eitaa logo
اخبار شـهرک‌مـطهری
575 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
📢 شـبکه اطلاع‌رسـانی شـهرک‌های ( مـطهری ، افـشین ، نـگین ) مسائل مهم کشور و جهان ارسـال سوژه و ارتـباط با ادمـین : @Sanasalehb
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اضطرار فرج🔴 ♦️د‌ر مباحث مهدويت و مسائل مربوط به امام مهدي(ع) و آمدن حضرت و تحقق ظهور، به نظر مي‌رسد که محوري‌ترين و کليدي‌ترين موضوع چيزي به نام اضطرار به حجت است. ♦️اضطرار چيزي فراتر از نياز است. چيزي فراتر از احتياج است. ببينيد احتياج اين است که فرض کنيد به غذا و آب احتياج داريم. به خواب احتياج داريم. انسان يک سري نيازهايي دارد. اما يک موقع هست که انسان نياز به يک چيز را مي‌تواند برايش جانشين بگذارد. مشابه بگذارد، فرض کنيد شما يک دارويي را الآن نياز داري. اما اگر اين دارو پيدا نشد، مشابه اين هست. اين را نمي‌گويند: الآن شما مضطر شدي و ناچار هستي به آن دارو. چون شما هنوز چاره داري. نيازت منحصر به او نيست. ♦️اضطرار در جايي است که انسان يک راه داشته باشد و غير از آن راه هيچ راه ديگري نداشته باشد. يک درمان و دارو داشته باشد و غير از آن هيچ مشابه و جانشيني نداشته باشد. ♦️ما اعتقادمان اين است که آن چيزي که کارگشا است و محوري‌ترين و کليدي‌ترين نقطه در موضوعات مهدويت هست، و ما بايد عملاً به آن سمت برويم، اين است که مضطر و بيچاره‌ي حضرت شويم. دردمند حضرت شويم به نوعي که هيچ چاره‌ي ديگري غير از او نداشته باشيم. ما بايد به اين نقطه برسيم. ♦️ببينيد اگر اين نقطه براي ما حاصل شد، اين نقطه فراتر از معرفت به حضرت است. فراتر از اثبات وجود امام زمان است. ممکن است ما معرفت به حضرت داشته باشيم، امام زمان را اثبات کنيم، منتظر حضرت باشيم اما هنوز مضطر نباشيم. تا به آن اضطرار و دردمندي نرسيم، درمان را براي ما نمي‌فرستند. ‌‌‌ 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
🔴اضطرار فرج🔴 🔺يکي از عاشقان امام زمان(عجل الله فرجه) که خيلي سال نيست از دنيا رفته است؛ اين بزرگوار به امامزاده‌ آقا علي عباس رفته بود و توسلي به امام زمان کرده بود. اشکي و آهي و مناجاتي و با آن دل سوزان و دردمندی که او داشت اينقدر گريه کرد که از حال رفت. 🔺دورش جمع شدند، آب به صورتش مي‌زدند. برايش آب قند مي‌آوردند. يک نفر گفت: برويم براي او طبيب بياوريم. او در همين حين چشمش را باز کرد و گفت: نمي‌خواهد طبيب بياوريد. خود طبيب مرا به اين روز انداخته است. اين درد هم بايد از او خواست. اين درد از صد درمان بهتر است. اين درد خودش درمان است. 🔺واقعاً اين چنين است. بنابراين حرف ما اين است که دنبال اضطرار فرج بگرديم و آن بايد چشم‌انداز ما باشد. 🔺من يک مثال خيلي واضح بزنم. اين ليوان آب الآن جلوي ما است. به اين يقين هم داريم. شکي نداريم. حتي اگر يک دانشمند شيمي يا فيزيک هم باشد خواص شيميايي و فيزيکي‌اش را هم مي‌داند. ترکيباتش را هم مي‌داند. حرکتي در ما ايجاد نمي‌شود که دست ببریم و اين آب را برداريم و بخوريم. چرا؟ چون نيازي در ما نيست. تا عطش نباشد، حرکت ايجاد نمي‌شود. 🔺صرف يقين کافي نيست، اما يقين داريم هست ولي در ما حرکت ايجاد نکرد. شما قرآن را مي‌بيني در سوره‌ي نمل آيه‌ي 15، حضرت موسي براي فرعونيان معجزاتي را نشان داد. معجزاتي را که ديگر همه شک نداشتند اينها سحر نيست، می دانستند اينها معجزه است. مي‌دانستند که او يک عصايي را انداخت، اژدها شد و رفت. همه‌ي سحرهاي آن‌ها را بلعيد، اين چيز ساده‌اي نيست. همه مي‌فهميدند. فرعونيان مي‌فهميدند. اما در عين حال قرآن مي‌گويد: با اينکه يقين داشتند، در مقابل موسي ايستادند. تعبير قرآن اين است. «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» (نمل/14) در عين حال که به اين آيات و معجزات يقين داشتند، اما کفر ورزيدند. 🔺امام صادق(ع) در ذيل اين آيه مي‌فرمايد: اين کفري که ورزيدند، کفر با وجود معرفت بود. يعني با وجود اينکه يقين و معرفت داشتند اما اين معرفت به درد اينها نخورد. چون براي خودشان نيازي نسبت به موسي حس نمي‌کردند. نسبت به خداي موسي، که تسليم شوند. 🔺بالاتر هم شيطان است. مگر شيطان عوالم بالا را نديده بود؟ مگر ملکوت را نديده بود؟ ملائکه را ديده بود. عوالم بالا را ديده بود. شهود کرده بود که بالاتر از علم و يقين و اين حرف‌ها است. ديده بود اما با اين وجود چون نيازي در خودش در مقابل ولي خدا و حجت خدا نمي‌ديد، سجده کند، در مقابل انسان کامل سر فرود بياورد، نيازي نمي‌ديد، حتي خودش را بالاتر از او مي‌ديد. استکبارش طوري بود، تکبرش طوري بود که خودش را بالاتر از او مي‌ديد، از اين جهت آن يقين و آن شهودش به درد نخورد و باعث رجم و طرد او شد. به درد او نخورد. 🔺پس ببينيد اگر انسان آن نياز و اضطرار در او به وجود نيايد، حتي آن يقين، علم، حتي شهود، باعث حرکت در او و تسليم نسبت به خدا و ولي خدا نمی شود. 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
🔴اضطرار فرج🔴 🔸 اضطرار کارگشا و کليد گشايش و فرج است.اوجش در آيه‌ي اضطرار را خدمت شما عرض کنم:«أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» (نمل/62) اين آيه را ببينيد. 🔸حيف که ما اين آيه را فقط براي ختم‌ها و چندبار خواندن‌ها به کار مي‌بريم. البته اشکالي ندارد از باب تيمم و تبرک، مثلاً 5 بار يا چند بار اين آيه را خواندن.اما در روايتي اين وارد نشده که براي شفاء چند بار اين آيه را بخوانيد. 🔸ولي خيلي خوب است اين آيه را به کار ببنديم. اين يک دستورالعمل است. يک نسخه است. انگار يک دکتري نسخه مي‌دهد که سه بار اين شربت را در روز بخور، ما بنشينيم اين را تکرار کنيم. سه بار اين شربت را بخور! ذکر بگوييم. آقا عمل کن. اين دستورالعمل است. اينها دعايي نيست، اينها دوايي است. بايد خود را مداوا کرد. 🔸يک کسي خدمت آيت الله بهجت بود. گفت: آقا يک ذکري به ما بگوييد که در نماز حضور قلب داشته باشيم. آقا فرمود: حضور قلب که دعايي نيست، دوايي است. بايد آدم خودش را مداوا کند. بايد عمل کني. يک تمرين دارد. يک کارهايي دارد. 🔸شما در اين آيه نگاه کنيد. در اين آيه مي‌گوييم: «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ» آن خدايي که مضطر را که بيچاره شده و دردمند شده، وقتي او را بخواند، خدا او را اجابت مي‌کند. بعد دنباله‌اش را ببينيد. خدا مضطر را اجابت مي‌کند «وَ يَكْشِفُ السُّوء» آن مشکل را برطرف مي‌کند. آن گره را باز مي‌کند. گشايش درست مي‌کند و بعد انتهاي آيه‌ مي‌گويد: «وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ» و شما را جانشينان روي زمين مي‌کند. 🔸روايات ذيل آيه اگر نگاه کنيد مي‌گويند: مصداق تام اين آيه امام زمان(ع) است. اولاً او مضطري است که در طول تاريخ به خاطر اينکه ظلم‌ها را ديده است، دردمند است. مضطر است. 🔸در هنگام ظهور، در آن هنگامي که خروج مي‌کند، خدا را دعا مي‌کند. خدا را فرا مي‌خواند، و خدا «وَ يَكْشِفُ السُّوء» موانع را برطرف مي‌کند، «وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض» و شما صالحان را جانشينان در زمين قرار مي‌دهد. 🔸چه شد که باعث شد که آن موانع برطرف شود و مشکلات برطرف شود؟ اضطرار! آن اضطرار باعث شد. 🔸 بنابراين نقطه‌ي کليدي آن اضطرار هست. من مي‌خواهم از اين زود نگذريم. 🔸خود اين اضطرار و رسيدن و درک اين نياز خود يک نعمت بزرگي است،اگر کسي به اين اضطرار برسد. 🔸اين را بايد از خدا خواست که خدايا مرا دردمند کن. من را درمند کن به آن نيازهاي واقعي خودم که نيازهاي کاذب در زندگي من مرا به دنبال خود نکشد. دردهاي بي‌خودي تمام عمر مرا تلف نکند. نيازهاي اصلي، نياز به خدا، نياز به دين، نياز به آن چيزي که ابديت من را مي‌تواند تشکيل بدهد. نياز من به حجت خدا، که دست مرا مي‌گيرد. در اين مسير طولاني مرا هدايت مي‌کند و هيچ‌جا مرا رها نمي‌کند. اين نيازها را دنبال کنيم. 🔸امام حسين(ع) در دعاي عرفه يک تعبيري دارد از خدا مي‌خواهد که خدايا! به من اضطرار بده. «وَ أَوْقِفْنِي عَلَى مَرَاكِزِ اضْطِرَارِي‏» (بحارالانوار/ج95/ص226) خدايا مرا واقف کن و به ريشه‌هاي اضطرار آگاهم کن! آن ريشه‌هاي نيازهاي من و آن نيازهاي اصلي من! آنها را به من نشان بده و واقفم کن. اين خودش يک نعمت است. 🔸اوج عشق، معرفت، انتظار، ما را به اضطرار مي‌رساند. اوج همه‌ي اين معرفت‌ها انتظارهايي هستند که شايد مضطر شود. چون اگر مضطر شد گشايش حاصل مي‌شود. اگر گشايش عمومي براي همه‌ي جامعه‌ي جهاني هم حاصل نشد براي او حاصل مي‌شود. فرج کلي اگر حاصل نشد، در فرج جزئي براي او راه باز مي‌شود. علاوه بر اينکه در راستاي آن فرج کلي و آن حکومت جهاني هست، براي خود شخص هم گشايش درست مي‌کند. پس بنابراين اوج همه‌ي اين حرف‌ها آن اضطرار است. 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
🔴اضطرار فرج🔴 🔺يکي از حکمت‌ها و فوايد بلاها و گرفتاري‌هايي که گاهي براي يک شخصي پيش مي‌آيد اين است که به اضطرار برسد. 🔺خود اضطرار به يک معنا نعمتي است چون آدم بيچاره‌ي خدا مي‌شود. برمي‌گردد به فطرت خودش. غفلت‌ها را کنار مي‌زند. و از اين جهت هست که يکي از فوايد گرفتار‌ي‌ها همين است که بتواند از مسائل ديگر ببُرد و وصل شود به آن کسي که بايد وصل شود. 🔺شما قرآن را ببينيد. در قرآن دارد ما انبيايي را براي امت‌هاي خودشان مي‌فرستاديم، «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاء» (انعام/42) براي آنها بلاها و سختي‌ها و مشکلاتي پيش مي‌آورديم، «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون‏» تا تضرع کنند، در خانه‌ي خدا اظهار عجز و لابه کنند. اين خيلي ارزشمند است که آدم دردمند شود. 🔺ببينيد اصلاً به تعبيري اينکه اضطرار باعث کارگشايي است اين است که آدم وقتي مضطر مي‌شود و از خدا چيزي مي‌خواهد تازه دعا مي‌کند. تازه دعاي او دعاست و به آسمان مي‌رود. 🔺تا وقتي آدم مضطر نشده و از سر سيري يک چيزي را مي‌خواهد هنوز دعايش دعا نيست. ولي مضطر دعايش، دعا است. 🔺نقل مي‌کنند که نادر شاه که خيلي معروف بود به ابهت و قاطعيت، يک مرتبه به مشهد مي‌رفت، دم در حرم ديد يک فقيري هست، نابينا هست و گدايي مي‌کند. به او گفت: چه مدت اينجا اين کار را مي‌کني؟ شخص نابينا گفت: شش سال! گفت: تو شش سال دم حرم امام رضا داري گدايي مي‌کني، هنوز شفايت را از حضرت نگرفتي؟ من الآن مي‌روم نيم ساعت زيارت مي‌کنم، برمي‌گردم اگر شفايت را نگرفته باشي مي‌دهم گردنت را بزنند! دو تا مأمور هم گذاشت آنجا بايستند که اين فرار نکند. وقتي که رفت اين بنده‌ي خدا به امام رضا رو کرد و شروع کرد مضطرانه از حضرت درخواست کرد. ديگر راهي نمانده بود. بعد از نيم ساعت که نادر برگشت. ديد اين شفايش را گرفته است. برگشت به او گفت: تو تا به حال با امام رضا شوخي مي‌کردي. تو تا به حال گدا نبودي. و الّا شش سال پيش شفايت را گرفته بودي. نياز به اين فرصت نبود!تازه دعايت بالا رفت. 🔺اگر الآن بحرين یا منامه شما تشريف ببريد. بحرين مردم بسيار خوبي دارد که خدا انشاءالله از اين گرفتاري‌ها و مظلوميت‌هايي که به وجود آمده بر آنها و ظلمي که خليفه بر آنها مي‌کند نجات پيدا کنند. يک محله‌اي آنجا به نام رُمانه است. يک گنبد و بارگاه و ضريحي آنجا هست که خيلي هم با معنويت است. قبر يکي از علماي بحرين در ساليان گذشته به نام محمد بن عيسي بوده است. مرحوم محدث نوري در کتاب نجم الثاقبش داستان محمد بن عيسي بحريني را آنجا ذکر کرده است. من خيلي خلاصه مي‌گويم. 🔺در زمان او يک مشکل بزرگي از طرف حکومت وقت که خيلي با شيعيان بد بود، يک بلاي سنگيني براي شيعه به وجود آمد. 🔺علماي شيعه از حکومت براي اينکه بتوانند اين بلا را از خودشان دفع کنند سه روز مهلت خواستند. سه نفر از بهترين اخيار علمايشان با هم قرار گذاشتند که هر شبي ايشان برود و استغاثه به امام زمان کند که از اين بلا نجاتشان بدهد. واقعاً بلا، بلاي مهلکي بود. 🔺نفر اول شب اول رفت استغاثه کرد، خبري نشد. نفر دوم شب دوم رفت، خبري نشد. شب سوم همين محمد بن عيسي، اين جنابي که عرض کردم ضريحش آنجا است، رفت و شروع کرد با اضطرار، چون شب آخر هم بود. «المستغاث بک يا صاحب الزمان» شروع به دعا و استغاثه کردند. 🔺وجود مقدس حضرت وليعصر(ع) تشريف آوردند. محمد بن عيسي به حضرت عرض کرد که آقا! شيعه‌ي شما به مويي بند شده. حضرت راه چاره را به ايشان گفت و بعد که تمام شد، محمد بن عيسي گفت: آقا چرا شب اول نفرموديد که ما در اين دلهره باشيم؟ حضرت فرمود: خودتان سه روز مهلت خواستيد. اگر آن حالي که تو امشب داشتي، همان شب اول آن کسي که آمده بود داشت، گرفته بود. تو الآن مضطرانه آمدي. عاشق که شد که يار به حالش نظر نکرد    اي خواجه درد نيست،وگرنه طبيب هست 🔺اگر در ما اين اضطرار ايجاد شود شک نکنيد، اضطرار به حجت همان و اثبات اينکه حجتي هست در زمان و زمين همان. چون قطعاً اگر يک نيازي در ما باشد و اين نياز يک نياز واقعي باشد، خدا او را بي‌پاسخ نگذاشته است. 🔺نيازي نيست ما حجت را اثبات کنيم. اگر به اضطرار برسيم نشان بر اين است که قطعاً حجت وجود دارد. اين را بعداً خواهيم گفت... 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
♨️اضطرار فرج♨️ ‌💠حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرموده‌اند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ». 💠نمی‌فرمایند «من ‌اللسان»، که زبان‌هایشان را یکی کنند؛ می‌فرمایند: قلب‌هایشان را مجتمع کنند، قلبشان مرا بخواهد. 💠وقتی یک مجلس چند صد هزار نفری، اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویند و قلبشان نخواهد، خدای‌تعالی به قلبشان نگاه می‌کند یا به زبانشان؟؟؟ 💠یک‌وقت ممکن است شما هزار مرتبه هم اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویید وقتی هم می‌خوابید قلباً امام زمان ارواحنافداه را نخواهید. 💠شاید با خود بگوییم:من گناهکار هستم، قصد هم ندارم گناه را ترک کنم، آقا می‌خواهد بیاید مرا وادار کند گناه نکنم. پس نیاید!!! 💠ولی وقتی انسان فهمید گناه بد است و آن‌ کسی که می‌تواند مرا از این زندان، از این منجلاب نجات بدهد امام زمان ارواحنافداه است، پس بیاید. 💠مثل مریضی که دارد در بیمارستان درد می‌کشد، به پرستار می‌گوید: چرا دکتر نمی‌آید؟ من دارم درد می‌کشم. 💠این احساس درد باید در ما زنده شود. اگر زنده نشود ما در خواب هستیم. اگر کسی احساس درد نمی‌کند، خواب است، برود یک فکری بحال خودش بکند. 💠فکر انسان باید تنظیم شود. وقتی تنظیم شد «خواست» در ما ایجاد می‌شود. این «خواست» می‌آید تمام سراپای وجود ما را می‌گیرد و قلباً انسان می‌خواهد. بعد عملاً در این جهت قدم برمیدارد. 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
♨️اضطرار فرج♨️ ‌💠حضرت ولیعصر ارواحنا فداه فرموده‌اند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ». 💠نمی‌فرمایند «من ‌اللسان»، که زبان‌هایشان را یکی کنند؛ می‌فرمایند: قلب‌هایشان را مجتمع کنند، قلبشان مرا بخواهد. 💠وقتی یک مجلس چند صد هزار نفری، اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویند و قلبشان نخواهد، خدای‌تعالی به قلبشان نگاه می‌کند یا به زبانشان؟؟؟ 💠یک‌وقت ممکن است شما هزار مرتبه هم اللّهم عجّل لولیّک الفرج را بگویید وقتی هم می‌خوابید قلباً امام زمان ارواحنافداه را نخواهید. 💠شاید با خود بگوییم:من گناهکار هستم، قصد هم ندارم گناه را ترک کنم، آقا می‌خواهد بیاید مرا وادار کند گناه نکنم. پس نیاید!!! 💠ولی وقتی انسان فهمید گناه بد است و آن‌ کسی که می‌تواند مرا از این زندان، از این منجلاب نجات بدهد امام زمان ارواحنافداه است، پس بیاید. 💠مثل مریضی که دارد در بیمارستان درد می‌کشد، به پرستار می‌گوید: چرا دکتر نمی‌آید؟ من دارم درد می‌کشم. 💠این احساس درد باید در ما زنده شود. اگر زنده نشود ما در خواب هستیم. اگر کسی احساس درد نمی‌کند، خواب است، برود یک فکری بحال خودش بکند. 💠فکر انسان باید تنظیم شود. وقتی تنظیم شد «خواست» در ما ایجاد می‌شود. این «خواست» می‌آید تمام سراپای وجود ما را می‌گیرد و قلباً انسان می‌خواهد. بعد عملاً در این جهت قدم برمی‌دارد. 📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
‌🔴اضطرار فرج🔴 🔶قدم اول در مدرسه ی امام زمان این است که ياد حضرت باشيم و اين غفلت کم شود.اين بحث‌هاي ما بهانه است که بتوانيم غفلت زدايي کنيم. آن قدم اول را برداريم. 🔶در دعا هست که خدايا مرا نسبت به ياد او فراموشي نينداز که فراموش کنم. اگر اين ياد بيايد،يواش يواش ما را به آن اضطرار مي‌کشاند. ما آن قدم اول را برمي‌داريم. حافظ در آن غزل قشنگش مي‌گويد: اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي    جان بي‌تو به لب آمد وقت است که باز آيي 🔶در اين غزل به هر حال مفصلي که دارد يک قسمتش اين است که: اي درد تو هم درمان در بستر ناکامي   اي ياد تو هم مونس،در گوشه‌ي تنهايي 🔶اگر ما به اين ياد برسيم خودش خيلي کمک مي‌کند.اين غفلت‌هايي که متأسفانه در دنيا فراگير مي‌شود،ما بتوانيم آن غفلت‌ها را با يک چيزهايي از بين ببريم. 🔶يکي از آن چيزها ياد ولي خداست که قطعاً باعث مي‌شود که او هم دعاگوي ما باشد.هست ولي به طور خاص!عنايت خاص او بر سر ما بيايد.ما دنبال اين هستيم. انشاءالله بتوانيم در مباحثمان اين کارها را بکنيم. 🔶مرحوم کليني که رضوان خدا بر اين عالم بزرگوار باشد.شما ببينيد چقدر خوش سليقه بوده است.در کتاب کافي وقتي بحث امامت را شروع کرده است، آن قسمت «کتاب الحجة» اولين بابي که قرار داده است،اثبات حجت نيست. که بياييم حجت را اثبات کنيم.نه... اضطرار الي الحجة است. اولين بابي که مرحوم کليني قرار داده اضطرار به حجت است. نياز ما به حجت است. اگر اين نياز ثابت شد،خدا هيچ نياز اسيري را بي‌پاسخ نگذاشته است. 🔶امکان ندارد خدا يک نيازي را که خودش در ما قرار داده است،بي‌پاسخ بگذارد.نيازهاي کاذب را خدا قرار نداده است.نيازهاي کاذب نيازهايي است که در همه‌ي مردم نيست.در همه نيست.مثلاً اگر کسي خداي نکرده معتاد شود و نياز به مواد مخدر پيدا کند،علاوه به اينکه نياز به آب و خواب و غذا دارد،نيازهاي مختلف و طبيعي دارد،يک نياز ديگر هم در او پيدا شد.نياز به مواد مخدر!اين نياز کاذب است.دليلش اين است که در بقيه نيست. 🔶اگر يک نياز اصلي و واقعي بود هر انساني بايد اين را داشت.اين نياز کاذب است.اينقدر اين نياز براي خودش جا باز مي‌کند که جاي آن نيازهاي ديگر را هم مي‌گيرد. 🔶اين نياز را کاري ندارم.اما نيازهاي واقعي که خود خدا در ما گذاشته است، و نشانه‌اش اين است که در همه‌ي انسان‌ها هست،در فطرت همه هست، امکان ندارد خداي حکيم اين نياز را بگذارد،ولي ما به ازاي آن را در عالم خارج نگذارد. 🔶 لذا ما مي‌گوييم اگر اضطرار به حجت در ما ايجاد شد،قطعاً وجود حجت هست. ‌‌‌ ‌‌‌‌📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
🔵چاه عمیق ❓❓چرا ظهور تأخیر می‌افتد؟ ◀️اینکه حکومت امام زمان علیه‌السلام عقب می‌افتد علتش این است که کسانی که می‌خواهند با حضرت کار کنند، باید فطرتشان بسیار قوی باشد و این چیز مشکلی است. ◀️اگر بخواهیم از زمین آبی برداریم که بسیار زلال باشد، باید چاهی بسیار عمیق حفر کنیم. ◀️ممکن است ما در زندگی در جایی به آب برسیم، اما چون این آب‌ها سطحی است، زود تمام می‌شود. حکومت‌هایی که می‌آیند و می‌روند، مانند آب‌های سطحی هستند؛ نه بهداشتی‌اند و نه خوردنی. آبی که به درد خوردن می‌خورد با حفر چاه عمیق به ‌دست می‌آید. ◀️حکومت حضرت امام زمان به این دلیل عقب می‌افتد که می‌خواهد این حکومت از اعماق وجود انسان‌ها نشئت بگیرد و تنها به زور اسلحه نباشد. ‌‌‌‌📮 اخـبار شـهرک مـطهری 🌐 @akhbar_shahrak
♨️اضطرار فرج♨️ ⭕️با دعا فرج زودتر تحقق می یابد... 🔴وقتی به برخی کسان گفته می شود: برای ظهور حضرت مهدی دعا کنید می گویند: هر وقت خدا بخواهد، امام ظهور خواهند کرد! گروهی نیز با ناامیدی اظهار می کنند، به این زودی ها امام نخواهند آمد!!! 🔴باید گفت: 🔺اولا، بر اساس روایات، ائمه اطهار بارها شیعیان را به دعا برای تعجیل فرج فراخوانده اند و خواست و دعای مردم را در این امر کاملا مؤثر دانسته اند. 🔺در مورد لزوم دعا برای تعجیل فرج و نقش دعا در زودتر فرارسیدن ظهور، حضرت امام جعفر صادق( ع )فرمودند: ((و قتی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خدای متعال به موسی و هارون وحي فرمود که آنها را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از ۴۰۰ سال، ۱۷۰ سال باقی مانده بود، خداوند، به دعای بنی اسرائیل، از آن ۱۷۰ سال صرف نظر کرد)) 🔺آن گاه امام ششم عليه السلام فرمودند:((اگر شما شیعیان نیز چنین تضرع و زاری کنید و (فرج ما را بخواهید)، خداوند فرج ما را می رساند؛ ولی اگر دست روی دست بگذارید (و بی اعتنا بمانید)، وقتی کار به نهایت رسید، گشایش فرا می رسد)) 🔺سید محمد تقی موسوی اصفهانی با استناد به این حدیث می گوید: آنچه از روایات به دست می آید ظاهرا این است که وقت ظهور امام زمان (عج) از امور بدائیه است که امکان پیش و پس افتادنش هست. 🔺آن عالم پرشور در بخش دیگری از کتاب خویش می نویسد: ادریس پیامبر نیز-وقتی مورد سوء قصد حکومت طغیانگر زمان خویش قرار گرفت- از میان مردم غایب شد. در دوران غیبت او، پیروانش که در نهایت سختی و شدت قرار داشتند تصمیم گرفتند در پیشگاه خدا توبه آرند. این بازگشت و پشیمانی واقعی باعث شد که خداوند دوران غیبت او را پایان بخشد. ادریس ظاهر شد و حاکم ستمگر در برابر او به ذلت افتاد و مردم نیز مطيع او شدند. به همین سان، اگر مردم زمان غیبت به صورت دسته جمعی توبه کنند و قصد یاری امام نمایند، امید آن می رود که خداوند طومار غیبت را در هم پیچد و آن بزرگوار را ظاهرکند. 🔺مرحوم فقیه ایمانی هم می گوید: از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات بسیاری استفاده می شود که امر ظهور آن حضرت، در اصل وقوعش، یک وعدهای تخلف ناپذير الهي است؛ ولی زمان وقوع آن از امور بدائيه و قابل تعجيل و تأخیر است. نیز از بعضی اخبار به دست می آید که دعای مؤمنان -هنگامی که با شرایط و آدابش انجام شود- تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهدداشت. 🔺 تشويق ائمه به دعا برای تسریع فرج بیانگر آن است که حصول فرج و فرارسیدن ظهور، دارای یک زمان تعیین شده و غیر قابل تغییر نیست. به عبارت دیگر، می توان با دعا فرج را جلو انداخت؛ چنان که بارها یاد کردیم. درست است که غیبت از اسرار الهی است و ظهور نیز به قطع و یقین رخ خواهد داد؛ اما زمان ظهور ممکن است جلو انداخته شود یا به تعویق افتد. اعتقاد به این حقیقت برای شیعیان که در اصول اعتقادی خویش به اصل «بدا» و تغییر یافتن مقدرات الهي معتقدند ممکن و توجیه پذیر است. 🔺مرحوم علامه ی مجلسی در شرح روایات مربوط به دعا وقتی به فرمایش حضرت امام صادق می رسد که: ((دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقدر شده است همان می شود و دعا اثری ندارد)) توضیح می دهد: ...باید به بدا ايمان داشت و به این که خداوند سبحان هر روز در کاری است؛ هر چه را خواهد، محو می کند و هر چه را بخواهد، ثبت می کند و قضا و قدر مانع دعا نیستند؛ چون تغییر در لوح (محو و اثبات) ممکن است. گذشته از این، خود دعا نیز از اسباب قضا و قدر است و امر به دعا نیز از همان هاست . 🔺عکس مطلب نیز صادق است. اگر مردم به مساله ی غیبت امام زمان خویش و طولانی شدن غیبت بی توجهی کنند و با دل های متحد و یکپارچه، فرج آن حضرت را خواستار نشوند، خداوند ظهور آن حضرت را تا انتهایی که برای غیبت در نظر گرفته است و ما از آن اطلاعی نداریم به تعویق خواهد انداخت. البته این نهایت نیز ممکن است هر لحظه فرا رسد و ما در هیچ موقعیتی، مجاز نیستیم از ظهور حضرتش ناامید باشیم. 📚