eitaa logo
امامت و امارت
211 دنبال‌کننده
91.4هزار عکس
52.8هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 مقام و منزلت حضرت فاطمه معصومه(س) 🌺 ✍️ اشاره: حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع) جایگاه معنوی و علمی بسیار بالایی دارند و در قیامت شیعیان را شفاعت می کنند. ایشان به دلیل فشاری که بر اطرافیان امام کاظم(ع) وجود داشت ازدواج نکرد و در سال 201 هـ ق، به قصد ديدار برادر به سوى خراسان حركت كرد. وقتی به ساوه رسيد بيمار شد و پس از عزیمت به قم از دنیا رفت. بر اساس روایات وارده، زیارت قبر مبارکشان دارای ثواب فراوانی می باشد. مزار او در قم برکات فراوانی برای این شهر داشته است؛ از جمله آنها شکل گیری حوزه علمیه قم می باشد. ✍️ عناوین یادداشت: 🔸مقامات حضرت معصومه(س) 🔸مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه(س) 🔸سفر حضرت معصومه(س) به ایران 🔸علت رحلت یا شهادت حضرت معصومه(س) 🔸عکس العمل امام رضا(ع) 🔸فضیلت زیارت حضرت معصومه(س) 🔸تاثیر مزار حضرت معصومه در شکل گیری حوزه علمیه قم 📖 مطالعه تفصیلی یادداشت: https://maaref.makarem.ir/l/0406172 _______
جهاد با در تبیین تمام امامان، از امام سجّاد (عليه السّلام) به بعد _ يعنى امام باقر، امام صادق، امام موسى‌بن جعفر، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى (عليهم السّلام) _ هر كدام يك‌بار، دو بار، سه بار زندان رفتند و تبعيد شدند. البتّه امام هشتم به يك صورت ديگر تحت نظر قرار گرفت. بنده سؤال ميكنم كه اگر چنانچه واقعاً امام هفتم آن‌قدر با قدرت زمانش صميمى و يگانه است كه به او ميگويد قربانت بشوم و شرّى كه به جان تو ميخواهد بخورد، به جان من بخورد، خب آيا براى دستگاه، كار عاقلانه‌اى است كه اين شخصيت موافق خود را، اين شخصيت خيرخواه خود را، اين آدم رام را بكشد يا به زندان بيندازد؟ عقلاى عالم اين كار را ميكنند؟ اگر تو جاى هارون بودى، ميكردى‌؟ فرض كنيد يك نفرى است علاقه‌مند به شما، خيلى هم دوستدار شما است، در سرّ و علن هم رفيق شما است، در علن كه به نمازت مى‌آيد و به تو اقتدا ميكند، تابع حكومتت است؛ هر روزى كه تو روزه گرفتى، او روزه ميگيرد؛ هر روزى كه تو افطار كردى، ولو روز ماه رمضان هم باشد، او افطار ميكند؛ علناً به تو ميگويد من غلام توام، ميخواهى من را بكش، ميخواهى من را آزاد كن _ كه از امام چهارم نقل است؛ از آن تحريفهاى شاخدار و واضح‌البطلان _ يك چنين آدمى كه اينقدر با تو يگانه است و از طرفى عدّه‌ى زيادى به او علاقه‌مندند، عدّه‌ى زيادى حرف او را مثل وحى مُنزَل ميدانند؛ اگر او با تو دشمن بود، آن عدّه هم با تو دشمن ميشدند؛ و چون او با تو دوست و يگانه است، آن عدّه هم با تو دوست و يگانه‌اند؛ آيا يك چنين آدمى را تو هرگز خواهى كشت‌؟ به زندان خواهى انداخت‌؟ وسائل رنجش خاطر او را فراهم خواهى كرد؟ اگر بكنى، ممكن است به تو عاقل گفته شود؟ مسلّماً نه. چطور بود كه هارون عقلش از تو كمتر بود؟ منصور عبّاسى عقلش كمتر بود؟ واقعاً تو چه جواب ميدهى‌؟ خب، موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) كه اين همه در اقطار عالم اسلامى مريد و علاقه‌مند دارد، بنده نگاه كردم؛ شهرهايى معروف بودند به دوستى اهل‌بيت (عليهم السّلام)؛ مثل كوفه، قم، خراسان. خراسان كجا است‌؟ تقريباً آن انتهاى مرزهاى اسلامى، ميرفت تا سِند امروز يعنى تا پاكستان امروز، تا آنجا خراسان بود. اين مردمِ دور از مركز قدرت كه امكان هرگونه حركتى و تلاشى و فعّاليتى هم برايشان وجود دارد، علاقه‌مندند به موسى‌بن جعفر؛ موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) هم علاقه‌مند به هارون است يا تابع مصالح هارون است، يا اگر هم باطناً علاقه‌مند نيست و او را سنّى ميداند يا كافر ميداند و مُبغِض اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ميداند، عملاً تسليم او است؛ مثل يك برّه‌ى زيرِ كارد، رام او است. آيا براى هارون عاقلانه است كه اين آدم لوسِ دوستدارِ ملاحظه‌كارِ سازشكارِ ترسوى عافيت‌طلب را كه اين همه هم مريد دارد، بكشد، از بين ببرد يا به زندان بيندازد؟ اوّلاً يك حامى خوب را از دست بدهد، بعد هم اين همه مردم را از خودش ناراضى كند؟ آيا اين عاقلانه است‌؟ اگر عاقلانه نيست، هارون نميكند؛ چون هارون خيلى عاقل است. نه فقط هارون عاقل است، مأمون هم خيلى عاقل است، منصور هم خيلى عاقل است. در آن دوره‌ى تاريخى اسلام در زمان بنى‌اميه و بنى‌عبّاس، تمام خلفايى كه در رأس جامعه‌ى اسلامى بودند، همه افراد عاقلى بودند. نه عقل به معناى «ما عبد به الرّحمن»؛ نه، همين عقلِ مادّىِ شيطنت‌آميزى كه افراد دارند؛ خب، اينها خيلى عالى‌تَرَش را داشتند، اين همه رقيب را اينها ساكت ميكردند، اين همه كشور را اينها نگه ميداشتند. مثلاً فرض بفرماييد خسرو پرويز يا آن بقيه‌ى فاتحانى كه در گذشته بودند _ كوروش، داريوش، اردشير بابكان، ديگران و ديگران _ آيا اينها عاقل نبودند؟ چه كسى ميگفت عاقل نبودند؟ اگر عاقل نبودند، چگونه اين منطقه‌ى وسيع را اداره ميكردند؟ منطقه‌ى حكومت هارون‌الرشيد از همه‌ى آنها بيشتر بود. هارون‌الرشيد عاقل نبود؟ نميفهميد؟ پس يك چيز ديگرى در كار است برادر! يك مطلب ديگرى است. يا او عاقل نبوده، ديوانه بوده، آدم نفهمِ بى‌تشخيصى نسبت به مصالح خودش يا بى‌علاقه‌ى به مصالح خودش بوده، يا موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) آن‌جور كه تو ميگويى، نيست؛ موسى‌بن جعفر سازشكار نبوده. موسى‌بن جعفر كسى بوده كه زنده ماندن او، براى هارون خطرناك‌تر بوده است از كشتن او، با اينكه كشتن او هم خيلى خطرناك بوده: خطر نارضايى مردم، خطر شورش مردم، خطر اغتشاش در ميان مردم _ همين‌طور كه اتّفاق هم افتاد _ خطر متوجّه شدن مردم پايتخت _ يعنى بغداد _ و فهميدن آنها كه اين فرزند پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) است؛ كه بالاخره هم فهميدند. با اينكه اين خطرها وجود داشت، امّا وجود خود امام يك خطر خيلى بالاترى داشت كه اين خطرها همه در مقابل آن صفر است. همرزمان حسین ص ۴۵-۴۲
جهاد با در تبیین تمام امامان، از امام سجّاد (عليه السّلام) به بعد _ يعنى امام باقر، امام صادق، امام موسى‌بن جعفر، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى (عليهم السّلام) _ هر كدام يك‌بار، دو بار، سه بار زندان رفتند و تبعيد شدند. البتّه امام هشتم به يك صورت ديگر تحت نظر قرار گرفت. بنده سؤال ميكنم كه اگر چنانچه واقعاً امام هفتم آن‌قدر با قدرت زمانش صميمى و يگانه است كه به او ميگويد قربانت بشوم و شرّى كه به جان تو ميخواهد بخورد، به جان من بخورد، خب آيا براى دستگاه، كار عاقلانه‌اى است كه اين شخصيت موافق خود را، اين شخصيت خيرخواه خود را، اين آدم رام را بكشد يا به زندان بيندازد؟ عقلاى عالم اين كار را ميكنند؟ اگر تو جاى هارون بودى، ميكردى‌؟ فرض كنيد يك نفرى است علاقه‌مند به شما، خيلى هم دوستدار شما است، در سرّ و علن هم رفيق شما است، در علن كه به نمازت مى‌آيد و به تو اقتدا ميكند، تابع حكومتت است؛ هر روزى كه تو روزه گرفتى، او روزه ميگيرد؛ هر روزى كه تو افطار كردى، ولو روز ماه رمضان هم باشد، او افطار ميكند؛ علناً به تو ميگويد من غلام توام، ميخواهى من را بكش، ميخواهى من را آزاد كن _ كه از امام چهارم نقل است؛ از آن تحريفهاى شاخدار و واضح‌البطلان _ يك چنين آدمى كه اينقدر با تو يگانه است و از طرفى عدّه‌ى زيادى به او علاقه‌مندند، عدّه‌ى زيادى حرف او را مثل وحى مُنزَل ميدانند؛ اگر او با تو دشمن بود، آن عدّه هم با تو دشمن ميشدند؛ و چون او با تو دوست و يگانه است، آن عدّه هم با تو دوست و يگانه‌اند؛ آيا يك چنين آدمى را تو هرگز خواهى كشت‌؟ به زندان خواهى انداخت‌؟ وسائل رنجش خاطر او را فراهم خواهى كرد؟ اگر بكنى، ممكن است به تو عاقل گفته شود؟ مسلّماً نه. چطور بود كه هارون عقلش از تو كمتر بود؟ منصور عبّاسى عقلش كمتر بود؟ واقعاً تو چه جواب ميدهى‌؟ خب، موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) كه اين همه در اقطار عالم اسلامى مريد و علاقه‌مند دارد، بنده نگاه كردم؛ شهرهايى معروف بودند به دوستى اهل‌بيت (عليهم السّلام)؛ مثل كوفه، قم، خراسان. خراسان كجا است‌؟ تقريباً آن انتهاى مرزهاى اسلامى، ميرفت تا سِند امروز يعنى تا پاكستان امروز، تا آنجا خراسان بود. اين مردمِ دور از مركز قدرت كه امكان هرگونه حركتى و تلاشى و فعّاليتى هم برايشان وجود دارد، علاقه‌مندند به موسى‌بن جعفر؛ موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) هم علاقه‌مند به هارون است يا تابع مصالح هارون است، يا اگر هم باطناً علاقه‌مند نيست و او را سنّى ميداند يا كافر ميداند و مُبغِض اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ميداند، عملاً تسليم او است؛ مثل يك برّه‌ى زيرِ كارد، رام او است. آيا براى هارون عاقلانه است كه اين آدم لوسِ دوستدارِ ملاحظه‌كارِ سازشكارِ ترسوى عافيت‌طلب را كه اين همه هم مريد دارد، بكشد، از بين ببرد يا به زندان بيندازد؟ اوّلاً يك حامى خوب را از دست بدهد، بعد هم اين همه مردم را از خودش ناراضى كند؟ آيا اين عاقلانه است‌؟ اگر عاقلانه نيست، هارون نميكند؛ چون هارون خيلى عاقل است. نه فقط هارون عاقل است، مأمون هم خيلى عاقل است، منصور هم خيلى عاقل است. در آن دوره‌ى تاريخى اسلام در زمان بنى‌اميه و بنى‌عبّاس، تمام خلفايى كه در رأس جامعه‌ى اسلامى بودند، همه افراد عاقلى بودند. نه عقل به معناى «ما عبد به الرّحمن»؛ نه، همين عقلِ مادّىِ شيطنت‌آميزى كه افراد دارند؛ خب، اينها خيلى عالى‌تَرَش را داشتند، اين همه رقيب را اينها ساكت ميكردند، اين همه كشور را اينها نگه ميداشتند. مثلاً فرض بفرماييد خسرو پرويز يا آن بقيه‌ى فاتحانى كه در گذشته بودند _ ، داريوش، اردشير بابكان، ديگران و ديگران _ آيا اينها عاقل نبودند؟ چه كسى ميگفت عاقل نبودند؟ اگر عاقل نبودند، چگونه اين منطقه‌ى وسيع را اداره ميكردند؟ منطقه‌ى حكومت هارون‌الرشيد از همه‌ى آنها بيشتر بود. هارون‌الرشيد عاقل نبود؟ نميفهميد؟ پس يك چيز ديگرى در كار است برادر! يك مطلب ديگرى است. يا او عاقل نبوده، ديوانه بوده، آدم نفهمِ بى‌تشخيصى نسبت به مصالح خودش يا بى‌علاقه‌ى به مصالح خودش بوده، يا موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) آن‌جور كه تو ميگويى، نيست؛ موسى‌بن جعفر سازشكار نبوده. موسى‌بن جعفر كسى بوده كه زنده ماندن او، براى هارون خطرناك‌تر بوده است از كشتن او، با اينكه كشتن او هم خيلى خطرناك بوده: خطر نارضايى مردم، خطر شورش مردم، خطر اغتشاش در ميان مردم _ همين‌طور كه اتّفاق هم افتاد _ خطر متوجّه شدن مردم پايتخت _ يعنى بغداد _ و فهميدن آنها كه اين فرزند پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) است؛ كه بالاخره هم فهميدند. با اينكه اين خطرها وجود داشت، امّا وجود خود امام يك خطر خيلى بالاترى داشت كه اين خطرها همه در مقابل آن صفر است. همرزمان حسین ص ۴۵-۴۲
📜 ✍️استاد محمدحسین رجبی دوانی سالروز شهادت علیه‌السلام 🚦چگونگی ایجاد فضا برای نشر معارف اهل بیت علیهم‌السلام ۱ 📍۲۵ شوال سالروز شهادت جانگداز ششمین امام برحق مسلمانان جهان وجود مقدس حضرت امام صادق علیه‌السلام بر نواده عظیم الشأنش امام عصر ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه و همه شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام تسلیت باد . 📍وجود مقدس حضرت امام صادق علیه‌السلام بنا بر مشهور در سال ۱۱۴ یعنی سالی که پدر بزرگوارشان حضرت علیه‌السلام به شهادت رسیدند، به مقام امامت نائل گشتند. دوره امامت امام صادق علیه‌السلام بالغ بر ۳۴ سال به درازا کشید و این ایام دوره بسیار پر ماجرا و مهمی از نظر حوادث سیاسی و اجتماعی است. 📍حضرت در طول امامت خود هم خلافت غاصبانه و جائرانه را تجربه فرمود و هم سقوط آن و روی آمدن خلافت جبار را. 📍امامت آن حضرت در ادامه خلافت خلیفه جنایتکار و خونریز اموی آغاز شد تا سال ۱۲۵ که هشام مرد و برادر زاده او قدرت را بدست گرفت. مرگ هشام آغاز سستی و رو به انحطاط رفتن قدرت است. 📍از ۱۲۵ تا سال ۱۳۲ که بنی امیه مضمحل می‌شوند، جنگ قدرت بین آنها در گرفته است؛ دوره خلافت ها کوتاه و عزل و قتل خلفا را در رقابت‌های درون خانوادگی امویان شاهد هستیم. در سال ۱۳۲ دولت غاصب بنی امیه توسط سرنگون شد و کشتار وسیعی از بنی امیه صورت گرفت و که شاخه‌ای از بنی هاشم بودند و نسب آنها به پسر عموی پیامبر اکرم و علیه‌السلام می‌رسید قدرت را بدست گرفتند. 📍در فاصله سال ۱۲۵ تا ۱۳۲ که دوران ضعف و انحطاط بنی‌امیه بود، خلفای جائر از امام صادق علیه السلام غافل بودند و آن حضرت فرصت مناسبی را بدست آورد تا وظیفه امامت خود را در قالب تدوین معارف اهل بیت علیهم‌السلام در مباحث فقهی، کلامی و اخلاقی تبیین بفرماید. 🔸همچنین ۴ سال اولِ روی کار آمدن یعنی از سال ۱۳۲ تا ۱۳۶ که اولین خلیفه عباسی قدرت را در دست دارد، به سبب آنکه هنوز پایگاه محمکی برای بنی عباس در امر خلافت ایجاد نشده بود نسبت به علیه‌السلام مدارا میکردند و این فرصت هم برای امام فراهم شد تا به اقدامات ارزشمند خود در نشر معارف اهل بیت علیه السلام ادامه دهد... 🆔 @elalhabib_ir