eitaa logo
امامت و امارت
212 دنبال‌کننده
91.7هزار عکس
53هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
خویش بیش انگاشتان! سلبریتی تبلور محبوبیت و تعین اقبالی است عمومی، در نبود فضیلت اخلاقی یا وزانت اندیشگی و عمق دانشی! محبوبیتی است ناشی از قلوه لب و قوس کمر و انحنای باسن و سیمای محشر و ورز ماهیچه و توانایی گل زدن و تبحر در ادا درآوردن بر پرده سینما و هنر! مصیبت آنجاست که احراز چنین اقبالی متضمن توهمی ناشی از توجه و احصاء تصوری کاذب از خود و وزن و نقش و جایگاه خود است که بر نشستن آن موجودیت متوهم بر کرسی اندرز و خطابه و دادن راهکار و انشای توصیه و ابراز لحیه و آن ترهات و هجویات را دانش و پژوهش پنداشتن مُنجر می‌شود! فرآیندی که محصولش شهرآوردی است با سیکلی معیوب که طی آن چهار تا بچه و مُشتی جوانک هیجان زده به اعتبار ابزار مدرنیسم و از جوار بهجت جوانانه در فضاهای‌ مجازی تریبون دار شده و جسورانه مرتکب صدور توصیه و ارتکاب راهکار و مشاوره در اندازه‌های ملی و بین‌المللی می‌گردند! دنیای مدرن مُبدل به دنیائی کمیک توأم با تراژدی شده. بلبشویی که معلوم نیست می‌بایست بر ابتذالش خندید یا بر نزاریش زارزار گریست؟ مشکل آنجاست که سلبریتی های مزبور بازی مذکور را جدی گرفته و خُلدآشیانه و جنت مکانانه برای اُمت شان فتواهای سیاسی و علمی و پزشکی و پژوهشی صادر می‌فرمایند! بر سردر اتاق مدرنیسم بنویسید: سرزده وارد مشو میکده حمام نیست ورود به این ساحت مستلزم صاحب صلاحیتی است. چاقویی را می‌ماند که بجای دستان جراحی حاذق و زبردست در دست ناشيان و نوباوگانی قرار گرفته که یا به خود آسیب می‌زنند و یا جامعه را از جوار توهمات و سوپرمن انگاشتی های خود، مبتلابه آفات و سیئات می‌کنند 🇮🇷 @nohoomeday
اهل هیچستان! سالگرد خودکشی صادق هدایت تداعی تقدیر اجتناب‌ناپذیر نسلی است که در برزخ سنت و مدرنیته دچار شوریدگی و سرگشتگی شده و بمنظور برون رفت از بحران هویت مبتلابه متوسل به خودزنی می‌شود! ظهور روشنفکری سکولار در جهان سوم از ابتدا دچار اختلال و سترونی بود و از سویی با ناخرسندی از هویت بومی و برخورداری از درکی نحیف از سنت های ملی و مذهبی اش موجودیت اش را غمگنانه چلیپاکشی می‌کرد و می‌کند. از دیگر سو با خودباختگی در مقابل هویت و تمدن غربی مفتونانه و مشعوفانه از طریق اطوار برداری و شمایل سازی و ادا درمانی، با آن مجموعه تمدنی احساس «این همانی» و «متمدن شدگی» می‌کرد و می‌کند. بی‌خانمانان و خانه به دوشآنی را می‌مانند که بیدرکجائی خود را همچون سایلآن هندی با تکدیگری روزانه سپری می‌کنند تا با دریوزگی بتوانند شامگاهان قدرت ابتیاع بلیط سینمای شان را تحصیل و ساعاتی آرزوهای خود را با قهرمانان خوشبخت پرده سینمای جفنگ بالیوود همزادپنداری کنند بقول «صادق هدایت» گوژپشتآن خنزر پنزری را می‌مانند که عطارانه کولی وشی کرده و لامکانی خود را با ترنُم زیر راهجویی می‌کنند: نه در مسجد گذارندم که مستی نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و ميخانه راهي است غریبم سایلم این ره کدام است در این میان صادق هدایت و خودکشی صادق هدایت رویکردی هر چند تلخ اما شجاعانه و قابل فهم و توقع است تا اکنون برای این نحله «شبه مدرن و بیمار» بتوان استغاثه «هدایت درمانی» کرد. بدین منوال خودکشی صادق هدایت، تقصیرش نبود. تقدیرش بود. ...
ملا از دست خرش عصبانی شد و با عتاب سرش فریاد زد و گفت: خیلی خری! خر هم مشعوفانه ازش تشکر کرد! ملای بینوا نمی‌دونست «خیلی خر بودن» برای خر فضیلته! خر هم آنقدر خر بود که نفهمید منظور ملا تحقیر اون بود نه تمجیدش 🙂🙂🙂
چطوری آمریکائی! بالغ بر ۳۰ سال پیش وقتی رضا پهلوی در سخنرانی‌اش در آلمان به مخاطبان نوید آنرا داد که بزودی یکدیگر را در ایران ملاقات می‌کنیم رندی از میانه جمعیت فریاد زد: اعلی‌حضرت در این ده سال سینه خیز هم رفته بودیم، رسیده بودیم! همین آقای پهلوی روز گذشته مرتکب یک پیام ویدئوئی به ایرانیان شدند و با اشاره به «همکاری راهبردی ایران و چین» فرمودند به عنوان یک «ایرانی» در کنار هموطنانم هرگز اجازه فروش ایران به بیگانگان را نمی‌دهیم! جناب پهلوی اولاً ایرانیان سفیه نیستند و به یاد دارند پدر تاجدارتان ایران را به بیگانگان نفروخت. مشکل آنبود «ابوی» خودشان بیگانه بود و ملت ایران را با خود بیگانه مفروض می‌انگاشت و بدین منوال ایرانیان را در تیول آمریکا قلاده فرموده بودند! ثانیاً مزاح نفرمائید! شما هم ایرانی نیستید تا بتوانید سخنگوئی ایرانیان را تکفل کنید. سال ۲۰۰۵ آغوش‌گشایانه با قرائت آن قسم‌نامه ننگین تابعیت ایرانی خود را واگذاشته و رسما در دادگاه فدرال آمریکا شوقمندانه «آمریکائی» شُدید! مستدعی است ادای ایرانی بودن درنیآورده و در همان کشورتان (آمریکا) الباقی عمرتان را در کنار خانواده حالش را ببرید!
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پلیس منفور! پلیس ایالات متحده نزد قاطبه شهروندان آمریکائی نیروئی مخوف و منفور محسوب می‌شود. این امری است که پنهان از نظر پلیس آمریکا نیست. یکی از نگرانی‌های این پلیس ترس از مصدوم یا کشته شدن توسط رانندگانی است که بنا به هر دلیلی توسط پلیس متوقف می‌شوند و احتمال می‌دهند راننده بعد از حمله یا شلیک به پلیس از صحنه بگریزند. ترفند پلیس آمریکا برای مدیریت این نگرانی انست که اولین مواجهه‌اش با خودروی متوقف شده «دست زدن به بدنه ماشین» و گذاشتن اثر انگشت بر آن است تا در صورت فرار راننده بتوانند با استناد به «اثر انگشت پلیس» راننده فراری را شناسائی کنند!
کاش هاشمی می‌مُرد! محسن هاشمی، فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در رابطه با ناآرامی‌های خیابانی اخیر اظهار داشته: ناامیدی قشر بزرگی از جامعه باعث ترس آن‌ها از آینده شده است. اگر آیت‌الله هاشمی این روزها زنده بود، امید را به جامعه تزریق می‌کرد. زیرا امید به آینده کشور را به سمت توسعه، رشد و رفاه می‌برد. آیت‌الله هاشمی همه را درک می‌کرد حتی آنان که به خیابان برای اعتراض می‌آمدند؛ زیرا این افراد همان کسانی هستند که صدایشان را نشنیده‌ایم. ... جناب آقای محسن هاشمی کاش پدرتان در ۱۹ دی ماه ۹۵ مُرده بود اما متاسفانه ایشان نمُرد و یا بهتر آنست گفته شود میراث ناصواب ایشان در کشور نمُرد و همچنان مانائی داشته و ضربه‌زننده به منافع ملی کشور است. محسن هاشمی متوجه نیست وضعیت کنونی کشور محصول سیاست‌های نسنجیده و توسعه یکجانبه و بدون مطالعه دولت ابوی است که مانند سلف‌اش «محمد‌رضا شاه» کشور را مبتلابه رشد کاریکاتوری کرد. جناب آقای محسن هاشمی این پدرتان بودند که از سال ۶۸ با توسعه محاسبه نشده و بدون مطالعه کارشناسانه و نالازمامه اقدام به گسترش مراکز متعدد دانشگاهی در کشور کردند تا مثلا مشکل دیپلمه‌های بیکار در دوران ریاست جمهوری‌شان را مرتفع کنند. ترفندی ساده‌اندیشانه که نتنها مشکل را حل نکرد بلکه کشور را با خیل گسترده لیسانسه و فوق لیسانس و دکتراهای بدون کار و بعضا بدون سواد مبتلا کرد که اینک مطالبه‌گری خود را کف خیابان قرار داده‌اند. جناب آقای محسن هاشمی «پدرتان» متهم‌‌اند با سیاست‌های ناصواب و نابلدانه‌اش، طبقه‌ای جدید در کشور ساخت صرفا «افاده‌سالار» «بلعنده» و «تایتل‌سالار» که پشت مقواهای لیسانس و فوق‌لیسانس و دکتراهای خود پنهان شده و «تشخُّص» می‌فروشند و با کمترین «شانیت و صلاحیت تخصصی» بدون هیچ «تولید محتوا» یا «ارزشی افزوده» تنها مطالبه‌گرند و سهم‌شان از بهشت‌های مفروض انگاشته‌شان در زندگی را باج‌خواهی و ژاژخائی می‌کنند. کاش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دی ماه ۹۵ مُرده بود!