🌷رفقا ! پای کار بیایید. نکنه بیخیال بشید... "اسلام هیچ ضربه ای بالاتر از بیخیالی امّتش نخورده." از اینکه مهمون دلهاتون بودم خوشحالم😊 رهبر رو تنها نزارید نماز اول وقت یادتون نره به یادمون باشید به یادتونیم☺️ دست دوستی دراز کنین🖐 هواتونو داریم😎 یاعلی رفقا✋ @ahya313

برای شادی ارواح طیبه #شهدا خصوصا #شهید_علی_یزدانی رحم الله من یقرا فاتحه مع الصلوات🌹 @ahya313

سلام دوستان شهدایی✋ #شهید_حسین_بادپا هستم😊 تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه رو در رفسنجان سپری کردم... به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شدم... ۴ سال تمام را در جبهه ها گذروندم و مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه میکردم. @ahya313

با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه ، به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شدم اما به خاطر روحیه ای که داشتم هیچگاه از درگیری ها فاصله نگرفتم و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشتم اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بمانم به سوریه برگشتم تا کار ناتمامم را تمام کنم. #شهید_حسین_بادپا #شهید_مصطفی_صدرزاده #سردار_سلیمانی @ahya313

شهید حاج حسین بادپا از دیدگاه همرزمش شهید مصطفی صدرزاده👇👇👇 @ahya313

بار ها پیش می آمد که خمپاره ای کنار حاج حسین بادپا به زمین میخورد و جمعی از رزمندگان را شهید می کرد، اما حاج حسین در کمال ناباوری فقط لباس هایش خاکی می شد. یادم می آید زمان شهادت علیرضا توسلی (ابوحامد) حاج حسین زانو به زانوی ابوحامد نشسته بود و خمپاره دقیق کنار ابوحامد به زمین خورد، به طور معمول ترکش خمپاره باید با حاج حسین همان کاری می کرد که با ابوحامد کرد. آن خمپاره دست و سر ابوحامد را قطع کرد و نفرات پشت سر او هم شهید شدند اما عجیب بود که برای حاج حسین هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط لباس هایش خاکی شد. در یکی از عملیات ها تیر به زیر قلب حاج حسین اصابت کرد، آن روز خون بدن حاج حسین را گرفته بود؛ بچه ها تصور کرده اند حاج حسین در حال شهادت است و شهادتین او را می گفتند، ناگهان حاج حسین چشمانش را باز کرد و گفت من هنوز زنده ام. همه این اتفاقات موجب شده بود اعتقاد خاصی به حاج حسین بادپا پیدا کنم. "نقل از شهید مصطفی صدر زاده" http://eitaa.com/joinchat/48693266C2c20772f9d

حرم زینب عجب حال و هوایی دارد سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد بنویسید به روی کفن این شهداء چقدر عمه ی سادات فدایی دارد @ahya313

خاطرات شهید حاج حسین بادپا از قلم شهید صدرزاده بعد از مدتی حاج حسین بادپا رو به من گفت ابراهیم حاج قاسم از غیب خبر داره. گفتم یعنی چی از غیب خبر داره؟ حاج حسین گفت، آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم. پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب شهید کاظمی را که پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد. آمین بگو و گفتم خدا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید. حاج قاسم از کجا فهمیده که گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند، شهید می شوی؟ سردار حسین بادپا بعد از این خواب به روایت فیلمی که در آیین یادبود این شهید والامقام در کرمان پخش شد، درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند. حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی می خواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند. و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش در حق شهید بادپا و ماجرای شیرینی که آغازش از اول رجب، ماه رحمت و عافیت آغاز شد... http://eitaa.com/joinchat/48693266C2c20772f9d

🔊 بشنوید... صوت حماسی مداحی شور ویژه شهدا🌷 عکس رفیق شهیدم🌷تقدیم به شهدای مدافع حرم # حاج امیرکرمانشاهی @ahya313

🌸مردی که می خواست دیده نشود ... حسین بادپا سردار بی نام ونشانی که اخلاص را نزد رفقای شهیدش فرا گرفته بودهر گز نخواست دیده شود و نامش سر زبانها افتد . حسین بادپایی که دلش می خواست دیده نشود اصرار داشت که شهید شود و مگر نگفته اند عاقبت جوینده یابنده بودومگر نگفته اند اگر دری را بکوبی واصرار کنی عاقبت ان در باز می شود . با شروع جنگ داخلی در سوریه وفعالیت گروههای تکفیری حسین به انجا رفت و هر بار که بر می گشت به اقتضای طبع وجودش که می خواست دیده نشود اگر سوالی می شد ،مختصر ومهربانانه ونرم وملایم همراه با لبخندی بر لب پاسخ می دادپاسخی که قانعت نمی کرد. روحش شاد وهمنشینی با دوستان شهیدش گوارای وجودش باد..... http://eitaa.com/joinchat/48693266C2c20772f9d

بالاخره مزد سال ها رزمندگی و ایثارگری را در سوریه و از عمه سادات گرفتم و در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۹۴ به همراه همرزمم شهید هادی کجباف در عملیاتی در منطقه بصری الحریر استان درعا سوریه به شهادت میرسم . پیکرم نیز پس از شهادت اسیر داعشی هاشد و هنوز به میهن بازنگشته✨ در گلزار شهدای شهرمان سنگ مزار یادبودی گذاشته شده است🌷 @ahya313

دوستان خیلی خوشحال شدم مهمون شما شدم😊تنها آرزوی شهادت نداشته باشیدان شاءالله آماده شهادت باشیداگر آماده نیستیدخودتون روآماده کنیدوقت زیادی ندارید،ان شاءالله همتون عاقبت بخیر بشید 😊 یاعلی رفقا✋ @ahya313

💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞 و علی الخصوص شهید 💠شهید_حاج_حسین_بادپا_💠 🌷 صلوات 🌷‌ التماس دعای فرج و شهادت @ahya313

سلام رفقا  #شهید_علاء_حسن_نجمه هستم😎 متولد ۸/۱/۱۹۹۳ رزمنده جوان و خوش سیمایی از سرزمین مقاومت یعنی لبنانم🤓 @ahya313

ازهمون کودکی بخاطرفوت پدرم😢 در کنار مادرم سرپرستی خواهر و سه برادرم را بر عهده داشتم و در ترییبت آنها تلاش می‌کردم🌸🍃 @ahya313

علاوه برخواهروبرادرام برای فرزندان دوستان شهیدم به ویژه شهید «علی ناصر» نقش پدری دلسوز داشتم👱 که همواره پیگیر احوالات آنها بودم🙇 و با رفتنم گویی بار دیگر دو فرزند شهید «علی ناصر» خود را یتیم دیدند.👣💔 @ahya313

به هنرهای عکاسی📸 فوتوشاب🎨 بازیگری🎭 و کارگردانی🎬 علاقه فراوانی داشتم☺️ @ahya313

عکس بسیاری از شهدا را به مناسبت‌های مختلف، طراحی✏️ و در صفحه‌های مجازیم قرار می‌دادم 😉 @ahya313

به خاطر سیمای زیبایم بارها برای بازیگری در تلویزیون دعوت شده بودم😍 اما من راه ورسم در پیش گرفته بودم❣ باید می‌رفتم تا به گونه ای دیگر بدرخشم✨ و ستاره باشم💫 همچون نام خانوادگی ام: «نجمة». @ahya313

با وجود به پایان رسیدن دوران خدمتم👮 بعد از آنکه اطلاع یافتم حمله‌ای جدید علیه تروریست‌ها در پیش است🔫 از بازگشت👣 به خانه خودداری کردم🚫 و بودن در صف رزمندگان در عملیاتی دیگر را به استراحت و مرخصی ترجیح دادم .🌷🍂 @ahya313

تنها آرزویم زیارت بارگاه و ضریح امام حسین (ع) بود اما هرگز به دیدار دوست نائل نشدم😔 تا اینکه که به قافله شهدای مدافع حریم حرم حضرت زینب (س)عقیله بنی هاشم پیوستم😍❤️ و میهمان امام و مقتدایش حسین (ع) شدم؛ و چه شیرین است چنین دیدار و زیارتی.🕊❣ @ahya313

من در جنگ‌های قلمون و قصیر شرکت داشت.😁 @ahya313

از مجاهدان و شخصیت‌های رسانه ای مستقر در خط مقدم و از افسران جنگ نرم بر علیه دشمن تکفیری - صهیونیستی به شمار می‌رفتم😌❤️  @ahya313

از فعالان فیس بوکی محسوب می‌شدم که تصاویر شهدا را منتشر و احوالات آنها را می‌نوشتم...🌸🍂 بسی گفتندوگفتیم ازشهیدان💖 شهیدان راشهیدان میشناسند😓 @ahya313

آخرین نماز صبح ♡علاء نجمه♡ نماز وداع او بود، گویی دیگر دنیا برایش تنگ شده بود و فرصتی برای برآورده شدن آرزوی مادرش و دیدن او در لباس دامادی باقی نمانده بود. @ahya313

کسی فکر نمی کرد متنی را که در صفحه شخصی‌اش در فیسبوک نوشته است وداع آخر قبل از شهادتش باشد و بعد از آن نوبت دیگران است که درباره «علاء»  بنویسند. او چند روز قبل از شهادتش نوشت: «اشک‌های جاری خود را آماده کنید». این جمله را درباره استقبال از عاشورای حسینی نگاشت.  @ahya313

«علاء» آماده شهادت بود، آماده دیدار محبوب. روز شهادت «علاء» روزی بود که حتی سنگ‌ها هم به حالش گریستند و خاک‌های زمین طاقت نداشتند تا روی زیبایش را بپوشانند. چه سخت بود وداع آخر مادر شهیدی که تنها آرزویش داماد کردن پسر یتیمش بود در حالیکه باید او را در لباس سفید و کفن بدرقه می‌کرد. @ahya313