- امروز یهپسر جوون واسه عشقش یه ماگ
از ما خرید گفت زیرش بنویس : بی بهونه ،
خواستم لبخندتو ببینم -•🌱🔒•-
از اینا پیدا کنید واسه عاشقی کردن :))
+ ماهی سیاه کوچولو !
👉🏻-.•👈🏻
- آقاجون ، سخت ترین کار دنیا چیه ؟
راه رفتن روی آب ؟
پرواز کردن بدون بال ؟نامرئی شدن ؟ آقاجون خندید ! + مگه کتاب داستان میخونی دختر ؟ سخت ترین کار ، انسان بودن توی این دنیاست باباجان ! اینکه روی کرهی زمین راه بریم و تنها ردی ك از ما باقی میمونه آدمیت باشه ! ك خشك نكنيم گل سرخ شازده کوچولو رو ، ك رنگ سفید مهربونی رو بپاشیم روی این دنیایِ سیاه :)!🎼'🦋✨
امروز هستی برایت پیامـ✉️ـی دارد :
« من هیچوقت تو را تنها به درون موقعیتی نمیفرستم . !
خود من ، پیش از تو به آن موقعیت میروم . .
من در کنار تو ایستاده ام ! من پشت سرت راه میآیم . .
هر موقعیتی که اکنون با آن مواجه هستی ،
اعتماد داشته باش که همیشه با توام⛓'💙. ! »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧🪴Reminder:
⸤
لطفا هیچوقت خودتو به آدمی که داره فراموشت میکنه یادآوری نکن⸣ 🤍•
بهنظرم خیلیا فقط به خاطر یهنفر زندهن. یعنی وقتی غم دنیا میریزه تو دلشون و دنبال دلیل واسه زندگی میگردن، ته دلشون میگن «هنوز فلانی هستا». محمود درویش این موضوع رو قشنگ گفته؛«هربار که نگاهت میکنم جملهای آشنا به ذهنم میرسد؛ در این سرزمین هنوز چیزی هست که ارزش زندگی کردن دارد.» .🤍✨🗝️🔐
دیروز دکتر بودم
دکتر زل زد ب چشمام، با تعجب پرسید: چند سالته دخترم!
گفتم ۲۰سال...
گفت چه زود پیر شدی ، سنت خیلی کمه برا پیر شدن!!
گفت ادامه بدی این راهو میمیری و حیف میشی!
خندیدم و خوشحال شدم
گفت مرگ خوشحالت میکنه؟!
گفتم من خیلی وقته رسیدم ایستگاه اخر منتظرم نوبتم بشه....
سرشو تکون داد و هیچی نگفت...!
اگه یه نفرو داری که عادی ترین اتفاقای روزت و و روزمرگیاتو بی حوصلگی هاتو براش تعریف میکنی، سرش غُر میزنی، آخرین پیام هرشب و اولین پیام هر روزته، هیچوقت از شنیدن چرت و پرتات خسته نشده و اسمشو تو گوشیت یه چیز متفاوت سیو کردی همیشه صداش کن: " نورِ زندگیم "🤍🔓
4_5776042495502719819.mp3
5.67M
بردهمنم ؛ شاهتویی :)'
-تولدتمبارکآقاجانم♥️
گر دست او، نه دست خدایی است، پس چرا...؟
از شاه تا گدا، همه رو سوی او کنند؟!
#ابوالفضل_العباس🍃
#ماه_شعبان
#هوالرئوف
او که دردهایم را در آغوش گرفته بود
بعدها آغوشی پر از درد در من جا گذاشت.
_ تورگوت اویار
☽︎حالِ مرا روزی خواهند فهمید
که نهنگی درونِ برکهای افتاده باشد و
بخواهد در آن زندگی کند؛
مترسکی از سر تنهایی، یک شب بخواهد
قدمی بزند و پایی برای رفتن نداشته باشد.
یا مثل پرندهای محکوم در قفس که هر روز
به یاد بیاورد شوق پروازش را باید در دل بکُشد!
قطرهای باران، دلتنگ تکه ابر خود بشود و فریادش به آسمان نرسد؛
برگی از آغوشِ شاخهای رانده شود و همچنان
زیر درخت، به انتظار رسیدنش نشسته باشد؛
کویری با سینهای ترک خورده، هر شب خواب
دریا را ببیند و در تب خواستنش،
بسوزد و ناله کند!!!(:
و تمام عمر، چشم های نمناک خود را پشت
نقابی از شادی پنهان کرده باشد و هربار
خندهایش به دیگران برسد و بغضش برای
گلوی تو باشد!(: ☾︎
#یکتا_مجدی✍🏻›››
من خوب بلدت بودم ،
عطرت رو از بین هزار تا عطر دیگه حس میکردم ، چشمام ناخودآگاه بسته میشد و
سَرم ، سَرم کج میشد سمتی که تو بودی !
دستخطهات رو اینقدر خونده و دیده بودم که دست خطم حتّیٰ شبیه دستخط تو شده بود !
صدات ، وقتی که با خمارترین حالتی که عاشقش بودم ، از چاووشی میخوندی پس زمینهی مدام ذهنم بود !
خندههات که هیچوقت خجالت دخترونهم اجازه نداد یه دلِ سیر دستمو بزنم زیر چونهمو نگاهش کنم دلیل زندگی اون روزهام بود !
سیاهی چشمایِ تو قشنگترین شبی بود که زندگیش کردم ، جنگیدن برای هدفای تو هدفم بود !
امشب عکست رو دیدم ، نشناختمت ، صدات رو شنیدم ، به یاد نیاوردمت ، وقتی جایی اسمت رو میشنوم باید چند لحظهای فکر کنم تا به یادم بیای ، اگه اسمت رو پایین نوشتههای صفحهی اول کتابها نبینم دستخطت رو یادم نیست ؛ حتّیٰ یادم نیست که تو اون کتابها رو بهم دادی ، انگار دیگه بلدت نیستم امّا ، امّا مطمئنم که هنوز عاشقتم ؛ چون من صدای قلبم رو میشناسم ، وقتی که یادم میاد کجای زندگیش بودی هنوز مثل اون وقتها به در و دیوار میکوبه !
ذهنم تو رو یادش رفته امّا قلبم هنوز سخت عاشقه : )🌿🌚
#دنیا_کیا
دم غروبی حس کردم دلم برای هیچکس و هیچچیز به جز تو تنگ نیست ! دلم میخواست باهات حرف بزنم ؛ دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فکر میکنم ، به یاد خودم نیستم ! بهت بگم برای چند لحظه هم که شده همه رو به جز من از دنیات بذار کنار ! بهت بگم یهجوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره ! یه جوری اسمم رو صدا کن که انگار برای آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی ! میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات من رو به زندگی برمیگردونه ! میخواستم بهت بگم ، ولی نگفتم ! من این روزا انقدر بیقرار هستم که چشمام ، درونم رو زار میزنه ؛ امّا وقتی تو ازم خبرنداری ، یعنی مدتهاست که من رو ندیدی ؛ ندیدی چون نخواستی ؛ وقتی نخواستی ، یعنی حتّیٰ اگه بهت میگفتم هم فرقی نمیکرد !🌿🙂
#پویا_جمشیدی