بـعد مـرگ تـلخ خـوبیها جهان ویران شـده
عشق گویی تا ابد مبهوت و سرگردان شده
کاروان جان که غم را می برد با خویشتن
در هوای عشق گویی حیرت چشمان شده
در فـراقت قـصه می گوید دلـم در انـزوا
آنکه در گرد تـو جـانا ذره ای پـنهان شـده
خون دل از آسمان بـارید و عـالم را گـرفت
وقت بارش در دل دلداده ام طوفان شـده
عشق ما هم مثل لیلی بود و مجنون نازنین
عطر غم از حرف او بارید وجان نالان شده
هـمچو شـیرین و زلـیخا تـا ابـد دیـوانه ام
جان من چـون شـمع در پـای گـلم بـی جان
🖋#رحیمه_اسماعیلی
آکادمی آموزش شعر و ترانه دکتر #فرامرز_عرب_عامری
چو بـیدی زیـر بـارانم کـه بـا هـر بـاد مـی لرزم
اسیری در شـبستانم که بـا هـر بـاد مـی لرزم
نه در گرداب سرگردان چـنان فـرهاد مـی گریم
چنان زخمی بر این جانم که با هر باد می لرزم
شکستی دست و پایم را که بر مرداب من مانم
که در مانم به وجدانم که با هر بـاد مـی لرزم
به یوسف اعتناء کردم که عشق تو نصیبم شـد
به هر تاریخ ویـرانم کـه بـا هـر بـاد مـی لرزم
خداوندا به ایـن دریای طوفانی تـو رحمی کن
نـکن دیـگر پـشیمانم کـه بـا هـر بـاد مـی لرزم
#رحیمه_اسماعیلی
#فرامرز_عرب_عامرے
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
بـعد مـرگ تـلخ خـوبیها جهان ویران شـده
عشق گویی تا ابد مبهوت و سرگردان شده
کاروان جان که غم را می برد با خویشتن
در هوای عشق گویی حیرت چشمان شده
در فـراقت قـصه می گوید دلـم در انـزوا
آنکه در گرد تـو جـانا ذره ای پـنهان شـده
خون دل از آسمان بـارید و عـالم را گـرفت
وقت بارش در دل دلداده ام طوفان شـده
عشق ما هم مثل لیلی بود و مجنون نازنین
عطر غم از حرف او بارید وجان نالان شده
هـمچو شـیرین و زلـیخا تـا ابـد دیـوانه ام
جان من چـون شـمع در پـای گـلم بـی جان
#رحیمه_اسماعیلی
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985