آدمهای مبتلا به رنجی عمیق ، وقتی شاد هستند رنجشان فاش می شود ؛ طوری از سر حسد به شادی میچسبند که گویا میخواهند بغلش کنند و خفه اش کنند .
#روانشناسی
درسته که دیگه جسمت تو این دنیا نیست ، اما بهم بگو چرا وقتی روحت بهم سر میزنه ، مثه یه رهگذر . . یا مثه یه فیلم سینمایی هست که من تماشا چی هستم . . ؟
چرا اینقد حقیقی هست که انگار دارم اون لحظه رو مثه گذشته زندگی میکنم . . ؟
بزار یه بار منم ایفای نقش کنم تو این قصه . .
با زمان حال باهات صحبت کنم . .
#من
ولی ماهایی که صدا سازی کار کردیم رو به راحتی میشه از صدامون حالمونو فهمید ، اگر ضعیف و کم عمق و نازک بود یعنی خوب نیستیم ، اگر بم تر و پر حجم و صاف بود یعنی اوکییم . 🙂
مگر اینکه جلوتون نقش بازی کنیم با صدامون . .
#حق
نوشتن و گریه کردن امری آسان است ؛
کافی است بنشینید و خونریزی کنید . .
#روانشناسی
#حق
گریه مکن که سرنوشت ،
گر مرا از تو جدا کرد ،
عاقبت دل های ما را ،
با غم هم آشِنا کرد . .
#رفیق
گفت یک مصرع بگو از چشم ناز دلبرت /
بعد از آن شاعر شدم دیوان نوشتم جلد جلد .
#شعر
و گاه انقدر خسته میشوی که دلت نبودن میخواهد ؛
نبودنی به طولِ چند ماه و به عرض تمام بودن های زهرماری ؛
نبودنی به وسعت تاریکی محض ؛
به عمق اقیانوس ؛
نبودنی مصداق مرگ اما نه خودِ آن ؛
همچو ورود به کمایی بدون وجود درد ؛
دوریی فارغ از لباسِ جسم و مکان ؛
گم و گور شدنی تهی از محدودیت . . .
#من
پس از تحمل آن همه درد ، کسی که به مقصد میرسد دیگر همان کسی نیست که راه افتاده بود . . . .
#حق