فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 نور امام زمان (ع) قبل از #ظهور بر عقول انسانها طلوع میکند
🔸 آیتالله_#حائری_شیرازی
#كليپ_مهدوی
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
#مدعیان_دروغین(2)
🔴ادعاهای احمد الحسن کذاب در چهار حوزهی #سیاسی، #فقهی، #اجتماعی و #اعتقادی قابل دستهبندی است.
❌👈 او در حوزهی «سیاسی» ادعا میکند ما هیچ اعتقادی به دموکراسی و انتخابات نداریم و حکومت باید بهدست ولی خدا اداره شود و ولی خدا، باید وصی پیامبر(ص) بوده باشد و من، همان وصی پیامبر(ص) هستم. از همینرو نامههایی را به سران کشورهای اسلامی ـ از جمله ایران ـ نوشت و گفت باید حکومت را تسلیم نمایید. ذیل هدف سیاسی این جریان لازم به ذکر است که این فرقهی انحرافی از اغتشاشات اخیر بصره حمایت کرد و لذا حساسیت دولت عراق نسبت به این جریان برانگیخته شد و موکبهای این جریان در مسیر پیادهروی اربعین، توسط دولت، جمعآوری گردید.
❌👈 ذیل مدعای «اجتماعی» میگوید من همان مهدی هستم که خروج خواهم کرد و طبق حدیث پیامبر(ص)، زمین را در حالیکه پر از ظلم و جور شده است، از عدل پر میکنم .
❌👈همچنین ذیل مدعای «فقهی» ادعای نسخ شریعت را دارد، از جمله نسخهای ایشان این است که اگر به اندازهی یک عمر نماز قضا به عهدهتان باشد، میتوانید در شب ۲۳ رمضان تا میتوانید نماز قضا بخوانید و خدا، سایر نمازهای قضا را بر شما خواهد بخشید. از دیگر نسخها میتوان به جواز سرقت از مخالفین، بهمنظور کمک به انصار احمد الحسن اشاره کرد.
❌👈 ذیل مدعای «اعتقادی» نیز خود را #یمانی، سفیر امام زمان(عج)، نبی، قائم و دارای مقام الوهیت میداند.
#انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه ٣
#انتظار_عاميانه قسمت سوم:
نگاه عامیانه دیگری که به مسئله مهدويت وجود دارد مربوط به اين حقيقت است كه پس از ظهور نعمت فراوان میشود، برکات نازل میشوند ، مریضان شفا پیدا میکنند، و خلاصه همه امور سامان میابد، همه این گزاره ها درست و مطابق با روایات ظهور است
اما اگر نگاه ما به همین اینها نگاه عامیانه باشد کار به تلقی های نادرست خواهد کشید.
البته اين نگاه میتواند
و بخشی از اعتقاد ما ومعرفت نسبت به معصوم را تشکیل دهد اما همین که فکر کنیم دلیل ظهور امام زمان حل مشکلات فردی ماست
نگاه سطی و عامیانه به امر قیام منجی است. اگرچه حضرت در دوران #غیبت نيز به امور شيعيان تفقد ميكند اما در واقع هدف ظهور رفع مشكلات خرد و كلان نيست رفع اين مشكلات تنها نايل امدن به درجات بالاي#معنوي و انساني است
و بخشی از اعتقاد ما ومعرفت نسبت به معصوم را تشکیل میدهد اما همین که فکر کنیم دلیل ظهور امام زمان حل مشکلات فردی ماست
نگاه سطی و عامیانه به امر قیام منجی است.
اگرچه حضرت در دوران #غیبت نيز به امور شيعيان تفقد ميكند اما در واقع هدف ظهور رفع مشكلات خرد و كلان نيست.
✨✨ رفع اين مشكلات تنها نايل امدن به درجات بالاي#معنوي و انساني است
كساني كه ميخواهند غير #عاميانه به اين موضوع نگاه کنند باید بدانند که هم برطرف شدن سختی های زندگی مقدماتی دارد ( مهم ترین انها برچیده شدن کفر است ) و هم برچیده شدن کفر خود مقدمه ایی است برای اهداف مهم تری، مانند فراغت یافتن بندگان برای رسیدن به عبودیت و درجات بالاتر معنوی.
ضمن ان که باید بدانیم اساسا بعد از ظهور تمامی مشکل حل نخواهد شد و برخی مشکلات مثل #مظلومیت ان حضرت باقی میمانند
⚡️ حضرت امام (ره) در این باره اشاره روشنی دارند :
ما نباید توقع داشته باشیم که حضرت با عدالت قوانین را اجرا کنند و هیچ مخالفی نداشته باشند ، ضمن این که میدانیم بسیاری از فقه ها با ایشان مخالفت خواهند کرد
📚 صحیفه امام ج ۱۹، ص ۳۰۳
ادامه دارد....
برگرفته از کتاب #انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه
نوشته استاد #پناهیان
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
1_474340753.mp3
24.36M
🔊 سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع : نقش صهیونیسم در دفاع مقدس
📆 ۱۳۹۰/۶/۱۶ - نیشابور
#رمان_فرار_از_جهنم
قسمت ششم
بخش دوم
از سر کار برمی گشتم مسجد و اونجا توی اتاقی که بهم داده بودند؛ می خوابیدم ... .
چند بار، افراد مختلف بهم پیشنهاد دادن که به جای خوابیدن کنار مسجد، و تا پیدا کردن یه جای مناسب برم خونه اونها ... اما من جرات نمی کردم ... نمی تونستم به کسی اعتماد کنم ...
رفتار مسلمان ها برام جالب بود ... داشتن خانواده، علاقه به بچه دار شدن ...چنان مراقب بچه هاشون بودن که انگار با ارزش ترین چیز زندگی اونها هستند ...
رفتارشون با همدیگه، مصافحه کردن و ... هم عجیب بود ... حتی زن هاشون با وجود پوشش با نظرم زیبا و جالب بودند... البته این تنها قسمتی بود که چند بار بهم جدی تذکر دادند ... .
مراقب نگاهت باش استنلی ... اینطوری نگاه نکن استنلی... .
و من هر بار به خودم می گفتم چه احمقانه ... چشم برای دیدنه ... چرا من نباید به اون خانم ها نگاه کنم؟ ... هر چند به مرور زمان، جوابش رو پیدا کردم ...
اونها مثل زن هایی که دیده بودم؛ نبودن ... من فهمیدم زن ها با هم فرق می کنند و این تفاوتی بود که مردهای مسلمان به شدت از اون مراقبت می کردند ... و در قبال اون احساس مسئولیت می کردند ... .
هر چند این حس برای من هم کاملا ناآشنا نبود ... من هم یک بار از همسر حنیف مراقبت کرده بودم ...
زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود ... یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه شده بودم ...
کم کم رمضان سال 2010 میلادی از راه رسید ... مسلمان ها برای استقبالش جشن گرفتن ... برای من عجیب بود که برای شروع یک ماه گرسنگی و تشنگی خوشحال بودند
توی فضای مسجد میز و صندلی چیده بودن ... چند نوع غذای ساده و پرانرژی درست می کردن ... بعد از نماز درها رو باز می کردن ... بدون اینکه از کسی دینش رو بپرسن از هر کسی که میومد استقبال می کردن ...
من رو یاد مراسم اطعام و شکرگزاری کلیسا می انداخت ... بچه که بودم چندباری برای گرفتن غذا به اونجا رفته بودم ... تنها تفاوتش این بود که اینجا فقیر و غنی سر یک سفره می نشستن و غذا می خوردن ... آدم هایی با لباس های پاره و مندرس که مشخص بود خیابان خواب هستند کنار افرادی می نشستند و غذا می خوردند که لباس هاشون واقعا شیک بود ... بدون تکلف ... سیاه و سفید ... این برام تازگی داشت ... و من برای اولین بار به عنوان یک انسان عادی و محترم بین اونها پذیرفته شده بودم ... این چیزی بود که من رو اونجا نگه می داشت و به سمت مسجد می کشید ...
بودن در اون جمع و کار کردن با اونها لذت بخش بود ... من مدام به مسجد می رفتم ... توی تمام کارها کمک می کردم ... با وجود اینکه به خدا اعتقادی نداشتم و باور داشتم خدا قرن هاست که مرده ... بودن در کنار اونها برام جالب بود ...
مسلمان ها برای هر کاری، قانون و آداب خاصی داشتند ... و منم سعی می کردم از تمام اون آداب و رفتار تبعیت کنم ...
🍁شهید طاها ایمانی🍁
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
1_474767144.ogg
1.85M
❌🎧 علت سکوت رهبری در برابر مشکلات جامعه چیست؟؟؟
🔺انتظار مردم جامعه از رهبری سخنرانی و گوشزد کردن نکات نیست!
🎙 دکتر محسن سلطانی
روضه کوتاه است اما سنگین:
زینبی که نه قامتش را نامحرم دیده،
نه صدایش را بیگانهای شنیده،
حالا آوردهاند سر بازار شام ...
مولای غريبم
حق دارید اگر هر صبح و شام،
برای این روضه، خون گریه میکنید؛
حق دارید اگر فرمودید:
خدا را به عمه جانتان قسم دهید
تا #فرج مرا نزدیک گرداند ...
اللهم عجل لوليک الفرج
بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
#شبت_بخیر_مولا جانم
1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
🌹روز #سه_شنبه به نام #حضرت_سجاد و #حضرت_باقر و #حضرت_صادق علیهم السّلام است. زیارت ایشان در این روز:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا خُزَّانَ عِلْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا تَرَاجِمَةَ وَحْیِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَعْلامَ التُّقَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلادَ رَسُولِ اللهِ أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ مُعَادٍ لِأَعْدَائِکُمْ مُوَالٍ لِأَوْلِیَائِکُمْ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ اللهُمَّ إِنِّی أَتَوَالَى آخِرَهُمْ کَمَا تَوَالَیْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَکْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ یَا مَوَالِیَّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْعَابِدِینَ وَ سُلالَةَ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَادِقا مُصَدَّقا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَا مَوَالِیَّ هَذَا یَوْمُکُمْ وَ هُوَ یَوْمُ الثُّلاثَاءِ وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفٌ لَکُمْ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِمَنْزِلَةِ اللهِ عِنْدَکُمْ وَ آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
مهدےجان
تو مےآیے و دنیا رنگ آرامش میگیرد
این روزهاے بیمار و دردآلود تمام میشود و آسمان دوباره پرواز روشن چلچله ها را تجربه میکند.
تو مےآیے و هزار فوج پروانه ، بهار را با خود میهمان قلبها میکنند و عطر نرگس زارها ، کوچه باغ ها را پر میکند.
تو مےآیے و انسانها محبت را دوباره به یاد مےآورند و در سایه سار مقدس تو لبخند و امید را تجربه میکنند ...
تو مےآیے
به همین زودے
به همین نزدیکے . . .
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
#صبحت_بخیر_اقا_جانم
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
#منجی_در_ادیان 5
منتظر المهدی:
اشعیا ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می زیسته و بیش از سایر پیامبران به ظهور موعود پرداخته است. در کلام او، عالی ترین مصداق برای نجات بنی اسرائیل شخصی به نام «عمانوئیل» بود. (عمانوئیل یعنی خدا با ماست)
قبل از اشعیا مفهوم ماشیَح و منجی اصلا نگاه جهانی نداشت، اما بعد از او «اندیشه ی ماشیَح» به قوت خود باقی ماند و کارکرد ماشیح تبدیل به یک کارکرد جهانی شد.
انبیای پس از او هم وعدهٔ آینده ای بهتر و ظهور ماشیح و حکومت فنا ناپذیر دینی را سر می دادند تا اینکه نور نبوت به دانیال(علیه السلام) رسید…
اشعیا، باب۷، آیه۱
#سه_شنبه
#پنج_شنبه
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
@alamatha_210920221009.mp3
1.67M
#اهميت_ويژه_تبلیغ_برای_امام_زمان ۱
▫️اگربه فرمایشات اهل بیت(ع) دقت کنیم و عمیق باشیم دیگه اصل دینمون که امام زمانه غریب نمیمونه...
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
▪️#اهمیت_نشانه_های_ظهور(٢)
وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور
✅ برخی از فقهاء، یادگیری نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و رفع ضرر محتمل ، واجب دانسته اند.
✅آیۀ الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، چنین می فرمایند:
❓آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟
تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائب شوند؟
آری. ظاهر بر وجوب یادگیری و تعلیم نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، واجب است.
✅ بدینسان، پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد.
همچنین، نشانههای ظهور، میتوانند در هنگام جهل یا سیطره شبهات، مفید بوده و کارکرد سلبی نیز داشته باشند. در پرتو کارکرد سلبی آن میتوان مدعیان دروغین را شناخت.
ادامه دارد...
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 انتشار خبر نسل کشی با #واکسن آنفولانزا از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران!
🔻 به مراحل حساس بزرگترین #جنگ بیولوژیکی نزدیک می شویم.
#غرب_و_مهدویت
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
#مدعیان_دروغین(4)
⭕️ویژگی های مشترک مدعیان دروغین
👈از دیگر ویژگی های مشترک مدعیان دروغین، استفاده از قرآن با شگرد تأویل گرایی و استفاده از عمومیات قرآن است
این شگرد تقریباً در میان تمام مدعیان وجود دارد.
منظور از تأویل گرایی این است که یک تفسیری از آیهای انجام دهند بدون اینکه هیچ مستندی در آن باشد
به عنوان مثال در حال حاضر جریانی مانند احمد اسماعیل بصری که ادعای یمانی بودن کرده و در عراق فعالیتهای خود را دارد و مریدانی هم پیدا کرده است، او بدون هیچ مبنا و دلیلی برای اینکه بتواند بر اشتباهات خود در کتاب هایش سرپوش بگذارد و اگر منتقدان به او اشکالی وارد کردند، بگوید که یک معصوم هم میتواند خبط و خطا داشته باشد یا مثلاً یک معصوم هم میتواند ظلمت و تاریکی داشته باشد.
احمد الحسن به دروغ آیه قرآن إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ را اینطور تفسیر و تأویل کرده که مصداق بارز این آیه امیرالمومنین است که دچار خسران شده و تاریکیهایی در عملکرد او وجود دارد، در صورتی که در تفسیر اصلی این آیه انسان در خُسْرٍ ابولهب و ابوجهل و دشمنان اهل بیت (ع) هستند.
یا مثلاً دورهای علی محمد شیرازی، شارع آئین بابیه و نویسنده کتاب بیان میگوید کتابش فرستاده خداست، در حالی که منتقدین علی محمد شیرازی بیان میکنند که هیچ یک از ائمه و انبیاء نام چنین کتابی را نیاورده است در صورتی که کسی که ادعای امامت، نبوت و جایگاهی میکند باید انبیا و ائمه گذشته نامی از او برده باشند، مثلا در قرآن بشارتهایی که به پیامبر و قرآن داده شده است. علی محمد در برابر این سوال از شگرد تأویل گرایی استفاده میکند و این جمله را ذکر میکند که قرآن در سوره الرحمن نامی از کتاب بیان آورده و فرموده، الرَّحْمَنُ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ در حالی که معنای کلمه بیان در سوره الرحمن ربطی به کتاب علی محمد شیرازی ندارد.
#انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه ۴
#انتظار_عامیانه ۴
💥 اثار سوء نگاه #عامیانه:
طبیعتا نگاه #عامیانه اثار سوء فرواني در ابعاد فردي و اجتماعي خواهد داشت در شرايط كنوني نگاه #عوام اسیب های اندکی نخواهند داشت.
⚠️ یکی از اثار سوء #انتظار_عاميانه عدم توسعه فرهنگ اصیل مهدویت در جامعه بشریت است.
وقتی ما سطحی نگاه کردیم و تئوري هاي حكومت امام زمان را به صورت علمي بيان نكرديم، و تحليل عالمانه از موضوع مهدويت و منجي ارائه نداديم، كم كم اين موضوع به يك امر خرافه و خيالي تبديل شده و مانند يم #سد بزرگ میشود که نتوانیم فرهنگ اصیل انتظار را بویژه در میان نخبگان اشاعه دهیم. و ذهن را به طور دقیق متوجه این موضوع کنیم.
در این شرایط خیلی ها موضوع مهدویت و منجی را به دلیل غیر عقلانی بودن نخواهند پذیرفت.
اندیشمندان و نخبگان مهدویت را موضوعی موهوم و غیر عقلانی تلقی خواهند کرد و ترویج #انتظار به محافل مذهبی و مساجد محدود شده، دين و دنيا از همديگر جدا شده است.
کما اینکه هم اکنون میبینم جامعه ما بخاطر جدی نگرفتن امر ظهور و حکومت امام زمان در دانشگاه ها و بین نخبگان و مجامع علمي رنج میبرد. درحالیکه که ما میتوانیم با تامل جدی در شیوه حکومت حضرت، به رفع مشکلات و بهبود برنامه ریزی ها در جامعه کمک کنیم.
✨ سخن گفتن اندیشمندان و سياسيون از حكومت مهدوي شروع خوبی است، اما اگر این اغاز با تامل جدی در شیوه حکومت امام زمان همراه نباشد افات و اسیب های جدی به همراه خواهد داشت.
ادامه دارد....
برگرفته از کتاب #انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه
نوشته. استاد #پناهیان
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
1_350923918.mp3
1.58M
اگرچه تمام هفته دل ما کربلاست.....
ولی #سه_شنبه جمکران صفای دیگری دارد...
🌹 #زیارت_ال_یاسین
#قرار_هر_سه_شنبه
التماس_دعا....
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 🔥
قسمت هفتم
رمضان از نیمه گذشته بود ... اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن ...
پای بعضی از گروه های صلیب سرخ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود ... توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند ...
یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند ...
به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود ... رفتم سراغ سعید ... سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم ... خیلی خونگرم و مهربان بود و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد ... به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم ...
رفتم سراغش ... اینجا چه خبره سعید؟ ... .
همون طور که مشغول کار بود ... هماهنگي های روز قدسه... و با هیجان ادامه داد ... امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان
چی هست؟ چی؟
همین روز قدس که گفتی. چیه؟
با تعجب سرش رو آورد بالا ... شوخی می کنی بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: تو هم میای؟
سر تکان دادم و گفتم: نه ...
من تازه دارم زندگی می کنم
سرم رو به جواب نه، تکان دادم ... .
من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم ... اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد ... تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد ... بچه های کوچکی که کشته شده بودند ... یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند ...
بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ ...
کی هست؟ روز جمعه ...
سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست ... باید تعمیرگاه باشم ...
خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر ... .
منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه ... این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید ...
با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت ... یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره ... باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد ... ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟
هنوز چند قدم ازم دور نشده بود ... صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان ... بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده ... من تازه دارم زندگی می کنم ... چنین اشتباهی رو نمی کنم ...
برگشت ... محکم توی چشم هام زل زد ... تو رو نمی دونم... انسانیت به کنار ... من از این چیزها نمی ترسم ... من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت ...
اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون ... هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم ...
روز قدس بود ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... گوشی روی گوش، مشغول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می کردم ... اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف های سعید توی سرم بود ...
ازش پرسیدم:از کاری که کردی پشیمون نیستی؟
خیلی محکم گفت:نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می کنم ... حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد...
ولی من پشیمون بودم ... خوب یادمه ... یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش... در چپش ضربه دید ... کارل عاشق اون ماشین نو بود ...
اسلحه اش رو از توی ماشین در آورد ... نمی دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد ... فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود ... همه براش سوت و کف می زدن ... من ساکت نگاه می کردم ... خیلی ترسیده بودم ... فقط 15 سالم بود ... .
شاید سرگذشت ها یکی نبود ... اما اون بچه هایی رو که مسلمان ها شعارش رو می دادن ... من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می کردم ...
ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن ... اینها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم ... اما با اون حرف ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت ... .
اعصابم خورد شده بود ... آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم ... لعنت به همه تون ... لعنت به تو سعید ...
رفتم توی رختکن ... رئیس دنبالم اومد
کجا میری استنلی؟ ... باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم
همین طور که داشتم لباسم رو عوض می کردم گفتم:نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می کنم ... قبل طلوع تحویلت میدم ...
می تونم بهت اعتماد کنم؟
اعتماد؟اولین بار بود که یه نفر روم حساب می کرد و می خواست بهم اعتماد کنه ...
محکم توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: آره رئیس، مطمئن باش می تونی بهم اعتماد کنی ...