🔶دلبستگی به دنیا چنان او را شیفته میکند که تو را هم برای دنیای بیشتر میخواهد، ولی اگر محبّت دنیا از دل بیرون رفت و انسان ارزش خود را دانست، آن وقت دیگر زندگی او عوض میشود و همه کارهای او رنگ خدایی میگیرد.سخن به اینجا که رسید، علی بن مهزیار از شرمندگی، سر خود را پایین گرفت و گفت: «آقای من! من از خطاهایم توبه میکنم، امیدوارم شما مرا ببخشید».
🔶اینجا بود که تو به او گفتی: «شما برای یکدیگر طلب بخشش میکنید، شما برای گناهان یکدیگر، استغفار میکنید، اگر این کار شما نبود عذاب نازل میشد».
🔶آن روز علی بن مهزیار فهمید که دعای برای دیگران چقدر ارزش دارد،او
عادت داشت که در نماز شب، دوستان خود را دعا میکرد و برای آنان از خدا طلب بخشش میکرد، دیگران هم او را در نماز شب، دعا میکردند. او تصمیم گرفت تا بعداً ارزش این کار را برای مردم بازگو کند. در این روزگار، دعا در حق یکدیگر، راز بزرگی دارد، همه شیعیان باید بدانند طلب بخشش برای یکدیگر، تنها چیزی است که خشم خدا را فرو میخواباند و رحمت او را جذب میکند.
🔶بعد از این سخن، تو بار دیگر رو به علی بن مهزیار کردی و چنین گفتی: «ای علی بن مهزیار! پدرم از من عهد گرفته است بر سختیها صبر کنم تا زمانی که خدا اجازه ظهور به من بدهد». آری، پدر تو، امام یازدهم بود، او در لحظه شهادت، سخنان مهمی را برای تو گفت، تو گوشه ای از آن سخنان را برای علی بن مهزیار بازگو میکنی. پدر به تو چنین گفت: «فرزندم! تو همان کسی هستی که خدا تو را برای زنده کردن حق و نابودی باطل، ذخیره کرده است. فرزندم! از تنهایی وحشت نداشته باش بدان که دلهای مؤنان به تو علاقه دارند، دلهای آنان به سوی تو پرمیکشد، آن مؤنان در چشم دشمنان، خوار و ذلیل اند ولی نزد خدا مقامی بس بزرگ دارند و خدا آنان را عزیز میشمارد».
🔶اینجا بود که علی بن مهزیار فهمید چرا سالهای سال، بی تاب تو بوده است، او فهمید که راز این عشق چیست. او بیست سال به سفر حجّ آمد تا تو را ببیند، هر کس که در این روزگار، دلش به سوی تو پر میکشد، در فراق تو اشک میریزد، باید این نکته مهم را بداند. پدر به تو گفت: «فرزندم! از تنهایی وحشت نداشته باش بدان که دلهای مؤنان به سوی تو پر میکشد»، پس این شوقی که در دل شیعیان میافتد، حکمتی دارد، روزگار غیبت است، تو بیشتر وقتها در تنهایی به سر میبری، مصیبتها و سختیهای فراوان می بینی، ولی وقتی میبینی که دلهای مومنان برای تو بی تاب است، وقتی عشق و علاقه آنان را به خود میبینی، تحمّل آن سختیها برای تو آسان تر میشود.
🔶کسی که در فراق تو اشک میریزد و همچون شمع میسوزد، شاید مصلحت نباشد به دیدار تو برسد، ولی او باید بداند بی تابیها و سوزها، رمز و راز مهمی دارد.
🔶خوشا به حال علی بن مهزیار که چند روزی در خدمت تو بود، او سوالات زیادی را از تو پرسید و از علم آسمانی تو بهره فراوان برد. دیگر وقت وداع فرا رسید، تو در حق او دعای فراوان نمودی و او با تو خداحافظی کرد و به سوی وطن خود بازگشت.
📚 #یاد_غریب
✍مهدی خدامیان ارانی
#غِربت_امام
#محبت_مهدوی
#امام_زمان