eitaa logo
خبر فوری
591.7هزار دنبال‌کننده
86.1هزار عکس
74.8هزار ویدیو
1.9هزار فایل
خبرفوری﷽ مشاوره و سفارش تبلیغ در کانال‌های مجموعه‌ی خبرفوری: @Newsadmin1 09018373801 لیست تعرفه ها : @akhbarefori_ads تبلیغات در ۵۰۰ کانال تلگرام و ایتا: @bamatop_baran تبلیغ گسترده در ایتا، بله، روبیکا: @faratabligh_eita ارتباط با ما: @Ertebate_ba_fori
مشاهده در ایتا
دانلود
ساده زیستی، شجاعت و از خودگذشتگی از ویژگی‌های شهید عشوری بود 🔹از ویژگی‌های بارز شهید حسن عشوری ساده زیستی بود. علی رقم این که از نظر مالی مشکلی نداشت اهمیتی برای پول قائل نمی‌شد و از طرفی در سنی بود که مثل همه‌ی جوان‌ها شاید علاقه داشت خیلی چیزها را داشته باشد و تجربه کند ولی راه خودش رو انتخاب کرده بود و کسب رضایت الهی و همرنگی با شهدا را بر همه چیز مقدم می‌دانست. 🔹مادر این شهید والامقام می‌گوید: " حسن آقا همیشه گمنام بود، وقتی در مراسمی شرکت می‌کرد جایی می‌نشست که دوربین از او فیلم برداری نکند و خداوند متعال در اوج گمنامی او کاری کرد که خبر شهادتش در ایران صدا کند." @AkhbareFori
عارف مجاهد که در راه اسلام خستگی ناپذیر بود 🔹شهید ابراهیم عشریه در کسوت مربیگری دروس رشته تاکتیک و عملیات مانند رزم انفرادی، رزم تیم و گروه، راپل، آرامسازی و کنترل اغتشاشات، نقشه خوانی، زندگی در شرایط سخت، پاکسازی ساختمان و جنگ شهری، اصول و قواعد رزم، تخصص داشت. 🔹ابراهیم عشریه در شهر قم تا سال ۱۳۹۱ اجاره نشین بود و علی‌رغم حقوق کم و داشتن سه فرزند؛ زندگی بسیار موفق و شیرینی را سپری می‌کرد. منزل شخصی‌اش را که از طریق تعاونی مسکن سپاه آماده شده بود در ابتدای شهریور ماه ۱۳۹۱ تحویل گرفت که اقساط آن را ماهانه باید پرداخت می‌کرد. 🔹علاقه این شهید والامقام به مباحث طلبگی باعث شد که شب‌ها در کلاس‌های یکی از مدارس حوزه علمیه مشغول علم آموزی در این زمینه نیز گردد. او با وجود تمام مشغله‌هایی که داشت، هیچگاه کلاس‌های رزمی جودو را در شهر قم تعطیل نکرد. @AkhbareFori
شهید سید رضا مهدوی، آموزگار عشق و ایثار 🔹این شهید والامقام که فردی متدیّن و انقلابی بود، در دوران پُر از خفقان قبل از انقلاب، به دلیل فعالیت‌های انقلابی و پخش اعلامیه و نوارهای حضرت امام، انگشت اشارۀ ساواک بود و بارها مورد تعقیب قرار گرفت؛ اما به خواست خدا، مأموران رژیم از بازداشت وی ناکام ماندند. 🔹سید رضا بعد از اخذ مدرک دیپلم، جذب ادارۀ آموزش و پرورش شد. بعد از پیروزی انقلاب، از طرف آموزش و پرورش مأمور به خدمت در جهاد شد و در قسمت سوادآموزی جهاد، مشغول فعالیت گشت. وی برای سوادآموزی، به روستاهای دورافتاده سفر می‌کرد. @AkhbareFori
شهیدی که بعد از شهادت به زیارت امام رضا(ع) رفت 🔹شهید علی عباس حسین‌پور هنوز در سال سوم دبيرستان درس می‌خواند كه تكليف و دين او را به جبهه‌های نبرد كشانيد و در اولين ماموريت در تاريخ ۳۰ بهمن ۶۱ در خرمشهر مجروح گرديد. 🔹این شهید والامقام با آغاز عمليات خيبر مجدداً به خط مقدم رفت و برای بار دوم در طلائيه مجروح گرديد كه مجروح بودنش را هم دانشگاهيهايش تا بعد از شهادتش نمی‌دانستند و اين نشانه اوج اخلاص وی بود و با توجه به اينكه در هر ۲ بار مجروحيت از ناحيه پا مورد اصابت تركش قرار گرفت نتوانست ورزش قهرمانی را ادامه دهد. 🔹نكته بسيار جالب و قابل توجه اينكه پيكر مطهر شهید حسین‌پور به جای اينكه به زادگاهش خرم آباد انتقال يابد به مشهد مقدس فرستاده شد و اين نشانه اوج اخلاص و ارادت وی به علی بن موسی الرضا (ع) و همچنين لطف و عنايت حضرت به وی بود. @AkhbareFori
اخلاق «سجاد» روس‌ها را هم جذب کرده بود 🔹شهید سجاد باوی راننده تاکسی بود و بچه‌های اعزامی به سوریه را تا مسیری همراهی می‌کرد. این امر موجب شده بود با بچه‌های مدافعان حرم یک گروه تشکیل بدهند و ارتباط خاصی با این دوستان داشته باشد. همچنین بیشتر پاتوق‌شان مزار شهدای مدافعان حرم بود. 🔹شهید باوی از غذای خودش و رزمنده‌ها را می‌برد و به کودکان سوری می‌رساند و از آنها دلجویی می‌کرد و با آنها مشغول صحبت می‌شد. سجاد حتی توانسته بود با تعدادی از نظامیان روسی که در سوریه مستقر بودند ارتباط حسنه خوبی برقرار کند طوری که آنها بعد از روبه‌رو شدن با خبر شهادت سجاد بسیار متاثر شده بودند. @AkhbareFori
دختر خیابان انقلاب 🔹شهیده زینب کمایی؛ مادرش نام میترا را برای او انتخاب کرد، اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرش گفت:« مادرجان! این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» 🔹زینب همه خانواده را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگویند. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. @AkhbareFori
پدر جان ! حداقل تا عروس شدنم بمان 🔹زینب دختر شهید انصاری راضی نبود پدرش به سوریه برود. زینب طاقت نیاورد. گفت: بابا نرو. حداقل تا عروس شدن من بمان. دخترش آن زمان زیاد خواستگار داشت، اما چون پدرش نبود، خانواده منتظر شدند تا برگردد. پدرش رو به زینب گفت: «داعش خیلی نامروت است. سر جنین زن باردار شرط می‌بندد. شکمش را با چاقو می‌برد تا ببیند شرط را برده است یا نه. بعد بچه را داخل آتش می‌اندازد.» 🔹همسر شهید انصاری می‌گوید: " پسرم هنگام رفتن پدرش گفت: بابا داری می‌روی، شب عید هم که نمی‌آیی، پس تولد من چه می‌شود؟ رو به من کرد و گفت: مامانش! یک تولد خوب برای حسین بگیر. من هم کادویش را کنار می‌گذارم. بعد همسرم مرا کنار کشید و گفت: زندگی‌ام را به تو می‌سپرم. @AkhbareFori
📷شهید زهره بنیانیان؛ الگوی مبارزه فاطمی 🔹در عصری که بی بند و باری برای هر دختری امتیاز بود؛ شهیده زهره بنیانیان حجاب را برگزید و آشنایی با کُتب شهید مطهری و شریعتی را از همین دوران آغاز کرد. وی در جلسات مذهبی شرکت و از آنجا به سوی سیاست کشیده شد؛  تا این که تغییرات عمیق رفتاری او خانواده را نگران ساخت. بعضی از اعضای نزدیک فامیل که این رفتار برایشان قابل قبول نبود کم کم به او مُهر جنون زدند. 🔹زهره بنیانیان اواخر سال تحصیلی ۵۴ ـ ۵۵ با این که سال تحصیلی را به پایان نبرده بود؛ عازم کشور آلمان شد. در حالی که در فرودگاه اشک می‌ریخت و تقاضای ماندن داشت؛ ولی این تصمیمی بود که خانواده برایش گرفته بودند و شاید مسیر سرنوشت اینطور برایش رقم خورده بود. بنا براین ناخواسته عازم سرزمینی شد که با او و هویت مذهبی‌اش بیگانه بود. @AkhbareFori
گرفتن عکس شهادت در آتلیه برادر 🔹برادر سید محمود دو سه سالی قبل از شهادتش یک مغازه آتلیه عکاسی راه انداخت. سید محمود که خیلی خوشحال شد از این که برادرش عکاسی زده است. چون خیلی به عکاسی علاقه داشت؛ رفت تا اولین نفری باشد که در آن آتلیه عکس می‌گیرد. بعد از چند وقت این عکس حاضر شد و به خانه آورد. من به محض اینکه عکس را دیدم گفتم : وای سید محمود در این عکس چقدر شبیه شهدا شدید.  همسرم گفت: آن عکس اولین و ماندگارترین عکسی هست که بعد از شهادت من به جا میماند. یعنی تو درست فهمیدی آن عکس، عکس شهادت هست. اصلا خودم به این نیت انداختم. @AkhbareFori
شهید مهدی خندان؛ شیر کوهستان از رزمندگی و فرماندهی تا شهادت در کانیمانگا 🔹شهید مهدی خندان در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ همراه با حاج احمد متوسلیان و دیگر رزمندگان به لبنان اعزام می‌شود و حدود چهار ماه در آن جا به فعالیت ضد صهیونیستی می‌پردازد. 🔹مهدی خندان در طول خدمتش در جبهه، به خاطر رشادت و لیاقتش، به مدارج بالایی در مدیریت جنگ نائل می‌آید. او از بسیجی عادی و رزمنده، به فرماندهی تیپ عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) ارتقا می‌یابد. 🔹خندان در جبهه غرب و در کردستان، چنان رشادت و شهامتی از خود بروز می‌دهد که لقب «‌شیر کوهستان» دریافت می‌کند، بطوری که ضد انقلاب در کردستان، برای سرش جایزه تعیین می‌کند. @AkhbareFori
زندگی شهیدی که نماز شبش ترک نمی‌شد 🔹شهید ماشالله تاریخی زندگی ساده و بی‌آلایشی داشت و همیشه در نماز خواندنِ سر وقت از دیگر اعضای خانواده، پیشی می‌گرفت. از زمانی که جنگ شروع شد در تمام عملیات‌ها شرکت می‌کرد و همیشه می‌گفت تا زمانی که جنگ هست من هم باید در جبهه باشم. با تمام اعضای خانواده با احترام رفتار می‌نمود. 🔹مادرش شهید تاریخی می‌گوید: " بیشتر شب‌ها، وقتی که من بیدار می‌شدم، او را در حال نماز می‌دیدم و هیچ‌وقت نماز شبش را ترک نمی‌کرد. با صدای بلند صحبت نمی‌کرد. او همیشه جنگیدن را هدفی می‌دانست، برای شهادت. این هدف با انتخابی آگاهانه همراه شد." @AkhbareFori
شهیدی که حافظ و قاری قرآن بود 🔹شهید جواد غفارزاده  در دوران تحصیلش علاقه شدیدی نسبت به حفظ قرآن از خود نشان داد و بزودی یکی از حافظان قرآن شد و بعد از مدتی در حدود بیست جزء از قرآن را کاملاً حفظ کرد و در مسابقات حفظ قرآن به مقام نخست رسید. 🔹این شهید والمقام در سال ۱۳۶۲ موفق شد دیپلم خود را با مدل بالایی بگیرد و در همان سال در کنکور دانشگاه امام صادق(ع) شرکت کرد و قبول شد و مشغول به تحصیل گردید. او علاقه شدیدی به جبهه رفتن داشت و می‌خواست قطره‌ای از دریای بیکران رزمندگان خدا جو باشد چرا که دوری از جبهه را برای خود ننگ می‌دانست؛ اما به علت مشکلات متعددی که داشت، به این کار موفق نشد. @AkhbareFori
شهیدی که به ماری‌کوری معروف بود/ دخترِ پتویی زندان ساواک 🔹شهیده زهرا زندی‌زاده در کنکور سراسری در رشته مورد علاقه‌اش یعنی شیمی در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد؛ چندی نگذشت که در دانشگاه به ماری کوری معروف شد و این به دلیل نبوغ خاصی بود که در شیمی از خود نشان می‌داد، در دوران دانشجویی به عنوان دانشجوی برتر انتخاب و برای ادامه تحصیل در بهترین دانشگاه‌های دنیا بورسیه شد، اما به این علت که هدایا و بورسیه تحصیلی را خواهر شاه پهلوی در یک جشن تحویل می‌داد، به‌خاطر اختلاف سطح بینش اسلامی و سیاسی خاص خود از رفتن خودداری کرد و قید بورسیه را زد. @AkhbareFori
دیوار نوشته‌هایی از عالم غیب/ شهیدی که صحنه شهادتش را نقاشی کرد 🔹علی‌اصغر در سن ۱۳ سالگی شناسنامه‌اش را دستکاری کرد و سنش را بالاتر برد؛ طوری با مهارت این کار را کرد که اصلا مشخص نبود و به این ترتیب به جبهه رفت. چون جثه، شیوه بیان و کردارش بزرگتر از سنش بود، کسی شک نمی‌کرد. 🔹شهید سمواتی چند روز قبل از شهادتش، حوالی اسفند ۶۹ روی دیوار پادگان ابوذر در منطقه عملیاتی غرب، یک نقاشی می‌کشد و در آن، از محل و نحوه شهادت خود و دوستش شهید علی محمدی زیرک که خیلی با هم صمیمی بودند، خبر می‌دهد. بدون اینکه آن محل را دیده باشد. در این نقاشی، دو نخل کنار هم کشیده بود که با یک زنجیر به تابوت متصل هستند. و جمله «شهید قلب تاریخ است» را روی آن نوشته بود. بعدها با موافقت فرمانده پادگان، این تکه از دیوار جدا شد و هم اکنون در باغ موزه همدان نگهداری می‌شود. @AkhbareFori
شهرداری که با شهادتش همه شهر را عزادار کرد 🔹شهید هدایت‌الله مصلحیان در سال ۶۱ به‌دلیل شایستگی و مدیریت خوبش به‌عنوان شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود. نور شهادت را در چهره‌اش دیده می‌شد و در مدت ۲ سال شهرداری خود خدمات شایانی را به شهروندان کازرون خصوصا محله‌های کم توسعه انجام داد. 🔹همسر شهید مصلحیان می‌گوید: " با این‌که او در گردان‌های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: ممکن شما هم شهید شوی؟» جدی گفت: «مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن‌قدر در راه خدا فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری.» روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می‌خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. @AkhbareFori
شهیدی که ستاره بازیگری قبل از انقلاب بود 🔹شهید مجید فریدفر را تنها هنرمند شهیدی می‌توان برشمرد که علاوه بر هنر آکروبات بازی و نوازندگی ویلن در چندین فیلم سینمایی نیز به ایفای نقش پرداخته و در کودکی و نوجوانی جزو هنرپیشگان فیلم فارسی بوده است. 🔹این چریک انقلابی مبارز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کلی فعالیت‌های هنریش را کنار می‌گذارد و با حفظ همان روحیه انقلابی که در خود داشت، به گونه‌ای که قبل از انقلاب تحت تعقیب دژخیمان ساواک قرار گرفته بود به جرگه انقلابیون می‌پیوندد و به منظور برقراری امنیت در کمیته انقلاب به خدمت رسانی مشغول می‌گردد. @AkhbareFori
📷شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت 🔹شهید فرهاد کاظمی پس از مدتی از تحصیل در حوزه علمیه، خوابی را مشاهده کرد و پس از راهنمایی گرفتن از آیت الله ناصری ، تصمیم گرفت تا به محضر آیت الله بهجت شرفیاب شود و خواب خود را تعبیر کند. پس از تعبیر خواب توسط آیت الله بهجت ، فرهاد کاظمی نام خود را به عبدالمهدی تغییر داد و از ادامه تحصیل در حوزه علمیه انصراف داد و وارد سپاه شد. 🔹آیت الله بهجت دست روی زانوی شهید کاظمی گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد. 🔹آیت الله بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🔹شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. @AkhbareFori
شهیدی که برای اعزام شناسنامه‌اش را دستکاری کرد 🔹مسعود پور محمدی زمانی که تصمیم گرفت به جبهه برود یک دانش آموز ۱۵ ساله بود و پدر و مادرش به رفتنش رضایت نمی‌دادند، برای همین نزد خواهر بزرگش آمد و گفت:خواهر جان، تو شاگرد امام زمانی (عج) و در پیشگاه او مسئول، اگر می خواهی امام زمان(عج) از تو راضی باشد؛ رضایت نامه مرا امضا کن تا به جبهه بروم ...به او گفتم از پدر و مادرمان رضایت بگیرد که گفت نه من می دانم آنها راضی نیستند و به من رضایت نمی‌دهند و خلاصه با اصرار‌هایش سرانجام همان روز پای رضایت نامه‌اش را امضا کرد و او به جبهه رفت. @AkhbareFori
داستان خلبانی که هواپیمایش ۳۱ سال بعد در یک رودخانه پیدا شد 🔹آخرین روز تابستان ۱۳۵۹، ستوان خلبان خالد حیدری به همراه خانواده‌اش در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان بود؛ مرخصی داشت و در خانه ماند. به دلیل حمله هواپیماهای عراقی مرخصی‌اش لغو شده بود و باید می‌رفت. همسرش مخالفت می‌کرد اما او مدام همسرش قانع می‌کرد و اصرار به رفتن داشت. 🔹پس از سال‌ها، در یک عملیات اکتشاف در سال ۱۳۹۱ در یک قبرستان در شهر کوت، پیکر خلبان‌های آلفارد پیدا و به ایران بازگرداننده شد و پس از یک مراسم پیکر خالد حیدری به زادگاهش مهاباد منتقل شد و در آن‌جا به خاک سپرده شد. @AkhbareFori
شهید الوانی مردی از جنس اخلاص و عمل 🔹از خصوصیت اخلاقی بارز و مهم شهید محمدرضا الوانی اخلاص بود که در گمنامی وی تجلی یافت. بعد از شهادتش مشخص شد چقدر به مستمندان رسیدگی می‌کرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت می‌انداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند. برای خودش یک هشدار به صدقه طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود می‌دانست. 🔹همسر شهید الوانی می‌گوید: " وقتی در سوریه ترکش به کتفش می‌خورد به من و مادرشان اطلاع ندادند تا اینکه روزی به بازار رفتیم و من دیدم همسرم از گرفتن بچه احساس سنگینی می‌کند. تعجب کردم که چرا بچه چند ماهه را به سختی بغل می‌کند، تا اینکه یکی از وی درباره بهبود کتفتش سؤال کرد و همسرم ناراحت شد که این راز را برملا کرد." @AkhbareFori
نگاهی به زندگی جاوید‌الاثر سردار حاج احمد متوسلیان 🔹به روایت منصور کوچک محسنی، پاسدار و از دستیاران متوسلیان در لبنان، متوسلیان با توجه به نقش عمده‌اش در آزادسازی خرمشهر، تنها چند هفته پس از آزادسازی خرمشهر در رأس گروهی از سپاه پاسداران به سوریه اعزام شده بود. پس از آنکه متوسلیان گروه‌های مختلفی که بعداً حزب‌الله لبنان را تشکیل دادند، را هماهنگ کرد، با توجه به اصرار امام خمینی؛ به محدود کردن مداخله سپاه در لبنان و تمرکز نیروهای نظامی ایران بر جنگ با عراق، قرار بر این شد که متوسلیان به ایران بازگردد. 🔹در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ خودرو سفارت که حامل مسئولان سیاسی-نظامی ایران بود، هنگام ورود توسط حزب فالانژ لبنان متوقف و توسط نیروهای اسرائیلی گروگان گرفته شدند. سمیر جعجع؛ یکی از رهبران فالانژها، پس از آزادی از زندان، اعتراف کرد که گروگان‌های ایرانی به نیروهای وی تحویل داده شده، سپس توسط آنان کشته شده‌اند. @AkhbareFori
حق‌طلبی و عدالت‌خواهی از خصوصیات شهید «شهبازی» بود 🔹حق‌طلبی و عدالت‌خواهی شهيد مجتبی شهبازی گروسی چه درباره خود و چه در مورد ديگران بارها اتفاق افتاده بود؛ برای احقاق حق ديگران پيش‌قدم شده شخصا برای حل مشكلات افراد تلاش می‌كرد. 🔹حمید رسولی از دوستان شهید از آن دوران چنین یاد می‌کند: " قبل از انقلاب با شهید شهبازی چندین مسافرت برای مسابقات منطقه‌ای به شهرهای مختلف داشتیم. وی پسر محجوبی بود؛ اخلاق و صمیمیتی که با دوستان داشت، موجب آن شده بود که همه دوستش داشته باشند. در عرصه ورزش نیز در چندین بازی همراه تیم شهر زنجان بودند که خیلی نتیجه بخش بوده است." @AkhbareFori
شهيدی كه زندگی‌اش پر از زمزمه‎های حسينی بود 🔹اين مداح اهل بيت (ع) از بدو جوانی به كار و تلاش رغبت زيادی داشت و پس از ازدواج به همراه همسرش به منظور تامين مخارج زندگی به آبادان رفت و به اتفاق دوستانش با موتورلنج‌های تجاری در مسير آبادان به كشور كويت رفت و آمد می‌کرد. وی كه پس از مدتی اقامت در آبادان دوباره به زادگاهش بندر ريگ بازگشت، در سال ۱۳۵۵ در جزيره خارک مشغول بكار شد. 🔹منيژه محمودی‌نژاد همسر شهيد می‌گوید: " نذر كردن و شفاعت خواستن از امام حسين (ع) از خصلت‌های منحصربه‌ فرد همسرم بود. @AkhbareFori
📷شهیدی که مراقبت از مادران شهدا را وظیفه خود می‌دانست 🔹شهیده مريم فرهانیان نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحی پويا داشت و سكون و يک‌جا ماندن را نمی‌توانست تحمل كند و اگر می‌ديد در جای ديگری می‌تواند خدمت كند خود را به آنجا می‌رساند. 🔹مریم فرهانیان پس از مدتی فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعی در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاری و مواظبت از مادران شهيدان می‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چيزی كمتر از جنگيدن در جبهه‌ها نيست. @AkhbareFori
شهیدی که هیچ کس را نداشت و برای آب نامه می‌نوشت 🔹همرزم شهید یوسف قربانی می‌گوید: " هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم کسی را ندارم که" 🔹یکی از کارهای مورد علاقه یوسف قربانی نقاشی کردن و نوشتن بود. به هر چادری که قدم می‌گذاشت بر روی دیوارهای آن اشکال گوناگون را رسم می‌کرد. این کارش بچه‌ها را واقعا ذلّه کرده بود. مدام می‌گفتند: یوسف! بابا این چه کاری که می‌کنی؟ چادرها را خراب نکن. ولی او گوشش به این حرفها بدهکار نبود و کار خودش را می‌کرد. @AkhbareFori