#دل_نوشته_شماره_سه
بسم الرب المهدی
هل من ناصر ینصرنی
من برای ظهور اقا دعا میکنم و مینویسم چون....
تمام قلم و زندگی ام نثار ایشان استـ.....
نمیدانم کی می اید ولی خوب میدانم ک میتوانم سربازش باشم ولی نفس خویش مرا به گناه فرا میخواند...
اری...
باید خودم شکایتش را نزد اقا بکنم تا بلکه اقا از من سربار هم اندکی خوشش اید...
خدا را چه دیدی شاید من هم یک روز عباسی برای امام زمان شده ام ...
کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند والا تاریخ کربلا ثابت کرد قافله حسینی معطل کسی نمی ماند....
هر که در وادۍ توحید گم نگردد
گمراھ گردد
اقای غریبی ها ...
میدانم سربار توام اما هر لحظه برای قدوم نازت ک منت سر ما گذاری و بیایی دعا میکنم
زمانی اقابیاد میگه که اینجای تو
هستی داری فعالیت میکنی نبایداینجاباشی
جای یه نفرروگرفتی بایدبری یه جای دیگه
یکی دیگه رومیاره سرجات
حالاکه داری داخل فضای_مجازی فعالیت میکنی
یه طوری باش که اقادیدبگه توهمینطورهمین جا
ادامه بده...
و ما باید افسران جنگ نرم در مجازی باشیم و در نبود اقا بهترین سربازان و افسران باشیم و گناھ عاملِ اصلی دور شدن از امام زمان است ...
حواسمان را بیشتر جمع کنیم
من برایت دعا میکنم چون منتظر نگاه و صورت جمال و زیبایی توام .....
حرف من اینه ڪه هنوز هم میشه #شهید شد..هنوز هم میشه واسه امامزمان جان داد..!
دلنوشته ای از #ابومهدی