eitaa logo
اشعار کربلایی علی تقی پور
173 دنبال‌کننده
317 عکس
67 ویدیو
7 فایل
نوکری ننگ است نیز دارد افتخار آنکه بر حسین نوکر گردید آقایی کند ارتباط با ادمین @A_ta28m لینک کانال》 @akarbalaei #قزوین/استفاده از اشعار و سبک‌ها بلامانع می باشد التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🔻 شخصی به نام علی بن سُوَید که از یاران امام کاظم صلوات‌الله‌علیه می‌باشد، گوید: 🔻 پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم. 🔻 آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟! 🔻 عرضه داشتم: دلتنگی مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده… زمان فرج و گشایش و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟! 🔻 آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً عَلَى الْجِسرِ بِبَغدادٍ 🔻 فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد… 🔻 علی ابن سُوَید گوید: از این کلام امام علیه‌السلام، نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستان‌مان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. 🔻 روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم. 🔻 و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأسِ 🔻 که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. 🔻 از آنجا که غل و زنجیر های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود … به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میت را نگاه کنم… 🔻 و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام ! فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه… وا سيّداه… 🔻 که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد می‌زدم: وا إماماه… وا سيّداه… 📕 المجالس المعصومیه، صفحه ۲۵۲