دعوتمان می کردند. خواهرشوهرم شهلا، شیرین جان، خواهرها و زن برادرها.
صمد با روی باز همه دعوت ها را می پذیرفت. شب ها تا دیروقت می نشستیم خانه این فامیل و آن آشنا و تعریف می کردیم. می گفتیم و می خندیدیم.
✫⇠قسمت :9⃣5⃣
بعد هم که برمی گشتیم خانه خودمان، صمد می نشست برای من حرف می زد. می گفت: «این مهمانی ها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو می روی پیش خانم ها می نشینی و من تو را نمی ببینم. دلم برایت تنگ می شود. این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را بدانم. بعداً که بروم، دلم می سوزد. غصه می خورم چرا زیاد نگاهت نکردم. چرا زیاد با تو حرف نزدم.»
این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید. آخر هفته صمد رفت. عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم.
به گوشه گوشه خانه که نگاه می کردم، یاد او می افتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصله هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس می کردم حالا که صمد رفته، تنهای تنها شده ام. دلم هوای حاج آقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را می داد. دلم برای خانه مان تنگ شده بود. آی... آی... حاج آقا چطور دلت آمد دخترت را این طور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمی زنی. آی... آی... شیرین جان چرا احوالم را نمی پرسی؟!
آن شب آن قدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد.
✫⇠قسمت :0⃣6⃣
صبح بی حوصله تر از روز قبل بودم. زودرنج شده بودم و انگار همه برایم غریبه بودند. دلم می خواست بروم خانه پدرم؛ اما سراغ دوقلوها رفتم. جایشان را عوض کردم و لباس های تمیز تنشان کردم. مادرشوهرم که به بیرون رفت، شیر دوقلوها را دادم، خواباندمشان و ناهار را بار گذاشتم. ظرف های دیشب را شستم و خانه را جارو کردم. دوقلوها را برداشتم و بردم اتاق خودم. بعد از ناهار دوباره کارهایم شروع شد؛ ظرف شستن، پختن شام، جارو کردن حیاط و رسیدگی به دوقلوها. آن قدر خسته شده بودم که سر شب خوابم برد.
انگار صبح شده بود. به هول از خواب پریدم. طبق عادت، گوشه پرده را کنار زدم. هوا روشن شده بود. حالا چه کار باید می کردم. نان پخته شده و درِ تنور گذاشته شده بود. چرا خواب مانده بودم. چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم. حالا جواب مادرشوهرم را چه بدهم. هر طور فکر کردم، دیدم حوصله و تحمل دعوا و مرافعه را ندارم. به همین خاطر چادرم را سر کردم و بدون سر و صدا دویدم طرف خانه پدرم.
با دیدن شیرین جان که توی حیاط بود، بغضم ترکید. پدرم خانه بود. مرا که دید پرسید: «چی شده. کی اذیتت کرده. کسی حرفی زده. طوری شده. چرا گریه می کنی؟!»
نمی توانستم حرفی بزنم. فقط یک ریز گریه می کردم. انگار این خانه مرا به یاد گذشته انداخته بود. دلم برای روزهای رفته تنگ شده بود. هیچ کس نمی دانست دردم چیست.
✫⇠قسمت : 1⃣6⃣
روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی را ندارم، دلم می خواهد حالا که صمد نیست پیش شما باشم.
یک هفته ای می شد در خانه پدرم بودم. هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می کردم. یک روز در باز شد و صمد آمد. بهت زده نگاهش کردم. باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم. حس می کردم الان دعوایم کند. یا اینکه اوقات تلخی کند چرا به خانه پدرم آمده ام. اما او مثل همیشه بود. می خندید و مدام احوالم را می پرسید. از دلتنگی اش می گفت و اینکه در این مدت، چقدر دلش برایم شور می زده، می گفت: «حس می کردم شاید خدای نکرده، اتفاقی افتاده که این قدر دلم هول می کند و هر شب خواب بد می بینم.»
کمی بعد پدر و مادرم آمدند. با آن ها هم گفت و خندید و بعد رو به من کرد و گفت: «قدم! بلند شو برویم.»
گفتم: «امشب اینجا بمانیم.»
لب گزید و گفت: «نه برویم.»
چادرم را سر کردم و با پدر و مادرم خداحافظی کردم و دوتایی از خانه آمدیم بیرون. توی راه می گفت و می خندید و برایم تعریف می کرد.
✫⇠قسمت :2⃣6⃣
روستا کوچک است و خبرها زود پخش می شود. همه می دانستند یک هفته ای است بدون خداحافظی به خانه پدرم آمده ام. به همین خاطر وقتی من و صمد را با هم، و شوخ و شنگ می دیدند، با تعجب نگاهمان می کردند. هیچ کس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من داشته باشد. خودم هم فکر می کردم صمد از ماجرای پیش آمده خبر ندارد. جلو در خانه که رسیدیم، ایستاد و آهسته گفت: «قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. خیلی عادی رفتار کن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی کن. من با همه صحبت کرده ام و گفته ام تو را می آورم و کسی هم نباید حرفی بزند. باشد؟!»
نفس راحتی کشیدم و وارد خانه شدیم. آن طور که صمد گفته بود رفتار کردم. مادرشوهر و پدرشوهرم هم چیزی به رویم نیاوردند. کمی بعد رفتیم اتاق خودمان. صمد ساکی را که گوشه اتاق بود......
صمد ساکی را که گوشه اتاق بود آورد. با ش
4_5778169904473572278.mp3
5.3M
#تماشای_قامت_رعنا
از پشت پرده بیرون آمدی و برایم جلوه کردی
تا گاهی که از کنار تجلیّات زیبایت عبور میکنم بایستم ،تفکر کنم و به تماشای قامت رعنایت بنشینم
و آنقدر به این کار ادامه دهم تا✨ شیدای چشمان 💕دلربایت شوم و....👇👇
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
۳ - مناجات شعبانیه فایل سوم_5.mp3
3.4M
🌙#شعبان_شرح_مناجات_شعبانیه
🌟#صوت_سوم_بخش_آخر_صوت
💎استاد طاهرزاده
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
#دعای_فرج_صوتی 💚✨
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
4_5949667471861491990.mp3
1.3M
#پرسمان_مهدوی
⁉️معیارتشخیص جبهه حق در خیمه امام زمان (عج)چیست ؟و راه نجات در آخر الزمان چه میباشد ؟
#ابراهیم_افشاری
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
part06_akharinaroos64kb.mp3
13.01M
📗کتاب صوتی
#آخرین_عروس
قسمت 6⃣
"داستان حضرت نرجس مادر امام زمان (عج) از روم تا سامرا "
اثر استاد #مهدی_خدامیان_آرانی
گوینده #هدی_سادات_موسوی
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
15.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزای بی [تــ♡ـو] چه غمگیــنه.... 🍂🥀
محمد حسین پویانفر 🎙️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻❤️
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن عمل می خواد
آیت الله ناصری
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمین در سراشیبی ظهور افتاده...
و ما بسرعت
به لحظه ی باشکوه #ظهور، نزدیک میشیم.
دیگه زمانی برای یار شدن نمانده...
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
✍️حاج اسماعیل دولابی:
💢هر وقت غصهدار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زندهها و مردهها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، #استغفار کنید.✅
⛔️ غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و #استغفار که میکنید، این چینها باز میشود.👌💯
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
#شیعیان_رافضی
🔹بخش اول
«رافضه»، «رافضى» و «روافض» از واژههایی است که از دیرباز تا کنون برای تحقیر شیعیان و توهین به آنان از سوی مخالفانشان مورد استفاده قرار میگیرد!
«رافضه» در لغت از ریشه «رفض» به معناى ترک و رهاکردن فرد یا چیزى است.[1] در اصطلاح، این واژه، در موارد زیر بهکار رفته است:
📌الف. معتقدان به امامت اهل بیت(ع) و منکران مشروعیت زمامداری خلفاى قبل از امام على(ع)،
📌ب. معتقدان به برتری امام على(ع) بر خلفاى پیش از او، در عین انکار نصّ در امامت،
📌ج. اظهار کنندگان محبّت و مودّت به خاندان رسالت.[2]
ولى مشهورترین کاربرد این واژه معناى نخست است. چنانکه اشعرى، رافضى را معادل اصطلاح امامیه دانسته، و در راستاى اعتقاد به نصّ بر خلافت حضرت على(ع) تفسیر کرده است.[3]
در هر حال، بیشتر کسانى که این اصطلاح را برای شیعه یا محبّان اهل بیت(ع) بهکار میگیرند، به نوعی قصد نکوهش آنان را دارند. به عبارت دیگر؛ از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف شیعه دلالت میکند!
اما این مسلّم است که معنای منفی و سلبی یک لفظ که توسط برخی از مردم در مورد گروهی دیگر بهکار میرود، به تنهایی نمیتواند حقانیت آنان را زیر سؤال برد، همانطور که آیاتی از قرآن نیز بر همین واقعیت تأکید میکنند:
«اشراف کافر قوم نوح [در پاسخ او] گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمیبینیم! و کسانى را که از تو پیروى کردهاند، جز گروهى اراذل سادهلوح نمیپنداریم و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمیبینیم بلکه شما را دروغگو تصور میکنیم!».[4]
البته شکی نیست که گروندگان و ایمان آورندگان به نوح، نه از اراذل بودند و نه حقیر و پست و نه دروغگو، بلکه به حکم اینکه پیامبران قبل از هر چیز به حمایت مستضعفان و مبارزه با مستکبران میپرداختند، نخستین گروهى که دعوت پیامبران را لبیک میگفتند همان گروه محروم و فقیر و کم درآمد بودند که در نظر مستکبران که مقیاس شخصیت را تنها زر و زور میدانستند، افرادى پست و حقیر به شمار میآمدند.[5]
#ادامه_دارد...
پی نوشت
[1]. کتاب العین، ج 7، ص 29
[2]. مقالات الإسلامیین ص 16
[3]. همان ص 16.
[4]. هود، 27.
[5]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 71
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520
سناریوی آینده کشورهای #خاورمیانه قبل ظهور:
🔴قسمت اول🔴
راهبرد ایرانیان زمینهساز: دفاع از عراق و آزادی فلسطین/ بشارت نزدیکی ظهور بعد از حضور «مارقۀ الروم» در فلسطین/ اسرائیل در کابوس انتقام سخت بعد «هرج الروم»
از شاخصهای پازل ظهور، تشکیل انقلاب زمینهساز ظهور و آغاز قدرتمندی جبهه حق؛ استقرار یهود صهیونیست در فلسطین نماد افساد جبهه شیطان؛ فتنه شام و جنگ سوریه صحنه نبرد تمدنی جبهه حق و باطل است.
گروه معارف - رجانیوز: در گستره تاریخ، همیشه در کنار جریان حق، جریان باطل نیز وجود داشته که همه توان خود را برای شکست یا کاستن از گسترش و تاثیرگذاری جبهه حق، به کار گرفته است. و این نزاع مستمر بین حق و باطل[1] در طول تاریخ ادامه داشته و در آخرالزمان و قبل از ظهور -که تلاشها برای به ثمر رسیدن آمال انبیاء و ایجاد جبهه توحید برای تشکیل حاکمیت جهانی ادیان الهی با محوریت اسلام و آخرین ذخیره الهی و منجی بشریت، امام مهدی است- به اوج میرسد.[2]
از اینرو آگاهی از برنامهریزی دشمنان، طرحها و برنامههای جبهه باطل برای مقابله با اهداف زمینهسازان ظهور و تحقق حاکمیت جهانی اسلام، همواره باید در دستور کار منتظران ظهور امام عصر قرار گیرد[3] و این امر محقق نخواهد شد جز با دانش آیندهپژوهی مهدوی و با رصد طرحها، نقشهها، برنامهها، فتنه انگیزیهای دشمنان در کشورها و سرزمینهای درگیر واقعه شریف ظهور.
آیندهپژوهی مهدوی: رصد بحرانهای سیاسی، نظامی و امنیتی
لازم به ذکر است «آینده پژوهی مهدوی» عبارت است از دانش شناخت نظاممند آینده با رویکرد دینی و درباره موضوعات و پدیدارهای مختلف که امکان فهم درست مواجهه آگاهانه و مدبّرانه آنها در حد مطلوب و مؤثر فراهم میسازد و موجب حرکت به سمت جامعه آرمانی و برنامهریزی مناسب در راستای چشمانداز در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی، نظامی و امنیتی میشود. در واقع آینده پژوهی مهدوی، به ما کمک میکند تا از سطح مقدّماتی فراتر رفته و وارد سطح مؤثّر و استراتژیک شویم و نقش خود را در «زمینهسازی انقلاب جهانی مهدوی» براساس رصد کردن تحولات محتمل جهانی بویژه در جغرافیای ظهور و مثلث «کوفه، مکه و قدس» بهتر ایفا کنیم[4]. در واقع آینده پژوهی مهدوی با تکیه بر هشدارهای حدیثی در تراث مهدوی و محور قرار دادن گزارشات درباره فتنهها و بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی، امکان وقوع آنها را در «جغرافیای کشورهای نقشآفرین عصر ظهور» را رصد میکند و اذهان را متوجه رویدادهای تاثیرگذار در آینده مینماید و «جامعه منتظر» را برای مقابله با آنها آماده میسازد[5] و جامعه منتظر را از غفلت درباره نقشهها، طرحها و توطئههای دشمنان امام مهدی آگاه میسازد[6] و از آنجا که «آینده پژوهی مهدوی» مبتنی بر قوانین و سنن تخلفناپذیر الهی است، بسیار قابل اعتماد خواهد بود.[7]
📚پی نوشت:
[1] . طباطبایی، تفسیر المیزان، ج14، ص263-264. مطهری، مجموعه آثار، ج24، ص432. سلیمانی، بررسی آیات غلبه حق بر باطل از منظر علامه طباطبایی، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش30، ص201.
[2] . الهینژاد، مهدویت و فرجام تنازع حق و باطل، فصلنامه انتظار موعود، ش39، ص136-137. آیتی، چالش غفلت از آرمان مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش49، ص72-73. کارگر، مهدویت و فرجام ستیزش حق و باطل، فصلنامه انتظار موعود، ش19، ص94 و 103.
[3] . آیتی، چالش غفلت از آرمان مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش49، ص77.
[4] . کارگر، آینده پژوهی مهدوی، فصلنامه انتظار، ش 28، ص 83.
[5] . قربانی، سعید، تاملات آینده پژوهانه در آرمانشهر مهدوی تبیین کارکردهای آینده پژوهانه مهدویت، فصلنامه آینده پژوهی ایران، ش 1، ص 70-71.
[6] . آیتی، چالش غفلت از آرمان مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش 49، ص 77.
[7] . پورعزت، سنت پژوهی رویکردی نوین به آینده پژوهی مهدویت، فصلنامه مشرق موعود، ش 44، ص 281.
(راهی بسوی تکامل) ایتا
https://eitaa.com/akbarrahimi520