گم شد درون سینه ام حسی که باور داشتی
حرفی بزن چیزی بگو فکری که در سرداشتی
من عاشق چشمت شدم اما نمی دانم چرا
در پیش چشمان ترم معشوق دیگر داشتی
از بی قراری خسته ام زخمی به دل دارم بـرو
در هر نگاهت سایه ای از زخم خنجر داشتتی
در اوج عاشق بودنم دنیا به چشمم تیره شد
گـفتی کـه مـجنونی ولی لـیلای بهتر داشتی
ایـنجا کـنارت دل خوشم اما نمی مانی بـیا
درحسرتت جان می دهم با اینکه دلبر داشتی
#خدیجه_صالحی_مقدم
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
بـا یاد چـشمانت دلم تا آسـمان رفـت
فریاد عاشق بودنم تا بـی کران رفت
لرزید قلبم لـحظه ی دیـدار ، آن روز
وقتی نگاهت مثل تیری از کمان رفت
صدها غزل در دفترم دارم که مجنون
از عشق لیلی ناتوان تا آن جهان رفت
چـشمان زیـبایت تـمام بــودنم شـد
وقـتی درونم ناله های بـی امان رفـت
آنشب که من درگیر احساس تو بـودم
فـریاد عــاشق بــودنم تـا آسـمان رفـت
#خدیجه_صالحی_مقدم
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
شبِ بی یار شبی سـرد و زمـستانی بـود
شـبِ فـریادِ دلی خـسته و طـوفانی بـود
شب بغضی که دلم را به هوای تو کشاند
شبِ اصرارِ مـن و ایـنکه نـمی مانی بـود
شبِ رویاییِ چــشمان مـــرا دزدیـــدی
شب آن راز که می دانم و می دانی بـود
غــمِ لـیلایِ تــو آواره و مــجنونم کــرد
شبِ آن روز که در چشم تو مـهمانی بود
کاش می شد که شبی فاصله را کم بکنیم
لایِ موهای مـن و چـشم تـو بـارانی بـود
#خدیجه_صالحی_مقدم
#فرامرز_عرب_عامرے
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985