بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف
#خاطره
شب امامت امام زمانم مهمان امیر المومنین علی علیه السلام درنجف اشرف بودیم .
برای همه شب شادی بود حتی روحانی کاروان هم روضه نخواند اما برای من شب درد وشب غم بود
چرا که غیبت مولایم 1184ساله شد ویکسال دیگر هم من پیرتر شدم ،
غصه خوردم که چرا درسالی که گذشت برای فرجش قدمی بر نداشتم برای حفظ احیای ارزش های اسلامی تلاش نکردم ،بدعتهارا از بین نبردم ،دست جوانی نگرفتم که اورا به مولا وصل کنم .
بله جا داشت درشب امامت مولا صاحب العصر والزمان روضه ی بی وفایی خودم وامتی را بخوانم که بی تفاوت از کنارگناه رد می شویم و همین گناهان وسکوت ما موجب بدعت دردین نبی می شود.
هنگام بر گشتن به همراهانم گفتم ،ای همراهان من زیارت شما قبول واقع نمی شود مگر اینکه راه شما راه حسین ابن علی علیه السلام باشد وآن کاری کنید که ابا عبدالله الحسین علیه السلام از ما می خواهد.والا اگر امر به معروف ونهی از منکر نکنیم دشمن ابا عبدالله الحسین علیه السلام خواهیم بود
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرج الشریف
#خاطره
تنها کشوری که اسلامیست وخواهان اجرای اسلام در آن است ومسیرش تعیین شده بسمت ظهور است ومردمش بی تفاوت نسبت به همدیگر نیستند وهنوز امر به معروف ونهی از منکر می کنند کشور ایران است.
🏴در اربعین سید وسالار شهیدان وقتی آن شور وحرارت از موکب داران عراقی می بینیم فکر می کنیم اسلام در عراق است وبس اما اینگونه نیست❗️
حقیر بر این باورم که اسلام در ایران وجود دارد زمینه ساز ی ظهور از ایران شکل می گیرد
چند روزی که برای زیارت به کشور عراق سفر کرده بودم در کربلا ونجف کاظمین ودر بین راه مردمی بی تفاوت دیدم که هدفشان فقط خودشان بود ،در شک بودم ایا این افراد مسلمان هستند هیچ چیزی را جز خود نمی دیدند از کنار گناه راحت عبور می کردند ،وظیفه ی شرعی و دینی خود دیدم وخودم را درقبال امام زمانم مسئول دیدم در بین راه هر کسی عمل منکری انجام می داد تذکری می دادم یا راجع به آن موضوع تبیینی می کردم،حال می خواست طرفم عجم باشد یا عرب،شاید بپرسید مگر شما عربی می دانید ،عربی را پاس نیستم اما در حدی که بگویم فلان چیز واجب است وفلان چیز حرام به عنایت ابا عبدالله الحسین علیه السلام یاد گرفته ام.
به اقایی که در نجف در همسایگی امیر المومنین لباس مبتذل می فروخت و تصاویر زنان عریان در مغازه اش بچشم می خورد دست وپا شکسته تذکر دادم که این عمل شما حرام است ،ابتدا گفت حرم از این سمت است ،گفتم من حرم نمی خواهم بروم ،شما در محضر امیر المومنین هستید واین کارشمارواین تصاویر حرام است گفت من فقط به فکر کاسبی هستم،گفتم با حرام ،با چشم مردم بگناه آغشته کردن گفتم تحریک چشم دیگران حرام است ،گفتند همه انجام می دهند،گفتم همه با ابا عبدالله الحسین علیه السلام پیکار می کردند ایا ما وشما هم باید با ابا عبدالله الحسین علیه السلام به قتال بپردازیم ،اینها را دست وپا شکسته عربی به ایشان گفتم وبا حالت اینکه من خجالت می کشم که شما این عکس ها را نصب کرده اید از مغازه بیرون امدم.(البته این را اضافه کنم صبح وشب از تلویزیون عراق مجریان لخت وزنانی لخت به نمایش می گذارند حتی موسیقی با صدای زن پخش می شود هر کسی در این فضا رشد کندالبته حرام برایش عادی می شود!!!)
⬅️یا صبحی بود که از کنارمغازه ای می گذشتم همراهم بدنبال خرید بود چشمم به خانمی افتاد که ساق پاهایش وموی سرش نمایان بود اما چادری دور کمر داشت ،خواستم بر گردم ،اماوارد مغازه شدم رفتم گفتم عزیزم ساق پاتون پیداست ،در محضر امیر المومنین هستید گفت اینجا که حرم نیست،گفتم همه جا محضر امام است،خواهرش حرف مرا تایید کرد ،مکالمه ی زیادی بین ما شد ،تعدادی گیره ی روسری نذر امام زمان عجل الله تعالی فرج الشریف کرده بودم از آن گیره ها یکی مانده بود که زیر سجاده ام بود خواستم تبرکاً برای دخترم ببرم اما گفتم این هم نذر اقا کنم ،آن روز که ان گیره در کربلا زیر سجاده ام دیدم احساس کردم نظر کرده است چرا که من از،این گیرهها فکر کردم تمام کرده ام القصه برایش از 1184ساله شدن غیبت گفتم وپیر شدن خودمان که کاری برایش انجام نداده ایم ،گیره از کیفم بیرون اورده گفتم این نذر امام زمان هست ،می خواهم بزنم به روسری شما تا روسری شما شل نشود گفت مثل میمون یا کلاغ نمی شوم ،گفتم این چه حرفیست ،گفت من دعوت شده بودم اینجا وشما امدید مرا امر به معروف ونهی از منکر کردید خواهرش گفت در شهر خودمان روسری سر ندارد دعای خیر در حقش کردم گفت از سادات هستم بوسیدمش و گفتم انتظار شفاعت از شما دارم ،روایتی گفتم برایش ، صاحب مغاره پیشش سخت آمد گفت از،چه کسیست گفتم ازپیامبر گفت کی گفته ؟ گفتم روایت سند قوی دارد وبا قران تطبیق دهید اگر قران دارید بیاورید تا به شما نشان دهیم شروع کرد به ناسزا گویی به رهبری واسلام و.....
گفتم اگر همین رهبری وجوانان ما نبودند الان ناموس شما به بردگی برده بودند گفتند من ایرانی هستم گفتم شما که از فلان چیزمیزنید خود مشروب نخورید ،هرزگی نکنید ،این گناه وآن گناه نکنید شما که به اسلام اعتقادی ندارید حق ندارید حرف بزنید وبله اگر همین رهبری نبود الان داعش در ایران ناموس شمارا حلوا حلوا می کرد.
پیش از این بحث خانمی آمد وبه ان خانم که امر ونهیش کردم گفت من امدم ساق پای شمارا دیدم ناراحت شدم اما چیزی نگفتم.
خب با سلام وتهیت بما شیرینی دادند وجدا شدیم.
اماوارد حرم شدم دخترکانی با پای لخت وگیسوانی بلند دیدم که برایم سخت آمد به هر مسئول می گفتم می گفتند بما ربطی ندارد ،می گفتم واجب است ،والا شریک در گناه انها هستیم ،گفتم جلوی ورود این افراد باید گرفته شود وچادربه انها دهند فقط چندساعت این طرف وآن طرف میزدم اخر دیدم این بزرگان خادم کاری نمی کنند چشمم به همان دختری افتاد که مشخصاتش را گفتم عرب بود به نزد او ومادرش رفتم واز انها خواستم که دخترش را باحجاب کند ویک چادر به او بپوشان
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#ارسالی_مخاطبین آمرین
#خاطره
🌱 سلام، دیروز توی اتوبوس، اون وسطا نشسته بودم که یه دختر جوان با بلوز و شلوار و بدون شال با موهایی تا قد شانه اش 👩🏻 سوار اتوبوس شد و همونجا کنار آقایون باغرور ایستاد😯
دیدم یه خانم مانتویی که جلو نشسته بود بهش یه چیزی گفت، اونم یه نگاهی به خودش انداخت و برگشت و چیزی نگفت😒
هم خوشحال شدم از این حرکتِ خانم مانتویی و هم ناراحت از سکوت چادریهای صندلی جلو☹️ و دختر همچنان سرمست، موهاشو تاب میداد و ...
چند ایستگاه بعد، صندلیهای جلو خالی شد و اون خانومه هم رفت و نتونستم ازش تشکر کنم😞
رفتم نشستم جلو، به دختره گفتم: عزیزم یه چیزی سرتون کنین گناهه اینجوری اومدین بیرون😊
گفت: گناهیام باشه برا منه، منو تو قبر شما نمیزارن! 😳
گفتم: درسته، ولی رفتار شما توی جامعه روی بقیه هم تاثیر میگذاره و باعث گناه بقیه میشه ...!
چیزی نگفت و برگشت، خانم مسنی که کنارم نشسته بود یواش گفت: چکار داری آخه؟! 👵🏻
گفتم: یعنی چی خانم؟! مگه مسلمون نیستید؟! شمام باید بگید، اون داره گناه میکنه شما که میبینید واجبه بهش تذکر بدین😐
گفت: گفتنِ ما فایده ای نداره قبل شما یه خانم مانتویی هم گفت، ولی قبول نکرد🤷♀
گفتم: باشه اونقدر باید بهش گفته بشه تا بالاخره مجبور بشه قبول کنه، بعدشم ممکنه الان غرورش اجازه نده، ولی بعداً به کارش فکر کنه و پی به اشتباهش ببره، خانومای چادری صندلی کناری هم میشنیدن، هیچ کدوم چیزی نگفتن🤐
بعد دختر خواست پیاده شه، منم با اینکه یه ایستگاه به مقصدم مونده بود باهاش پیاده شدم، تا بلکه بیرون باهاش صحبت کنم، اومدم کرایه مو نقدی بدم دیدم مثل برق و باد رفت و بعد از دور شدن از میدان دید، شالش رو از کیفش درآورد و سرش کرد😃
ولی همچنان تند میرفت، یه لحظه فکر کردم اگه برم جلو منو ببینه ممکنه باز بخواد لج کنه، بیخیال شدم، بقیه راهو پیاده رفتم ...
داشتم فکر میکردم حالا اون خانم مانتویی و خانم مسن و خانمهای چادری فکر میکنن تذکر دادن فایده ای نداره، کاش بودن میدیدن😢
کاش لااقل این پیام بدستشون برسه😞
51.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر امام زمانم عجل الله تعالی فرج الشریف
اینو دیدید؟:؟
#سرباز_دهه_نودی
#خاطره
🟢 درد و بلات بخـوره تو سـرِ همـه #صورتی ها
💎 بـه جمـع آمـرین بپیـوندیـد👇
🆔️ @aamerin_ir
51.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سرباز_دهه_نودی
#خاطره
🟢 درد و بلات بخـوره تو سـرِ همـه #صورتی ها
💎 بـه جمـع آمـرین بپیـوندیـد👇
🆔️ @aamerin_ir
#خاطره
🔴 تذکر زیبای #امام_خامنه_ای (حفظهالله) به خانم بینظیر بوتو درباره #حجاب
✍️ حجة الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت رهبری در تهران میگوید:
خانم بینظیر بوتو خدمت رهبر انقلاب حفظه الله آمده بودند، ما نسبت به #حجاب ایشان ایراد گرفتیم و چادری برای ایشان فراهم کردیم و ایشان را با پوشش چادر، خدمت آقا فرستادیم.
آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند : دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی ...!
همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کردند و در حالی که گریه میکرد، گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا #شفاعت کنید.😭
آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمّد و آل محمّد است✨
أللّٰهُــمَّصَــلِّعَلَـےمُحَمَّــدٍﷺ وَآلِمُحَمَّــدٍﷺ وَ؏جِّــلْفَرَجَہُـمْ🌷
و در ادامه فرمودند:
✅ بهترین شفاعت در این دنیا، این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید.
.
.
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
فوق العاده زیبا و انرژیزا💪🌸
این متن رو نخونی از دستت رفته👇
من در گذشته دختری بودم مثل همین بد حجاب های بیرون، موهام رو از جلو بیرون میگذاشتم و آرایش هم میکردم👩🎤
من در خانواده مذهبی به دنیا آمدم و تا پایان دوران راهنمایی مدرسه، خوب بودم.
بعد از اون دوران، از یک شهرک مذهبی مجبور به اسباب کشی شدیم و برای دبیرستان، وارد یک مدرسه ای شدم که وضع بچه هاش خوب نبود.
به خاطر هم کلاسی ها و اثر پذیرفتن از اونها از لحاظ حجاب و نماز خواندن خیلی تغییر کردم، چون اثر گذار بار نیومده بودم و اثر گذاشتن رو بلد نبودم🤦♀️
حدود ۴ سال این زندگی تاریک و سیاه و پر از ظلمات من ادامه داشت و روزی خدا من رو با برنامه (زندگی پس از زندگی) آشنا کرد و من با یکی از قسمت هاش، متحول شدم و خدا توفیق داد و از همون شب نماز خواندن رو دوباره شروع کردم📿
بحث حجاب هم تا یک ماه بعد از تحولم به مرور زمان به لطف خدا درست شد و من این رو یک عنایت بزرگ، از سوی خدا به خودم میدانم که من رو هدایت کرد😞
حدود یک سال و ۹ ماه از تحول من میگذره و خدا از اون موقع تا الان، در من تغییرات دیگه ای هم به وجود آورده و توفیقاتی نصیبم شده، مثل نماز اول وقت، چادری شدنم، گرفتن تصمیم برای یار امام زمان (عج) شدن😌⚘️
قسمت مهم از اینجا به بعده👇👇
بهار همین امسال از طریق استوری یک پیج مذهبی اینستا، که دوره های #دکتر_علی_تقوی رو معرفی میکرد، به پیج ثبت نام دوره ها هدایت شدم و ثبت نام کردم☺️
چون از وقتی متحول شدم، روی بقیه واجبات دین هم حساس شده بودم و تحقیق و یادگیری امر به معروف و نهی از منکر هم توی برنامه هام بود و وقتی دیدم یه دوره تقریبا رایگان، در این خصوص وجود داره، سریع ثبت نام کردم تا دو تا از فروع مهم دینم رو یاد بگیرم و انجام بدم.
خداروشکرررر خداروشکررر زندگی من از خرداد ماه خیلییییی تغییر کرد👌
۸ ماهه زندگی خیلی شیرینی دارم و حس میکنم نگاه خدا به زندگیم بیشتر شده، به گناه ها تذکر میدم و دوره ها رو معرفی میکنم و در فکر این هستم که یک کسب و کاری برای خودم راه بندازم و از پولی که در میارم به موسسه موعود کمک کنم.
من تا ابد مدیون استاد تقوی هستم.🌷
داستان زندگیم رو گفتم که آخرش اینو بگم که در حدود ۴ سالی که من موهام رو بیرون میگذاشتم، حتی یک نفر، حتی یک نفر در خیابون و مجامع عمومی پیدا نشد که حداقل به من چپ چپ نگاه کنه یا اخم کنه یا حتی روش رو برگردونه!😔
نمیگم تذکر لسانی، تذکر لسانی پیشکش❗️ این مردم بی تفاوت حتی به من یک اخم هم نکردن❌
دلم از این بی تفاوتی مردم میسوزه اون ها به من ظلم کردن!😭
مردم دلشون برای من نمیسوخت که دارم تو گناه غرق میشم و از سر دلسوزی جلوی گناه من رو نمیگرفتن! خانوادهام من رو امر به معروف و نهی از منکر میکردن اما کافی نبود❗️
اگر متحول نمیشدم، شاید الان وضعم خیلی خیلی بدتر از قبل بود، در حال حاضر کلی آدم بدحجاب و بیحجاب در خیابون ها داریم که هیچکس به فکرشون نیست!
این تحولی که برای من پیش اومد برای هرکسی اتفاق نمیافته.
آدم های زیادی دارن توی گناه غرق میشن و اینها باید با امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح بشن✅
اگه هدایت نمیشدم مطمئنم روز قیامت از سکوت این مردم به هیچ وجه نمیگذشتم و حتما فردای قیامت جلوشون رو میگرفتم.
یک نکته دیگه هم هست که اگر توی اون ۴ سال کسی به من تذکر میداد، چون فرهنگ《جوابِ تذڪر، تشڪره》بین مردم وجود نداره، شاید توی دلم بهش یه به توچهای یا ناسزایی هم میگفتم، اما مطمئنم روز قیامت میفهمیدم این آدم در حق من چه لطفی کرده و دستش رو میبوسیدم.😔
⚜⚜من همیشه مدیون استاد خواهم بود و دو تا تولد در زندگیم دارم ⚜⚜
یه تولد، موقع تحول پیدا کردنم✨️
و تولد بعدی آشنا شدن با دوره های #استاد_تقوی و گذراندن دوره ها و یار امام زمان (عج) شدن ...
امیدوارم بتونم دینم رو ادا کنم
به امید همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر و تندرستی همیشگی استاد تقوی بزرگوار و همکارانشون🌹🍃
💎 بـه آمـرین بپیـوندیـد
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
پدر داشت روزهای پایانی را میگذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار میبردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از 7 کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و بهتدریج به بدن تزریق میشد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند.
این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد؛ حالتی اغماء گونه ...
از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بیهوش و هوشیار در نیمههای شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه میکنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظارهگر واقعهای بوده که من از آن بی خبرم. میگویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمیگرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره میگوید «علی بیا!».
اشاره میکند که «سرت را جلو بیار». سرم را میچسبانم به دهانش. باصدای بیجوهرهای میگوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ میشود. میگویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او میکنم و عبور میکنم ... تا اینروزها که اولین موشکها با جسارتی وصفناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگهای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک میکشد برای همه کشتیهای اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صفآرایی و آبروداری میکند.
باز صدای پدر را میشنوم: «یمن را دریاب !!
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
۴ نفر بودیم اسنپ گرفته بودیم که بریم برای امر به معروف و نهی از منکر💞
که یهو دیدیم اسنپی هم خودش یه پا آمررررره 😍😍(عکس ماشینو ببینید متوجه میشید)
پس مصمم به راهمون ادامه دادیم ✌️
هرچند اصلا به ظاهرراننده نمیخوردمذهبی باشه👨🏻
(میگن از ظاهرآدما نباید قضاوت کردا🙃😉)
داخل ماشین فضا سازی عااااالی کرده بودن👌👌👌یجورایی خیلی آرامش بخش بود😌
بجای آهنگ هم صوت ملایم قرآن پخش میکردن🤩
موقع پیاده شدن بخاطر این حرکت زیبا ، ازشون تشکر کردیم
بنده خدا خیلی خوشحال شد گفت :خانوم درسته اینکارا مشتری زیادی نداره ولی من به عشق صاحب الزمان (عج) هرکاری از دستم بر بیاد انجام میدم 🥲
منم گفتم: از قضا مشتری زیاد داره ولی یا بلد نیستن یا نمیدونن که واجب دینی شونه و باااااید اینجور مواقع تشکر کنند ☺️
در ثبت بازخوردهای اسنپ هم خیلی ازشون تعریف کردم و ثبت کردم✅
پیاده شدیم دیدیم صدای بلندگوهای ماشین از بیرون پخش میشه 😃
دیدیم چقدر ایده شون جالبه،میتونن در یه جاهاییکه پرتردد هست صدای اذان و قرآن و مداحی دلنشین باز کنن که مردم برای یه لحظه هم که شده اگه دلشون تکون بخوره کلی تاثیر خوب داره👌
از آقای تقوی تشکرمیکنم💐 که واجب دینمون رو به یادمون آوردن و باعث شدن نسبت به خوبی ها هم بی تفاوت نباشیم،
واقعا خداخیرشون بده🙂
🆔 @aamerin_ir
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرج الشریف
#خاطره
🍃✨یک وقتی از خداوند خواستم مرا ادم کند از #گناهان و #رذائل پاک کند،چند مورد نشانم دادم ،اول مرا به #بیماری_مبتلا کردند،دوم خواستند #دینم را از من بگیرند،سوم نشانم دادند چه بسا بنده ای خاکنشین بیمار یا کسی که معلولیت ذهنی یا جسمی دارد وسوادی ندارد اما با تمام وجودش برانچه آگاه است عمل می کند،
از بنده ی عابد شب زنده دار مقامش بسیار افضل تر است واو #بقرب_خدا رسیده،به#یقین امام عصر ارواحنافداه از ایشان بسیار راضی است .پس در ابتلائات باید بخدا برسیم!دین ما ،ایمان ما،هر چه داریم از اوست لحظه ای خلعت مسلمانی را از ما می گیرد.و #همه_چیز #بدست_اوست.
متکبر نشویم ،خودرا صاحب مقام نپنداریم !ما مقامی نداریم،اما گنه کار! اورا ملامت نکنید و اورا موعظه کنیدامید که او بنده ای بهتر از ما وشما شود.ما در به در بدنبال جرعه ای معرفت هستیم که خدا بما بچشاند ومارا ادم کندان شاءالله
#الله
#ایمان
#یقین
#خـــــاطـــره😍😍
#ارسالی_مخاطبین
سلام به همگی
میخوام یه خاطره جالب بگم
محل ما یه امام زاده هست دیشب برا کاری رفته بودم اون نزدیکی. برا نماز جماعت مغرب رفتم امام زاده .
کتاب رطب وتراکت طلاب وتراکت معمولی همراه داشتم.
به محض ورود به امام زاده دیدم امام جماعت پشت میزی نشستن .پاسخ به سولات شرعی و مشاور خانواده
رفتم جلو حاج آقا که یه روحانی جوان بودن شاید ۳۰ سالش هم نشده بود.
سلام کردم کتاب رطب را دادم بهش گفتم حاج آقا این کتاب نذر در گردش هست.بعد مطالعه به روحانی طلبه وهم لباسی هاتون بدید دست به دست بخونن.
بعد بلافاصله تراکت طلاب راهم دادم وشروع کردم توضیح دادن که دوره ها و پاسخ به شبهات وسولات و معرفی موسسه واستاد . گفتن استاد تقوی را میشناسن.
بعد توضیح من بابت تراکتها حاج آقا کتاب را برداشت و گفت موضوع این کتاب چیه؟من گفتن اون حدیثو شنیدید که بچه ای زیاد خرما میخورده مادره میبرتش پیش پیامبر صل الله و پیامبر میگه فردا بیا و ....
حاج آقا گفت بله بله
یه جوری بله بله گفت خوشحال شدم گفتم خدارا شکر انگار میدونه حدیث دروغه
بلافاصله ادامش گفتم میدونید که حدیث از ریشه دروغههه
حاج آقا را میگی چشاش گرد شد ابروهاش بالا رفت دقیقا به این صورت😳
گفت نه باباااا !!!!!
گفتم بله حاج آقا این دروغیه که به پیامبر صل الله بستن
این حدیث نه متن عربی داره
نه سند روایی داره
حالا من هر چی توضیح میدم هر ۲۰ ۳۰ ثانیه یک بار حاج آقا میگه
عجب!!! عجب!!!!
بنده خدا انگار بد جور شوکه شده بود
مثل اینکه زیاد از این حدیث استفاده میکرده😩
گفتم حاج آقا کتاب را مطالعه کنید به جزئیات کامل این حدیث جعلی که چی شده از کجا اومده پی میبرید.
به مخاطبینتون پا منبریهاتون بگید.
بنده خدا اینقدر مات مبهوت کتاب شده بود که یادش رفت تشکر کنه.
منم رفتم سر صف نماز🚶♂
ولی با حال خراب😢
که ای وای بر من که اینو میدونم ونمی رم به تک تک روحانی ها ومنبری ها بگم
ان شاءالله خدا توفیق احیا وترویج فریضتین را روز به روز بیشتر به ما بده.
آمین🤲
ببخشید طولانی شد
https://aamerin.ir/?p=7693
جهت تهیه نسخه چاپی کتاب روی لینک کلیک کنید👆
🔸تبعات حرام کردن حلالهای خداوند🔸
📝 #خاطره عبرتآموز دکتر علی حائری (فرزند مرحوم آیه الله حائری شیرازی) از آن دریای حکمت
در مسیر شیراز به قم، سهراهی سورمق و پیش از رسیدن به آباده، مسجدی نیمهساخت وجود داشت که معمولاً محل اقامه نماز، استراحت کوتاه و قضای حاجت برای ما و محافظان بود.
اینبار وقتی به سمت سرویسهای بهداشتی رفتیم، با تعجب دیدیم که درِ سرویسها قفل کتابی زدهاند. شاید خادم مسجد از ترس اینکه کسی بدون پرداخت هزینهای، دل از رنج سفر باز کند، آنها را قفل کرده بود ... بگذریم.
پدر، بطری آب را برداشت تا وضویی تازه کند و به سمت مسجد رفت. اما صحنهای فجیع هر دوی ما را در بهت و تلخی فرو برد. درست پشت درِ بیرونی مسجد، رهگذری قضای حاجت کرده بود. پدر، با چهرهای برافروخته از شرم، آرام در گوشم گفت: «نگذار محافظها به این سمت بیایند».
سپس پلاستیکی برداشت، پارچۀ کهنهای پیدا کرد و با همان بطری آب به سمت محل رفت. آنجا را کاملاً تمیز کرد و همانجا به نماز ایستاد.
در ادامه مسیر، پدر همچنان در سکوت و با چهرهای اندوهگین، نگاهش را به بیرون دوخته بود. نزدیک شهررضا، آرام در گوشم گفت:
«تو از این صحنهای که دیدی، چه برداشتی میکنی؟»
و بیدرنگ ادامه داد:
«این، تصویری روشن از جامعۀ امروز ماست؛ وقتی درِ دستشویی را قفل میکنی، مردم پشت درِ مقدساتت قضای حاجت میکنند».
اگر حلال خدا را حرام کردید مردم حرام خدا را حلال خواهند کرد.
اگر پول شما قابلیت استقراضش را از دست بدهد، مردم رباخوار میشوند کمااینکه شدهاند.
اگر سهولت محرمیت بین دختر و پسر را از جامعه گرفتی، به همان نسبت نوامیستان در معرض هتک قرار میگیرند.
به قول شیرازی ها شتر سواری کوتی کوتی (دولا دولا) نمیشه.
نمیشود با احکام خدا سلیقهای برخورد کرد و «یومنون ببعض و یکفرون ببعض» بود.
آدم باید آنچه را میفهمد بلند فریاد بزند تا از «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا» نباشد.
لینک دعوت به کانال👇👇👇👇
https://eitaa.com/ajez12🌺
مارابه دوستان خود معرفی کنید