eitaa logo
..... آیة الضوء ......
69 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
مرا به گوشه ی آغوش خویش دعوت کن مگر به جز تو کسی گوشه ی دلم دارم؟ ❤️ کپی حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
بخونید قشنگه✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...🙂 🌺@aiealzoe🌺
. 🧐 مگر شما نشنیدید که خدا میگ《قوا انفسکم و اهلیکم ناراً》یعنی منکر_اولویتش با است، یا مثلا《انذر عشیرتک الاقربین》👨‍👩‍👧‍👦 پس تا وقتی در خودم مشکلات اعتقادی هست، بیرون به کسی تذکر بدهم❗️🤔 🔍 این مطلب( اثبات شیء به قول نفی ما ادا) نمی‌کند، یعنی وقتی من می‌گویم روی این میز هست💻 به این معنی نیست که نیست🎍 می‌گویم : حتما را دعوت کن هاااا! اما نگفتم که مثلا این یکی را دعوت نکن، همسایه ات رو دعوت نکن😎🤗 مثل عمو و زن عموی خود 🙎‍♂🙎‍♀ و نکته دیگر☝️ از کجا می‌توانیم بگوئیم این *اهلیکم* یعنی فقط ⁉️کدام مفسری این حرفو زده⁉️ *اهلیکم* یعنی خودت را بپا❗️اهلت را هم بپا❗️اهل محلت❗️ اهل هموطنانت❗️ اهل دینت ... پس محدود نکنیم، جهان شمول ببینیم🌎 اگر منظورش خانواده بود میگفت (قوا انفسکم و عیالکم مثلا...) ازطرفی ما اگر فقط بخواهیم به خودمان بپردازیم به هر حال این بچه من، من، من، اینها در می‌خواهند ورود کنند دیگه...🏙 آنجا را میبیند، و رویش خواهد بود.ضمن این که البته هر کسی از خودش شروع کند دیگر این گناه را در سطح نخواهیم دید، ولی بازم تنهایی نمیتوانی بچه ات را کنی، باید بچه ات ببیند که منِ کاسب محل و هم با پدرش هم صدائیم 🕴این یعنی اثر👌برای همین می‌گویند بچه هایتان را ، هیئت ،مراسمات و محیط های سالم ببرید🕌👧🏻🧒🏻 بعضی‌ها میگویند: اگر بخواهد در صورت بگیرد، هر کسی اول از خانواده اش شروع کند 🤷🏻‍♂ خب این مبنایش چیست⁉️حرف باید یک مبنایی داشته باشد 👀 خب بگوئیم این بر اساس کدام آیه⁉️ کدام روایت⁉️ شاید بگویید وقتی قیام خودش را شروع کرد اول فامیلها را دعوت و اعلام کرد... چرا ؟!چون روی آنها بیشتر میشد حساب کرد🤝 ولی این به این معنی نیست که دیگران را نکنید! ببینید تأکید امر به معروف در خانواده به این معنا میتواند باشد که برای وقت بیشتر بگذار، بیشتر فکر کن، روشهای بهتر، حساسیت بیشتر، دلسوزی بیشتر، این درست است👌👌👌 ولی اینکه بگوئیم به این معنا که اول از شروع کنیم، یعنی فعلا چند سال در خانواده کنیم بیرون نه، این که نمی‌شود😃 تا چند سال⁉️ تا کی⁉️ از کی به بعد دیگر در بیرون🤔 در ضمن که من به یک میدهم آیا به نفع خانواده خودم نیست❓ مثلا پسر بچه ای که در خیابان سیگار میکشد، پس فردا معتاد نشود مواد بدهد دست بچه من، این هم به نفع ماست. ✅ پس تمام همانجور که در رابطه با تربیت فرزندانشان وظیفه دارند و موظفند راه و چاه را نشانش بدهند، در رابطه با دیگران هم این وظیفه را دارند🤗 اگر بینی که نابینا و چاه است😑⚫️ اگر خاموش نشینی آن گناهست🚨🚨🚨 ✍برگرفته از سخنان دکتر علی تقوی 🌺@aiealzoe🌺