eitaa logo
شعرهای ناب_آکادمی_دکتر_عامری
52 دنبال‌کننده
24 عکس
3 ویدیو
0 فایل
https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985 آی دی مدیر و جهت ثبت نام در کارگاه شعر استاد عرب نیا @farjampoor @akademi_shear
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ پــیش مـــن آمـد ولــی هــرگز هـوادارم نــشد در نــگاهم آشــــنا آمـــد گـــــرفتارم نــــــشد بــارها گــفتم پــراز دردم به او امّـا چـه سـود بــا غــریبه بــهتر از مــا بــود و تــیمارم نـشد در هـوایش بـی قراری ها کشیدم روز و شـب حـیف حـتّی یـک شـبی را هـم پـرستارم نـشد بـا دلـم هــمسایه بـود امّـا نــه مــثل دیــگران بی خبر از حسّ و حالم بود چـون یارم نــشد سـرنوشتم را ورق زد بـا هـمین بـود و نــبود خط خطی های دلم را دید و غمخوارم نشد (ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ من در به در ماندم در این پس کوچه ها امشب دلــشوره ها را مـــی شمارم بــــی صدا امــشب نــاغافل از حــالم چــرا پــس مـــــیزنی دل را؟ قـلبی کـه عـاشق کرده ای بـا صـد جـفا امــشب بـستی بـه رویم مـهر خـود را بـعد از آن حـتّی قـفلی زدی بــر روی دل ای بــی وفــــا امـــشب آرامــشم را بــــرده ای راحت بـــــِکَن جـــــان را خـواهان آمـــینت شـــدم بــا یــک دعـا امــشب زنــجیر بــــستی بـــر دلـــم آن را کـــجا بــردی؟ حـــالا کــــه مــحتاج تـــوام آخـــر چرا امـشب؟ (ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ گـذری کـن دل مـا را تـک و تنها نـگذار بِـتِکان گَـردِ غَـمم، رویِ دلـم پــا نـگذار بـه دل افـتاده کـه بـا ما سر دعوا داری مَنِ بیچاره ترین را به خودم، وا نگذار هـمه شب تـا به سـحر منتظرِ یک خَبَرم در میان همگان بیکس و رسوا نگذار نزدی سـر بـه دلـم تـا کـه بـدانی حـالش وامِقم ،خون به دل خسته ی عَذرا نگذار اگر از عشق فقط قصّه شنیدی همه شب غم و دردش همگی گردن لیلا، نگذار سَــرِ انـگشت نِــدامت بـه لـبت گـاز نـگیر سَـرِ ایـن قـول بـمان ، پـایه ی حاشا نـگذار دو سـه روزی فـقط از عـمر نـمانده شـاید بـه همین قبله قسم، وعـده به فردا نـگذار (ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ پیش من آمد ولی هرگز هوادارم نشد در نــگاهم آشنا آمد ، گرفتارم نـشد بارها گفتم پر از دردم به او امّا چه سود با غریبه بهتر از ما بود و تیمارم نشد در هوایش بی قراری ها کشیدم روز و شب حیف حتی یک شبی را هم پرستارم نشد با دلم همسایه بود امّا نه مثل دیگران بی‌خبر از حسّ و حالم شد چون او یارم نشد سرنوشتم را ورق زد با همین بود و نبود خط خطی های دلم را دید و غمخوارم نشد (غزل) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ شبی قلبِ تو را از من ،کسی دزدیده پنهانی برای قلبِ بیمارت ، دوا پیچیده پنهانی صدایِ خنده ات هر شب ، طنین خانه ی ما بود تمام حرف هایم را ، نگو فهمیده پنهانی گرفته بغضِ سنگینی ، دلِ آشفته حالم را رقیبِ بی مرّوت هم، که آن را دیده پنهانی گذشته از اصولی که خودش واجب نمود آن را به ریش من کنارِ تو ، چرا خندیده پنهانی نهالِ آرزوهایم ، به دستان تو دلخوش بود تبر زد ریشه هایش را، ببین خشکیده پنهانی همیشه میل لیلی بوده آغوش و وصال یار شکسته ظرف مجنون را ، ولی ترسیده پنهانی خیالِ یار راحت شد ، دلم را بیصدا پس داد در آغوشِ رقیب امشب ، ولی خوابیده پنهانی ( ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ هرگز نفهمیدی چرا دیوانه ات بودم تنها و سرگردان ‌ ولی پروانه ات بودم حال بدم را دیدی امّا باز هم انگار تنها ترین دلداده دربِ خانه ات بودم خواندم فراوان داستان های اساطیری شاید میان آن همه افسانه ات بودم بودم کجای زندگی در وقت تنهایی کهنه لباسی گوشه ی کاشانه ات بودم چون قرص خوابی بوده ام شب ها ولی افسوس تنها فقط یک خاطره بر شانه ات بودم من در میان جمعم اما با خودم تنها در حسرتم چون یک زمان دردانه ات بودم می کوبد این دل گشته چون بازار مسگر ها در سینه غوغا شد ولی بیگانه ات بودم تنها شدم با صد بغل از خاطراتی تلخ مغلوب این دنیایِ بی رحمانه ات بودم (ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ درحسرتِ آغوشِ تو هر روز بـه ســر شــد شب‌ هاے زیادے که نبودے و هدر شــد شاید که خدا هم به دلم رحم نــدارد از بس که دعا کرده ام و دفع اثر شــد یڪ بار نشد سر بزنے تا که ببینے این عاشق بیچاره چرا خون به جگر شــد آغوش‌ به رویم نگشودے و از این درد بیچاره دِل آوارهِ یِ هر کوه و کـمر شــد در پیش رقیبم چه گذشته است که هـر بار از وعده ے باز آمدنت صرف نظر شـد از درد و غمت باز شدم خسته و گریان از آهِ دِلم شهر به یڪ باره خــبر شــد بید از غَمِ لیلے کمرش خم شد و افتاد مجنون شدم و قصّه ام از شهر به در شـد چــشمم بــه در و مــنتظرم تــا کــه بــیایی در حـسرت دیدار ،چه شبها که سحر شــد (ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ دلـم از دوری و از غـیبت تـو تـنگ شـده بـین عـشق من و تـو فـاصله فـرسنگ شـده تو نبودی که ببینی دلم از غـصّه چـه کـرد خـاطرم بـاز بـرای تو چـه کـمرنگ شـده همه شب تا به سحر شاهد یک حال خراب بین عقل و دل من بـر سـر تـو جـنگ شـده همه ی شهر پر از زمزمه ی عـشق تـو بـود سر آن عشق چه آمد که چنین ننگ شـده؟ از دلت رفته ام امـّا تـو بـگو مـحض خـدا چه کسی بانی ایـن غـصّه و نیرنگ شـده؟ بال پرواز که بودم ، تو خـودت مـی گفتی چه شده حال مگر پایِ دلت لنگ شـده؟ شده آیا که به مـن فـکر کـنی حـتّی کــم؟ ضربان دل مـن گـنگ و بــد آهـنگ شـده بـه دعا خـواسته ام تا بـه وصــالت بـرسم نکند وقـت رســیدن دلـت از سـنگ شـده؟ https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ ایـن عــاشقانه هایِ مُــدامت،چــه دیــدنے ست در گـوش مـن طـنین صـــدایت، شـــنیدنے ست مـے بـوسمت تـمام هـوا عــطر مــوے تــــوست بـــوسیدنت بـــراے لــبم،بـــس چــشیدنے ست هــے نــــاز مــــیکنے و دلــــم نـــاز مـــے خـــرد نــازت بـــه ایــن بــهانه خــدایا ، کشیدنے ست آغــوش گــرم و شــانه ے امــنم بـــراے تـــوست ایــنجا بــهشتِ خاطره هایش نـــــچیدنے ست مـے گیرد ایـــن دلــــم کــه نباشے ، چـــه فــایده آرامـــــش کــــــنار تـــــو وَاللَّه خـــــــریدنے ست یـڪ شـب اگر نـشان تــو در کـوچه ها گـم است حــتما حــواسِ شب پره ها هم پــــــریدنے ست مـــن زنده ام بـــه شــوق زمــانے کـه مــے رسی در ســینه یــاد و خــاطره ات هـم ، تــپیدنی ست ‏(ساری) https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ انـدکی لااقل این بـار مـرا دوسـت بـدار بین این مردم بسیار ، مـرا دوست بـدار دل سپردم به نگاهت شدم آواره ی شهر در پس سایه ی دیـوار مـرا دوست بـدار بی گناهم تـو خودت خـوب ولی میدانی عـاقبت بـر سَرِ آن دار مـرا دوست بـدار شانه تا می زنی آن مـوی رها بــر دوشت بوسه‌اش بر لب هر تار، مـرا دوست بـدار بـوی گیسوی تـو بـا شـانه زدن تـا کـنعان آمـده یـوسفم ، ای یار، مـرا دوست بـدار بــارها گــفتم و هــر بــار فــقط نـشنیدی خواهشی بوده نه اجبار ،مرا دوست بدار دوست دارم بنویسم و بخوانی کـه دلــم شده از عاطفه سرشار، مرا دوست بــدار https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ دلم گــرفته بــرایت در ابــتدای جـنون بـه قـدرِ وسـعت دریا به مـنتهای جـنون اسیر چشم تو ام در هـمه دقـایق عـشق و ذکر اسـم تـو یـا اسـمُه‌ُ دوای جـنون به رَمل و جَفر و طِلِسمُ نـگاه سـاحر تـو مسخَّرم به رُخَت تـا بـه ناکجای جـنون بـیا دوباره شـبی را بـمان کـنار خـودم مرا به سینه بچسبان کمی خدای جنون منم که سخت دچارم به بـیستون غـمت بـیا و تـیشه بـکش روی مـاجرای جـنون همیشه در پس هـر غم امید فـرداهاست بـمان ستاره‌ی صبحم ، تـو آشنای جـنون https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985
‍ دلـم از دوری و از غـیبت تـو تـنگ شـده بـین عـشق من و تـو فـاصله فـرسنگ شـده تو نبودی که ببینی دلم از غـصّه چـه کـرد خـاطرم بـاز بـرای تو چـه کـمرنگ شـده همه شب تا به سحر شاهد یک حال خراب بین عقل و دل من بـر سـر تـو جـنگ شـده همه ی شهر پر از زمزمه ی عـشق تـو بـود سر آن عشق چه آمد که چنین ننگ شـده؟ از دلت رفته ام امـّا تـو بـگو مـحض خـدا چه کسی بانی ایـن غـصّه و نیرنگ شـده؟ بال پرواز که بودم ، تو خـودت مـی گفتی چه شده حال مگر پایِ دلت لنگ شـده؟ شده آیا که به مـن فـکر کـنی حـتّی کــم؟ ضربان دل مـن گـنگ و بــد آهـنگ شـده بـه دعا خـواسته ام تا بـه وصــالت بـرسم نکند وقـت رســیدن دلـت از سـنگ شـده؟ استاد https://eitaa.com/joinchat/768213059C9cf83d0985