به ثبت موسسات و مجموعه های خاصی می پردازند که اساس موجودیت آنها در هر مقطع زمانی زیر سوال است-و بعد برای حفظ آن مجموعه دچار سندروم جلسات و همایش های و گزارش دهی های بیقرار می شوند. نهاد روحانیت نبایستی به این آفت دچار شود،و برای جلوگیری از این آفت بایستی به مسائل اساسی کشور و مردم برگشت،به اینکه چه ماموریت هایی هنوز روی زمین مانده است و نه ایجاد ماموریت های بی فایده جدیدی که خوراکی برای عطش غیرالهی انسان است.تامل در ریشه ها و بنیان ها بسیار کار مهم و ویژه ای ست اما نه آنجا که نیازهای مردم در هر بخشی(اندیشه،اجتماع و...)روی زمین مانده است.روحانیت در برابر خداوند تکلیفی مانند خدمت به خلق را نبایستی رها کند. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
♨️🟦ظلم خودی ها به فارس با پوشش تکلیف شرعی
احوال حوزه
♨️🟦ظلم خودی ها به فارس با پوشش تکلیف شرعی
♨️🟦ظلم خودی ها به فارس با پوشش تکلیف شرعی🔻♨️ در چهل سال گذشته فارس، چپ و راست در یک نقطه مشترک بوده اند،و آن به انزوا کشاندن نیروهای توانمند و شایسته فارسی بوده است، که از قضا در مرکز نیز جایگاه مقبولی داشته اند. اساسا زبل های سیاسی فارس از چهل سال گذشته دچار ضیق صدر بوده اند، کوچکترین انتقادی و مخالفی را با شخص خود برنمی‌تابند، بلافاصله منتقد و مخالف شخص خود را به جناح مقابل منسوب می‌ کرده اند و می کنند. زبل های اصولگرا احساس تکلیف شرعی می‌کنند که با انواع برچسب‌ها، یا با پوشش حفظ خون شهدا، و اسلام و ولایت، مخالف و منتقد خود را با انواع تخریب‌های حرفه ایی و تهدید و تهمت ها خانه نشین کنند. حتی در این مسیر اگر مقام معظم رهبری نیز منتقد و مخالف آنان بود، به خاطر شهدا و تکلیف شرعی، به ولی فقیه اتهام می زنند که ایشان از خط ولی فقیه خارج شده و التزام عملی به ولایت فقیه ندارد. اما چپ ها و اصلاح طلبها نیز همین کارها را با پوشش عقلانیت انجام داده اند و می‌دهند و کاری به احساس تکلیف شرعی و خون شهدا و ولایت فقیه هم ندارند. از جمله ظلم هایی که به فارس شده است، تخریب نیروهای توانمندی است که در مرکز جایگاهی دارند، به مجرد آنکه شخصی بومی و اهل فارس برای تصدی پستی مطرح می‌گردد، اگر در کارنامه اش انتقادی و مخالفتی با زبل های سیاسی بوده است، تلفن ها از فارس به صدا در می‌آید نامه ها نگاشته می شود، و به صورت حرفه ای وی را از آسمان به زیر زمین می‌کشند، در این آویزان شدن، برخی هیچ رحمی نه به فرد و نه به فارس و نه به جایگاهای مقدس نداشته و نمی‌کنند. برای اختلاف افکنی و تخریب به سهولت بزرگان را هزینه می‌کنند، از خون شهیدان مایه می‌گذارند و چماق می‌سازند، از قول بزرگان و نهادها به راحتی دروغ می‌گویند تا تکلیف شرعی تخریب و بیرون کردن فرد را انجام داده باشند، بعضا در این راه دست به دعا بر می‌دارند و اشک برای امام حسین (ع)هم می ریزند. در واقع برخی از این زبل ها دچار بیماری اند، بیماری اینکه اثبات کنند که خودشان همه مسولین را تعیین و سر کار گذاشتند. بیماری اثبات اینکه هیچ کس نمی‌تواند و فقط من می‌توانم. برخی نیز دچار بت پرستی خفی هستند، می‌خواهند بتشان که در مرکز است قانع کنند که همه چیز در فارس در اختیار آنان است و خود را نزد بتشان در تهران بزرگ کنند، غافل از اینکه این بزرگان در مرکز اگر از این بت پرستی اطلاع پیدا کنند، از این بت پرستها متنفر می‌گردند. البته این نوعی شهوترانی مخفی است که خود فرد نیز بر شهوت خود آگاه نیست. خدا رحمت کند علامه طباطبایی، در جایی فرموده است "بسا اشخاصی یک عمر تحت ولایت شیطان هستند و خود نمی‌دانند و می‌پندارند تحت ولایت خدا هستند" که البته اوهامی بیش نیست، گریه و اشک هم دارند اما نمی‌دانند اشکشان ربطی به خدا ندارد. نتیجه تخریب نیروهای توانمند در پی اش شهوت منیت و جاه و قدرت، به سرکار آمدن افراد غیر بومی یا بومی ضعیف و گوش به حرف بوده است که همواره باید یک گوش خود را به دستورات مرکز و گوش دیگر خود را از ترس و بیم به این نوع اشخاص بسپارند. یعنی ذهن مسئولین در این چهل سال به دو قسمت تقسم شده است: قسمتی از ذهن و انرژی خود را وقف مراقبت اطراف کنند که مبادا دچار خشم این آدمهای سیاسی زبل نشود و قسمت دوم ذهن وقف کارهای استان فارس و شهر کنند، یعنی فضا و جوی که این سیاسیون زبل در این چهل سال در فارس درست کردند، حتی مسولان قوی را به نصف تقلیل داده‌اند و ضعیف ساختند . و این بلایی است که یا با عنوان تکلیف شرعی، حفظ ولایت، شهدا و... انجام شده یا انجام می‌شود و یا با عنوان عقلانیت بر سر فارس آمده و امروز مجددا همین بلا بر فارس نازل شده است. اما تا کی می‌خواهد این بلا بر فارس سایه افکند؟؟؟ کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
خلاءی به اسم تشکیلات در حوزه علمیه در دانشگاه که بودیم-تازه میخواستیم پر و بال بزنیم در فضای اندیشه و فضای سیاست و فرهنگ و مسائل اساسی دانشگاه و کشور و مردم...این بود که به معنای واقعی کلمه در میان اندیشه های مختلف به دنبال دفاع اساسی از سخنان امام و رهبری بودیم-و این دفاع کردن که گاهی منجربه تجربه های شیرینی در کار تشکیلات میشد مثل برگزاری کرسی آزاداندیشی،مناظره،اردوهای سیاسی و تفریحی و چاپ نشریه و...همه و همه سبب رشد و چندجانبه شدن تفکرات ما و مهارت زیست سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اندیشه هایی بود که از آرمان های انقلاب میگرفتیم-بالاخره درست یا غلط آزمون و خطا میکردیم و انصافا سعه صدر مسئولین دانشگاه هم بد نبود(هر چند که گاهی خلق شان تنگ میشد ولی کار به جاهای باریک نمیکشید)-اما امروز که وارد فضای حوزه شده ام به فراخور هر مساله ای که هرازگاهی از سمت طلاب جوان بروز میکند و میشود باب دندان شبکه های اجتماعی معاند-به خودم می آیم که چرا طلاب جوان به معنای واقعی کلمه در تشکیلات طلبگی،جوانی نمیکنند تا آزموده شوند؟-واقعیت این است که اساسا تشکلی به شکل دانشگاه موجود نیست که بشود تاملات و ابداعات طلبگی را در آن آزمود-به نظر حقیر آنچه مسئولین حوزه های علمیه بایستی در نظر داشته باشند این است که قبل از رسیدن به مرحله اجتهاد این طلاب مرحله ای دارند به اسم جوانی و این جوانی نیازمند عرصه هایی برای پختگی ست اولا در محیط حوزه و سپس در محیط وسیع اجتماع و فقدان تشکل هایی که طلاب بتوانند حول محور آن،کار کنند و تجربه کنند و بیازمایند ،به چشم میخورد.
♨️🟦بهترین صحنه جهت فهم عمق حدیث پیامبر ص که فرمود: اکثر اهل بهشت عوام الناس هستند امروز است♨️🟦
احوال حوزه
♨️🟦بهترین صحنه جهت فهم عمق حدیث پیامبر ص که فرمود: اکثر اهل بهشت عوام الناس هستند امروز است♨️🟦
♨️🟦بهترین صحنه جهت فهم عمق حدیث پیامبر ص که فرمود: اکثر اهل بهشت عوام الناس هستند امروز است♨️🟦 🔺عوام یک طرف انتخابات🔺 به صف طویل عوام و توده مردم بی ادعا نگاه می‌کنیم. علیرغم خمیده شدن کمرشان از گرانی، تبعیض و وعده‌هایی... بدون هیچ ادعا و طلبی، به عشق رهبری و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و جلوگیری از خوشحالی دشمنان اسلام، با نگاه به عکس شهدا، ساعتها در انتظار صندوق رأی ایستاده اند. ممکن است نقی و غری هم بزند اما می‌مانند تا رای خود را به صندوق بیاندازند . بلاخره رای می‌دهند و مردم سالاری دینی که آرزوی هر نبی و هر ولیی بوده است، به نمایش میگذارند. اساسا امام عصر روحی فداه نیز غایب شد، چون مردم پذیرای آنچنان امام عدل گستری نبودند، به عبارت دیگر غیبت برای تحقق مردم سالاری مهدوی صورت گرفته است توده مردم که در صف رأی ایستاده اند، نه دنبال تبلیغ از تبلیغات و نشان دادن ستاد خود به آیه الله رئیسی بودند و نه در فکر مقام و پستهای پساانتخاباتی میسوختند. ♨️خواص و سیاسیون زبل طرف دیگر ماجرا♨️ اما طرف دیگر ماجرا، خواص قرار دارند، _ همانها که برای گرفتن حکم و تشکیل ستاد و تبلیغ از تبلیغات و برجسته کردن ستاد خود، به هم آویزان شدند و اثبات خود کردند و به نفی دیگران پرداختند._ و در این راه، هم احساس تکلیف شرعی کردند و هم دنبال حفظ خون شهدا بودند و و به توهم خود از مقام عظمای ولایت پاسداری می‌کردند. نگاه این سیاسبون زبل و خواص، غالبا به میزان مشارکت و صندق رای نبود و بسا خودشان نیز برای رای دادن به زحمت نیانداختند و فقط به پساانتخابات و چگونگی تثقیل سهم خود از کباب و مقام و نحوه تقسیم آن بین طایفه نسبی و سببی و حزبی خود بودند. همین خواص پس از انتخابات مجددا احساس تکلیف شرعی نمودند و دچار توهم شدند و خود را وظیفه مند برای دماء شهدا و حفظ مقام عظمای ولایت دیدند. این بار خود را عامل اصلی رأی آوردن آیه الله رئیسی در کشور و استان و کل بلاد معرفی نمودند و چون بینه ای ندارد، به سوگند جلاله روی آوردند و به اماره محاسن شریف و پینه پیشانی و تقرب به شهدا و... تمسک جستند. دوباره آویزان همدیگر شدند، هرکسی که با آنان نیست و یا بچه حرف گوش کنی نیست، و ممکن است محبوبیتی بالاتر از آنان در شهر و استان و کشور به هم بزند و جای آنان را تنگ و یا جای آنان را بگیرد، قربت الی الله با اقسام روش‌های حرفه ای میزنند و تخریب می‌کنند و یکی پس از دیگری دژهای اسرائیل و آمریکا را در شهر و استان خود فتح می‌کنند، تا به قله برسند و پرچم مسولیت و پست کذایی را به دست عشیره و قبیله و طایفه حزبی و نسبی و سببی خود بسپارند. در این صحنه عوام را با این خواص که دائم احساس تکلیف شرعی می‌کنند، میسنجیم و مقایسه میکنیم و فهم جدید و روشنی از حدیث شریف نبوی پیدا میکنیم که اکثر اهل الجنة البله بیشتر اهل بهشت توده (بی ادعای و غیر طلبکار) مردمند کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
آفت معنویت،اجتماع گریزی و فرار از کار... نماز مستحب از طلوع آفتاب تا اذان ظهر،مکروه است چون این اوقات معنای دیگری دارد-باید در اجتماع بروی و کار کنی-لازم است انسان دست ش را به این دنیا آلوده کند چرا که شکم از تو غذا میخواهد-اگر از حرکت برای معاش استقبال نکردی،شکم با چکش برسر تو زده و تو را وادار به دزدی میکند-اما تو پایه ی ذکر را در خودت روشن کن بعد در بین مردم و در اجتماع برو و کارکن و دوباره بیا و با ذکر روح ت را شستشو کن،اشکالی ندارد... آیت الله حائری شیرازی-کتاب نماز صفحه ۲۱ کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🚨 انتشار نخستین‌بار 📹 ببینید | بیانات ۳۰ سال قبل رهبر انقلاب درباره‌ی نفاق غرب در رعایت حقوق بشر 🔺️ به مناسبت هفته‌ی حقوق بشر کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
بخشی از اصولگرایان بیش از آنکه دیندار باشند، سیاست‌مدارند. دین و تشرع و تقوایشان براساس باند و قبیله‌شان تنظیم می‌شود.
احوال حوزه
بخشی از اصولگرایان بیش از آنکه دیندار باشند، سیاست‌مدارند. دین و تشرع و تقوایشان براساس باند و قبیله
◀️سالها پیش، گروهی از دانشجویان عدالتخواه و بسیجی شیراز پیگیر پرونده‌ی قضایی یکی از فرزندان مرحوم آیت‌الله حائری می‌شوند. آنها در نامه‌ها و بیانیه‌های خود خیلی محترمانه تاکید داشتند که به پرونده‌ی فرزند آیت‌الله رسیدگی و نسبت به روند آن شفاف‌سازی شود. توی متن‌هایشان که نگاه میکنی حرف‌های تند نسبت به مرحوم آیت‌الله حائری و نقش ایشان در پروژه‌ی فلاحت در فراغت هم می‌بینی ولی چیزی خارج از چارچوب اخلاق و ادب وجود ندارد. ◀️آن روزها اصولگرایان و جناح راستی‌های شیراز علیه این دانشجویان شوریدند که حرمت علما را حفظ کنید و دانشجویان پیگیر این ماجرا را منافقین دهه هشتاد نامیدند. ◀️چند سال بعد هم در ماجرای مرحوم آیت‌الله ایمانی همین ماجرا تکرار شد. اصولگرایان شیراز همان مشی حافظ شأن علمایی خودشان را تکرار کردند. 👈حالا رسیده‌ایم به سال۱۴۰۰ و این بار جوانکی اصولگرا هر فحش و توهینی از دهانش درآمده نثار مرحوم‌ آیت‌الله مصباح کرده. چند روز است منتظرم حضرات حافظ شأن علما، کلمه‌ای در نقد دهان‌دریدگی هم‌حزبی‌شان بگویند. چند روز است دارم کانال‌ها و سایت‌ها و صفحات اینستاگرامی‌شان را زیرورو می‌کنم و چیزی نمی‌یابم. حضرات حافظ شأن علما، خفه‌خون گرفته‌اند. ‼️این ماجرا را تعریف کردم تا بگویم: بخشی از اصولگرایان بیش از آنکه دیندار باشند، سیاست‌مدارند. دین و تشرع و تقوایشان براساس باند و قبیله‌شان تنظیم می‌شود. پ.ن: بنده در جریان پرونده‌ی فرزند مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی نبوده و نیستم. آن‌زمان در دانشگاه بوشهر درس می‌خواندم و بعدا هم تحقیق مستقلی در این‌باره انجام ندادم. غرض متن هم البته چیز دیگری است. متن از محمد حسین عظیمی https://www.instagram.com/p/CQ63yXDscvf/?utm_medium=share_sheet کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
یکی از ایراداتی که به روحانیت شیعه گرفته می شود، تعریف آنها از مردمی بودنست، مردمی بودن را بمعنای طرفداری از مردم و تبعیت از مردم در گفتار و کردارست، و این خود کم از تایید و پیروی از حکام جور در روحانیت تسنن نیست. مشکل بزرگ اینست که هیچکس بطور صریح و دقیق در روحانیت، نهاد روحانیت را و استقلالش را تعریف نکرده است، روحانیتی که آوازه ی استقلالش از حکومت و مردم، گوش فلک را کر کرده، اما همین ادعا را در بطنش که وارد می شوی، پوچ می یابی. روحانیتی که مردم یک کوچه تصمیم میگیرند منبرش را از او بگیرند و میتوانند، چون او حرف حقی میزند که آنها ناپسندش میشمارند. عزیزان، صاحبان منابر یا حکومتی اند یا گروههای مختلف از مردم چه حق خواه و چه غیر آن، حال اگر روحانیت اصیل بخواهد برخلاف منویات اینان حرفی بزند کجا باید برود؟ البته جایگاه اصیل مردم دیندار دینخواه، مهم است اما مشکل آنست که اینان پای سفره ی ماهواره و رسانه های جمعی و یا سلایق سیاسی و اقتصادی مکاتب حکومتی مختلف، تربیت می شوند و سلیقه دار می گردند، و همانها را تازه و بهترش را در روحانیت، جستجو میکنند... حالا آخوند بیچاره چه باید کند؟ آیا هدایتی در این دایره میتوان یافت؟ امروز جو غالب یا قابل توجهی از منابر چه در اماکن و محافل و مراسمات و گروهها و چه در فضای مجازی، از این جنس است. حال وظیفه ی خود را باید چون پیام آوری آگاه به انجام رسانید. که همچون این انقلاب اسلامی را آرزویش از آدم تا خاتم داشته اند و این مردم هرچند کج سلیقه اما دارای بواطنی پاک و حق خواهند، پس راه را آگاهانه بیابید، والسلام https://eitaa.com/ahvaalehowze
هر چیزی هنگام مرگ،جز اعمال خالصی که برای خداوند متعال انجام دهی، همه چیز عاریه ای است...
احوال حوزه
هر چیزی هنگام مرگ،جز اعمال خالصی که برای خداوند متعال انجام دهی، همه چیز عاریه ای است...
نقل است که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری پس از اتمام سطح عالی و در بازگشت به ایران مکرر به زیارت حرم امیرالمؤمنین و حضرت سید الشهدا علیهم السلام می رفت و عرضه می داشت: می‌دانم هنگام بازگشت به ایران، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. یک الگویی را معرفی کنید که در آینده‌ی زندگی‌ام،دراستقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. شبی درخواب حضرت سیدالشهداء (ع) به او می‌فرمایند: فردا طلوع فجر وارد حرمِ ما که می شوی کنار قبرِ حبیب بن مظاهر، یک جوان نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی ولباس کرباسی هم پوشیده.این جوان را دریاب که همان انسان وارسته ای ست که دنبالش می گردی. حاج شیخ می‌فرماید بیدار شدم.طلوع فجر،وقتی وارد حرم شدم،کنار قبر حبیب بن مظاهر،همان گوهری که حواله شده بود را دیدم . خدمت رسیدم و عرض کردم آقا،من با تو کار دارم. یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامه‌ی من عاریتی است "از صحن بیرون رفت ،در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، بایست. درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت. دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول چند ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام،بااین دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست.عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟ چند ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟. آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: امروز چندمِ ماه است؟ حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند. می‌گوید: "دنبال من بیا. در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند.یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود.میرسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ی من است،فردا طلوع فجر،وعده‌ی دیدار من و شما همین جا . در عجب ماندم؛ خدایا،این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کردبه فردا.چرا امروز نگفت؟! لحظه‌شماری می‌کردم.آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم سر قرار.آمدم در بزنم،صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم با یک جوانی که گفت اینجا خانه‌ی من است وقت ملاقات دارم.این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود،الآن پیشِ پای شمااز دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم،این خاطره را نقل کرد و بعد فرمود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است فردا جلوی چشمانِ من،عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت،عاریتی است ریاست،عاریتی است خانه‌هایتان،عاریتی است پول‌های حسابتان،عاریتی است وجودتان،عاریتی است سلامتی‌تان،عاریتی است. هر چه می‌بینید،عاریه و امانت است دل به این عاریه‌ها نبندید. این‌ها را یا ازشمامی‌گیرند یا حوادث، یا وارث می‌برد. او در عمل نشان داد هرچیزی هنگام مرگ جز اعمالی که خالص برای خداوند متعال باشد هرچه داریم عاریه است کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
ملاصدرا به جان می کوشید که جمیع حفره های گوشه و کنار جاده ی پهناور دین باوری را به یاری عقل و نقل و اشراف حل کند-گرچه بسیاری از آنان که نان از قِبَل وجود حفره ها میخوردند ،نه تعقل صدرایی را می پسندیدند و نه برداشت های نقلی او را و نه مطلقا گرایش او را به جانب اشراق-که عطر مسلم کرامت و عرفان داشت... برگرفته از کتاب" مردی در تبعید ابدی"-نویسنده:نادر ابراهیمی-روایت عشق و طلبگی ملاصدرای شیرازی کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
طلبه باید تاریخ بداند... برای مطالعه تاریخ اسلام چگونه باید عمل نمود؟برای مطالعه تاریخ در صد سال گذشته چه کتبی را بخوانیم؟ ۱.مجموعه کتب علامه سید مرتضی عسکری ۲.کتاب سیرت جاودانه و کتاب امام علی ع و خوارج تالیف سید جعفر مرتضی عاملی ۳‌.کتاب تاریخ تحولات سیاسی ایران نوشته موسی نجفی و موسی حقانی ۴.کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی نوشته عبدالله شهبازی ۵.کتاب پایداری تا پای دار تالیف علی ابوالحسنی ۶.کتاب شیخ ابراهیم زنجانی تالیف علی ابوالحسنی ۷.کتاب فراتر از روش آزمون و خطا تالیف علی ابوالحسنی ۸.کتاب تاریخ بیست ساله ی ایران نوشته تالیف حسین مکی منبع کتاب رهنمای طریق استاد محمدعلی جاودان کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️
احوال حوزه
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️ در جریانات انتخابات اخیر و انتخابات های گذشته برخی سیاسیون کهنه کار استدلال میکردند که عرصه انتخابات، عرصه بداخلاقی، تهمت و افترا و توهین و فحش است، لذا برای اینکه روحانیت از این زشتی ها دور بماند، بهتر است که ورود مصداقی نکند و دخالتی در حمایت از نامزد مشخصی در انتخابات ریاست جمهوری نکند و یا در تعیین نامزدهای شورای شهر کلا دخالت نکنند تا مبادا روحانیت به عرصه بداخلاقی های انتخاباتی به طور ناخواسته کشیده نشود. به دنبال همین توصیه ها بخشی از روحانیت انقلابی و سیاسی قم و سایر استان‌ها و شهرها، اساسا ورود مصداقی نکردند و حتی به برخی مدارس علمیه نیز بخشنامه کردند و از ورود مصداقی ممانعت به عمل آوردند. جالب اینکه همین سیاسبون کهنه کار در صدد برآمدند روحانیت را در حمایت از لیستهای خاصی در کشور به صحنه بکشند در این میان معلوم نشد که آیا کسی از بزرگان روحانیت از این دسته ناصحین سیاسی در خواست نمودند که بجای این نوع خیرخواهی برای روحانیت، بروند و تلاش کنند که عرصه انتخابات پس از 40 سال از این بداخلاقی ها پاک گردد و بجای نصحیت به روحانیون، بروند و دیگر سیاسیون را نصحیت کنند که از تهمت، افترا و فحش و تهدید و تخریب دیگران خود داری کنند؟؟؟ واقعا حق کدام است؟؟ به رسمیت شناختن بداخلاقی در انتخابات و عدم ورود مصداقی روحانیت و یا نصحیت و واداشتن سیاسبون به اصلاح عرصه رقابت انتخاباتی از بداخلاقی ⁉️⁉️ اینجاست که عظمت روش و کیفیت تلاش آیه الله رئیسی و بخشی از روحانیت آگاه و هوشیار در عرصه رقابت انتخاباتی مشخص می‌گردد. آن روحانیون و ایشان ابتکاراتی که به خرج دادند، راه جدیدی را گشودند و سنتی پایه ریزی کردند که افزون بر ورود مصداقی روحانیت به عرصه انتخابات که نیاز مردم در حرف شنوی از روحانیت است، به سالم سازی این عرصه از بداخلاقی ها نیز منجر گردید و در انتخابات های آینده کاملا اخلاق را بجای بد اخلاقی خواهد نشاند. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
جایگاه ثبوت...
احوال حوزه
جایگاه ثبوت...
جایگاه ثبوت... در طول تاریخ برخی عرصه ها برای روحانیت،انحصاری بوده است. علت هم این بوده است که سواد و دانشی که روحانیون زمانه به آن مسلط بودند،چنین انحصاری را ایجاد میکرد نه بند و تبصره قانونی، نه اتحادیه صنفی و نه هیچ بگیر و ببند دیگری... در واقع به دلیل مجاهدت عالمان، خود به خود جامعه آنها را در جایگاه می دید و به آن میل پیدا میکرد ، لذا می بینیم که در دوران گذشته، فقه بستر و تعریف بسیار وسیع تری از آنچه امروز عرضه می شود داشته است. اما امروز خطر بزرگ آن است که همان چند جایگاه محدودی که برای روحانیت تعریف شده است نیز، به دلیل کمترشدن تسلط و اشراف مطالعاتی و تخصصی روحانیت در حوزه های مربوط به مباحث فقهی، در حال از دست رفتن است ، و این بدان معناست که روحانیت امروز نمی تواند بگوید فلان عرصه ها منحصر در ماموریت روحانیت است و دیگران نباید ورود کنند بلکه بایستی روحانیت در جایگاه ثبوت چنین مدعایی قرار بگیرد و خودش را به علوم و دانش های مختلف زمانه امروز مسلط کند وگرنه انحصار در دوران امروز، به این عنوان که در خصوص مباحث دین فقط باید روحانیت سخن بگوید یا در حوزه های مرتبط مثل آموزش و فرهنگ در کشور ما روحانیت بایستی دارای نظر نهایی باشد... عملا رخدادی غیرقابل انجام است. لذا مردم و جامعه قطعا از سواد و درک فنی درست از مسائل و نیازهای مختلف شان مخصوصا اگر منبعث از نگاه دین باشد استقبال می کنند کما اینکه در سال های ابتدایی انقلاب با وجود علما و روحانیون دارای تسلط در مباحث مختلف نیز چنین استقبالی داشتند اما اینکه بخواهیم به اسم نگاه صنفی هر عرصه ای را منحصر به یک افراد و قشر خاص کنیم و توقع داشته باشیم که مردم هم‌ برای رفع نیازهای شان به اقشار دیگر مراجعه نکنند، این‌امر شدنی نیست چرا که تشنه در دنیای امروز بدون چشمه نمی ماند. لذا روحانیت با مجاهدت بیشتر در عرصه های مختلف علمی و تاویل دینی آن عرصه ها، بایستی در جایگاه ثبوت نیازمندی های مختلف جامعه قرار گیرد. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
کدامیک را گناهکار تر نسبت به فرهنگ مردم خویش می دانید؟ ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
اما اصل ماجرا چیست؟ همانطور که مشخص است،به دلیل مخالفت ایشان با استعمار و کارهای شجاعانه ایشان در احقاق حق مردم از حکومت مزدور، از تصویر ایشان که شاید در نگاه اول در چشم مخاطب خشونت و مخالفت ایشان با هرگونه امر معقول و لطیفی را نشان دهد، استفاده می کنند تا چهره علمای هر شهر و دیاری را خراب کنند. اما چند قطعه از شجاعت های ایشان در احقاق حق مردم شیراز و فارس... ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
تاثیر ورود صاحب دیوان بر گرانی نان در شیراز...
احوال حوزه
تاثیر ورود صاحب دیوان بر گرانی نان در شیراز...
قبل از ورود صاحب دیوان به شیراز نان فراوان و ارزان بود که قیمت هر من دوازده شاهی (شاهی: واحد پول که در قاجار و اوایل پهلوی معادل دو پول یا ۵۰ دینار (آن زمان بود) و یک قران معادل بیست شاهی بود).  اما پس از ورود صاحب دیوان قیمت هر من نان یک قران و شش عباسی(عباسی: یک عباسی چهار شاهی بود)  شد. گرانی نان باعث شده بود که اغلب شب ها فقرا نمی توانستند نان تهیه کنند. با توجه به این که در آن سال محصولات کشاورزی زیاد بود، قیمت نان همچنان بالا بود. علت گرانی هم این بود که صاحب دیوان و نزدیکانش غلات زیادی انبار کرده بودند و خواهان سود بیشتری بودند و حاضر به ارزان کردن قیمت نان نبوده از این جهت مردم به رهبری آیه الله فال اسیری به مقابله با دولت مردان پرداختند. و حدود پنج، شش هزار نفر به عنوان اعتراض در مسجد وکیل تجمع کرده و تلگرافی بدین مضمون برای ناصر الدین شاه فرستادند: «ما شاهزاده جلال الدوله را می خواهیم؛ ولی صاحب دیوان را نمی خواهیم از جان خود سیر شده ایم.» صاحب دیوان به خاطر حفظ جان که به دلگشا رفته بود روز شانزدهم  شوال (۱۳۰۳ هـ . ق) با تعدادی تفنگچی به شیراز بازگشت. و چهارده نفر از علما را حاضر کرد تا حجت را بر سید علی اکبر و مردم تمام کنند و یک نفر را بفرستند تا به آن ها بگوید که اگر تا فلان وقت متفرق نشوند و سید به منزل نرود خون همگی مباح است. همه علما تأیید کرده به سید علی اکبر و مردم خبر دادند، مردم قبول نکردند. در همان شب تلگرافی از ظل السلطان برای سید علی اکبر فال اسیری ارسال شد تا مردم را متفرق کرده و خودش هم به منزل برود. تا به خواسته های سید و مردم جامعه عمل بپوشانند؛ ولی صاحب دیوان را معزول نکنند. از طرف دیگر تلگرافی از امام جمعه اصفهان برای سید ارسال شد که ظل السلطان تصمیم داشته به شیراز بیاید تا مردم را تنبیه کند که من شفاعت کردم و مانع شدم. قول داده اند که اگر مردم را متفرق کنید و خود شما به منزل بروید خواسته هایتان را برآورده سازند. سید این تلگراف ها را دست آویز کرده و به مردم گفت که من بیش از این تکلیف خود نمی دانم در این جا بمانم. شما هم اگر به حرف من هستید متفرق شوید. پس از آن سید به منزل خود رفت مردم هم متفرق شدند. پس از چند روز ظل السلطان تصمیم می گیرد سید را به اصفهان تبعید کند لذا به خاطر این که مردم شیراز شورش نکنند او را محترمانه به اصفهان دعوت کرد و ابتدا خوب از او استقبال کردند. لکن به رخ کشیدن فتوای علمای وابسته شیراز درباره آشوبگر بودن و جنون سید که نوشته بودند: اگر سید را روانه شیراز کنید باز هم شهر دچار اغتشاش خواهد شد. و اجبار محرمانه او به اقامت در اصفهان بیان گر این مطلب است که این احترام ظاهری به خاطر ترس از ایشان و مردم بوده، نه علاقه به علما و سادات. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
حمایت از نو آوری و اما قصه این عکس چیست؟ یکی از ساکنان شیراز در شهر بمبئی هندوستان آموزش عکاسی دیده بود. پس از مراجعت به شیراز مغازه عکاسی تأسیس کرد به طوری که به عکاس باشی شهرت یافت؛ عده ای از متحجرین با او مخالفت می کردند و هنر عکاسی را حرام می دانستند. این افراد مانع بزرگی برای کسب و کار عکاس باشی بودند. روزی عکاس باشی به حضور آیه الله فال اسیری رسید و مشکل خود را مطرح کرد. آیه الله فال اسیری دستور داد تا عکسی از او بگیرد. عکاس باشی دوربین عکاسی را آماده و عکسی از سید گرفت و آن را ظاهر نموده قاب کرد و به سید تقدیم نمود. آیه الله فال اسیری گفتند: این شغل و هنر شما مشروع و حلال است و دلیل بر حرام بودن آن نیست و او را مورد تشویق قرار داد. عکاس باشی پس از کسب اجازه از آیه الله فال اسیری عکس وی را تکثیر و در معابر عمومی شهر نصب کرد و بدین ترتیب تأیید، اجازه و حکم ایشان را به مردم تفهیم کرد. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
"جنگیدن برای عزت مردم ایران" سید علی اکبر فال اسیری یکی روز وقتی که می خواست به مسجد برود یک نفر را دید که لباس فرنگی پوشیده و با حالت غرور سوار بر اسب و از مسیر سید عبور می کند. سید پرسید این سوار کیست؟ همراهان سید گفتند: قنسول انگلیس است. سید به دیپلمات انگلیس دستور داد از اسب پیاده شود! وی از اسب پیاده شد و کلاهش را به عنوان سلام و عرض ادب برداشت. فال اسیری به او گفت کلاهت را به سر بگذار به هر مسلمانی که رسیدی باید سلام کنی و یهود و نصاری که اهل ذمه هستند حق ندارند در معابر مسلمین سواره ظاهر شوند. و به این وسیله قدرت استعماری انگلیس را تضعیف نمود.  این عمل در زمانی صورت گرفته است که انگلیسی ها برای ملت ایران تصمیم می گرفتند و کسی جرأت نمی کرد با آن ها کوچکترین برخورد را داشت باشد. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze