بسم االله الرحمن الرحیم
#سبک_زمینه_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#نفسی_نیست_توی_سینم
به قلم شاعرین
#علی_غلامپور
#علی_تقی_پور
بنداول🏴
نفسی نیس توی سینم،انتظار تو میشینم
خیلی تنگه دلم بابا،تا که روتو باز ببینم
رو لبهام همش ذکر باباییه
همه گریه هام واسه جداییه
نمیخوام غذا و عروسک بابا
دلم تنگه واسه یه لالاییه
باید نشناسی دخترت رو بابا
منو خارجی اینا کردن صدا
باهات خیلی حرفا دارم بابایی
بزار تا برات بگم از غصه ها
هر جا اسمت رو میبردم
بابا بد سیلی میخوردم
عمه خیلی هوامو داشت
نبود عمه که میمردم
(من الذی ایتمنی)
بند دوم🏴🏴
میبینی حالمو بابا،دیگه افتاده ام از پا
خوش اومدی به ویرونه،ببر منو تو از اینجا
زدن با لگد بدجوری پهلومو
با آتیش خیمه سوزوندن مومو
بابا جون الهی بشم من فدات
نشونت نمی دم دیگه بازومو
چرا اومدی تو بابا خیلی دیر
باباجون اسارت منو کرده پیر
سرتوبه رو نیزه دیدم بابا
شده دختر تو از این دنیا سیر
بابایی دستامو بستن
حرمت من رو شکستن
بخدا مردم شامی
بی حیا و خیلی پستن
(من الذی ایتمنی)