درون چـشم مـستم جـزر و مد شد
شـبی کـه رفتی و حـالم که بـد شد
کــنار ســاحل دریـــــای عـــــشقت
به گِل بنشست آن عمری که رد شد
بــه ســونامی ســپردی تــا تــنم را
دلـم ویـران تر از عــین الاسد شــد
زمـــانی رام بـــــــودی در کــــنارم
دلــت گـاهی مــثال گـرگ دد شـــد
نــفهمیدی چــه کــردی بـا دل مــن
کــه خـانه حـکم زنـدان ابــد شـــد
تـــمام خـــاطرات بـــا تــو بــــودن
بـه رو ی قـبر مـن سـنگ لـحد شــد
چـنان آتش زدی بـر جـان و بــر دل
کـه طـفلک روح من عینِ جـسد شد
خـلاصه حـال این دلخسته بـد شــد
خـیال رفـتنت از غـــــصّه رد شــــد
دلـم چــون قـــایقی درگــیر امــواج
بـدون تــو شــنا کـــردن بــلد شـــد
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
می فروشد تن چه ارزان در خیابان وای بـر مـا
دخـتر ایران زمـین محبوب یزدان وای بـر مـا
عشق را گم کرده در این روزهای سـرد و تـیره
می کشاند جسم بی جان رو به عصیان وای بر ما
روی بـرگشتن نـدارد سـوی خانه دست خالی
می کشد چشم یتیمش حسرت نان وای بر مـا
در جوانی پیر شد با این همه درد و غریبی
او شـده بابای خـانه جـای مامان وای بر مـا
کودکش با کفش پاره می رود سوی دبستان
مـهربانی گـم شده در جـمع یاران وای بر مـا
هیچ کس بر درد بی درمان نپرسد حـال زارش
شـهرمان آیـا ندارد یــک مـسلمان وای بـر مـا
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
نکند قصّه ی هجرت ، به درازا بکشد
وقت دیدار جمال تو به فردا بکشد
تب عشقت بدن سرد مرا میسوزد
نفسی نیست که تا صبح تمنّا بکشد
نه کسی هست که من شکوه کنم از غم تو
نه قراری که دلم را ، به مدارا بکشد
به کجا روی کنم تا که نباشد اثر از
همه ی خاطرههایی که به رویا بکشد
نکنی دیگر از این عاشق دلخسته تو یاد
ترسم آنست که این عشق به دعوا بکشد
سحری عطر تنت را بسپارش به نسیم
تا دل غم زده ام را به تسّلا بکشد
#رهگذر_بهاری( قم )
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
دیشب دلم غرق تماشای جمالت بود
حوّایِ دل درگیر عطر سیب کالت بود
در باد می رقصید موهای سیاهت باز
در پیچ و تاب غمزه ی شیرین شالت بود
دورُبَرت پر بود از سیمرغ سیمن تن
تهمینه ام در فکر صید قلب زالت بود
چشمم شده حیران و مست خال لبهایت
گوشم پر از موج صدای قیل و قالت بود
مجنون صحرای جنون بودی و لیلایم
در اضطرابِ مردنِ قبل از وصالت بود
میتاختی با موجِ بی مهری به رویایم
ترسِ دلم از لحظه ی تلخ زوالت بود
ای کاش چشمان ترم را خواب پر میکرد
زیرا یکی دیگر در آغوش خیالت بود
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
صبح است و دلم کنار می خواهد از او
یک بوسه به اختیار میخواهد از او
این عشق بدون یادگاری خوش نیست
یک دامن پر ، انار می خواهد از او
شب تا به سحر چشم به راهش ماندم
دل با سخنی قرار می خواهد از او
در باغ صدای جغدها پیچیده
آواز خوش هزار می خواهد از او
یخ کرده دلم به فصل نا امیدی
با هر نفسی بهار میخواهد از او
با من به کنایه راز دل می گوید
مهر دلش آشکار می خواهد از او
در جمع خوش و با من بیچار ه غریب
دیریست دلم فرار می خواهد از او
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
کاش آرام بگیرد شب طوفان دلت
تا به ساحل برسد کشتی ویران دلت
آمدی تا که به اجبار سپاه چشمت
دل من را بکشانی به فرا خوان دلت
منتظر هر شب و هر صبح سر راه توام
تا که دستم برسد گوشه ی دامان دلت
عاشقی جرم بزرگیست خطا کردم و باز
تا ابد حبس شدم در ته زندان دلت
هوس سیب لبانت به لبم مانده هنوز
محرمم کن به نوای خوش قرآن دلت
کاش یک روز هوای دل تو سر برود
مهربانی بچکد از سر مژگان دلت
خسته از ظلم زیادت شده ام با این حال
دل ندارم بزنم سنگ به پیمان دلت
باز کن پنجره ی قلب پر از مهرت را
تا که پروانه شوم بر سر گلدان دلت
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامرے
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
خسته ام از زنــدگی از رنــجهای بـی شمار
از نشستن در کنارت کُـنج بــاغی بـــی بهار
از تـــمام آرزوهایی کـــه ایــنجا دود شـــد
در مـــیان شـــعله های خــشمگین انــتظار
دل سپردم بر دلت در فصل خـوب عــاشقی
هــستیم بــــر بـــاد دادی در کــمال افـتخار
ایـن هـمه بـغض وـتـباهی لایق قــلبم نــبود
گفته بودی عاشقم هــستی بــرایم بــی قرار
آتش مـهرم بـه رفــتار تــو دیــگر ســرد شـد
مرد عاشق کی کند با عشق خود داد و هوار
گول خوردم با غزل هایی که درچشم تو بود
کاش آتش میگرفت آن خـرمن شـعر و شـعار
خـسته جـانم بــر لـب آمــد بــار الـها مـرهمی
مرغ دل پرواز میخواهد از این قـفل و حصار
#رهگذر_بهاری
#فرامرز_عرب_عامری
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985