✳️ شعر محلی مازندرانی از استاد باباتافته :
لینگ تیل خرده دیگر پلم ونه دوا نیه
میشکا بند اننه زوئه زمین گل پیدا نیه
بزپِه گم بئیبو وِرزا دیگه ورزا نیه
گو پنو شیشک بیته بو دیگه وره خدا نیه
جت و ازال و بلو کَل و کناری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی دشت نپاری داشتمی
*شو تا صواحی دست خی کلاه سنگ داری داشتمی*
دشت انده جوله بیه کاسب لینگ پیدا نیه
شو که دشت باخت بی بو فردا کمر دلا نیه
راسه چو تِک ناشته بو دیگه امه لیفا نیه
وا اگه دَنی بیبو بینج از کمل جدا نیه
مرز و پامرز و تراز چه تیمه جاری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی سقا نپاری داشتمی
*قند و چای و بشته زیگ چه چاشته باری داشتمی*
وقتی که مرادخانی امه زمین لنگر شیئه
کر وکسو جمع بئی بو نپار پیش خره شیئه
جان اسب نفس زوئه جینکا دله یورتمه شیئه
کسو دوشه سرو نِنگ پسِه گِس دله شیئه
بینج کیسه و کیله تنه نخاری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی قد بسیاری داشتمی
*تنگ و یاسه و توره چه اسب اوساری داشتمی*
وقتی که اودنگه سر چِپلاق تیر صدا کرده
ورف زوئه مه جان مار اتا کوره سوا کرده
وقتی که دنیم بئی بو خو وره رها کرده
دونه پاچ بالا شیئه اوچ از دونه سوا کرده
تیر و چپلاق و اودنگ چه دنگ و داری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی گوال باری داشتمی
*مار و خواهر و برار شب زنده داری داشتمی*
قرض خواه گوال بدوش اودنگ سر پیدا بیه
چش حسرت از نداشتی مار دیم رها بیئه
سوز بورده تن هر ساله بلای جان ما بیئه
عاقبت دونه شیئه چفا امه پلا بیئه
سر بلوک و کدخدا عجب پاکاری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی راسه رواری داشتمی
*زور و زار و نخردی صبر و قراری داشتمی*
زمستون برفه وا هیمه تش افرا بیئه
از دود شیرک هیمه روجین تا صبح نیمه لا بیئه
پشت در چنگوم دیم خالک ونگه وا بیئه
دِشو و بِچ پِلا صِواحی ناشتا بیئه
ماست و شیر و گرماسی شاه بینج خواری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی چه دمسماری داشتمی
*نال و زیر نال و هلا چه سر بجاری داشتمی*
یخ لیلک او بئی بو مژده ارکِه ماه بیئه
دنکو سرو دنکو امه عیدی وره حلوا بیئه
ننه کرچال باری عیدی نو حلوا بیئه
گِل گوئی و اِسپه گِل کَل خنه صفا بیئه
نخ و ماسره و مکو کرچال کاری داشتمی
آخ چه بهاری داشتمی چوخا شلواری داشتمی
*بند و تامون و شله چه روزگاری داشتمی*
#شعرمازندرانی
#لفورسوادکوه
#استاد_باباتافته
#شاعران_لفور
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه: اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت دهم ⭐️ شبی آقا محمدخان قاج
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه :
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت یازدهم ⭐️
*برای خواندن این قسمت حتما قسمت نهم و دهم خوانده شود تا مفهوم شعر را بهتر درک کنید*
حکومت را به ابراهیم دادند
سلاح و لشکر و دیهیم دادند
به ابراهیم خان آل باوند
سه تا پور دلیر دادش خداوند
یکی بود لطفعلی دوم حسین خان
که سوم اسماعیل است خان خانان
چه گویم لطفعلی را دو پسر بود
یکی چون شمس و دیگر چون قمر بود
لهاک و آریاپارت است ای دوست
درود من بر ایشان باد نیکوست
به اسماعیل یزدان لطف ها کرد
سه پور شیر دل بر او عطا کرد
بزرگش نام سیف الله نهادند
دگر عباس و اسدالله نهادند
که اسدالله هژبر است ای برادر
نهنگ در بحر و در کوه است اژدر
مبارک کودکی فرخنده زادی
درود بر مادری کاو را بزادی
سوار یکه تاز کوه باشد
که ببر دشت و هم نستوه باشد
ز نامش لرزه بر اندام دشمن
فتادی گر شنیدی روز روشن
هژبر فرزند پاک وندچال است
سوادکوه را جلال است و جمال است
به رخ قارن ،به قامت مازیار است
چو سرخابی دلیر و هوشیار است
هژبر یعنی کیوس نامبردار
که او فرزند باو و مرد پیکار
یل دشمن ستیز این دیار است
گوئی یکه سوار کارزار است
هژبر فریاد آزادی برآرد
به استقلال ملت پا فشارد
به حق آوای نای دردمند است
چو پیکانی به قلب آزمند است
هژبر با اجنبی در جنگ باشد
اگرچه عرصه بر او تنگ باشد
کجا کوه را فرار از باد باشد
نه عنقا دام هر صیاد باشد
🔵 ادامه دارد....
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#ابراهیم_خان_آل_باوند
#لطفعلی_خان #حسین_خان #اسماعیل_خان_خانان
#لهاک_آریاپارت
#سیفالله_عباس_اسدالله
#اسدالله_هژبر
#هژبر_وندچال_سوادکوه
#قارن_مازیار_کیوس
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه : اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت یازدهم ⭐️ *برای خواندن این
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه:
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت دوازدهم ⭐️
*برای خواندن این قسمت حتماً قسمت نهم و دهم و یازدهم خوانده شود تا مفهوم شعر را بهتر درک کنید*
از او در ارفع کوه فریاد خیزد
خزر دشمن ز بیم جان گریزد
پلنگ بیشه باشد ببر کوهسار
به دشت شیری که می تازد به کفتار
ز سر زلف سیاه افشاند بر دوش
سبلین ستبرش تا بناگوش
به هیبت رستم دستان ماند
دو چنگش پنجه ی شیران ماند
به صولت همچو سهراب است در تک
به شب تنها زدی بر خصم پاتک
چو شیر غرید در هنگام پیکار
که دشمن را نه سر ماندی نه دستار
به تنهایی زدی بر قلب دشمن
اگرچه دشمنش بودی هزار تن
به نیرو گردن ببری شکستی
به دو آهو گرفتی پای بستی
زدی با تیر در پرتاب سوزن
و یا روی کلاه شخص ارزن
هژبر آن مکتب آزادگی داشت
که او فرهنگ پاس میهنی داشت
هژبر آموخت هژبری را به مردم
به هر جا بنگری باشد در این بوم
که نامش نام محبوب دیار است
به گوش ملت ما گوشوار است
هژبر خورشید و دشمن ابر ماند
که تا خورشید ما پنهان بماند
نه خور پنهان ز ابر بی سکون است
که ابر از باد اندک سرنگون است
هژبر بنیان سرما را بدرید
به جان میهنش گرما رسانید
که او با مردم خود مهربان بود
به کالبد خلایق روح و جان بود
رعیت پرور و مردم نوازی
نکو خوی شریفش هر چه خواهی
هژبر آن اشک چشم اشکبار است
هزاران دیده بر در انتظار است
بگو تافته هژبر با ما عجین است
همیشه خصم میهن را کمین است
درود من بر او باشد سزاوار
به یک عمر جهان روزی دو صد بار
🔵 ادامه دارد....
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#ارفع_کوه #رستم_دستان
#هژبر #تافته
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
23.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ شعرخوانی استاد باباتافته به زبان محلی مازندرانی
#شعرمازندرانی
#لفورسوادکوه
#استاد_باباتافته
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه: اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت دوازدهم ⭐️ *برای خواندن این
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه:
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت سیزدهم ⭐️
به هر جای ورسک پل چهره ی او
ورسک گوش است و پل گوشواره ی او
ورسک اندر زبان خاص و عام است
به ایران فخر وناموس است و نام است
ورسک بر کشورم سرمایه باشد
وطن باشد سر و او پایه باشد
وطن جسم است و جان سرمایه ی او
ورسک باشد ستون مهره ی او
ورسک بین دو دریا ارتباط است
به ایران عزیزم انبساط است
بسا فرهاد زین ره پر گشودند
به شیرین نام پیروزی نهادند
چه گویم زان خطوط آهنینش
ره پر پیچ اما دلنشینش
چنان نقشی رخ این سنگ خارا
ز نقاش وطن گردید پیدا
که هر کس را توان آفرین نیست
زبان بی اختیار و غیر این نیست
بسا جانان در این ره جان سپردند
که تا خط طلا نامش نهادند
ز تونل های پر پیچ و طویلش
هنرمندان پاک و بی بدیلش
که دل از کوه خارا بر دریدند
چه زیبا این ره آهن کشیدند
بنازم دست های آهنین را
دلاور مردمان سرزمین را
هزاران پینه بر دستان نشستی
که با پتکی دل خارا شکستی
فراوان دیاها ناسور گردید
که این پل در جهان مشهور گردید
اگر این ره شدست امروز جهانی
فراوان کشته دارد جاودانی
سلام بر دست های پرتوان باد
درود بر روح پاک کشتگان باد
بر آن رسام این رسم صد تبارک
بخوان و گو بهشت بر تو مبارک
🔵 ادامه دارد...
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#ورسک #فرهادوشیرین #سه_خط_طلا
⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال #اخبار_لفور رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
❤️@ahanghaye_mahalii❤️اهنگ شعر آخ چه بهاری داشتمی از استاد باباتافته.mp3
زمان:
حجم:
3.34M
🎼 آهنگ شعر "آخ چه بهاری داشتمی ، سقا نپاری داشتمی" از استاد باباتافته با صدای صادقی نژاد
#شعرمازندرانی
#استاد_باباتافته
#صادقی_نژاد
🔰 به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال اخبار لفور رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه: اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت سیزدهم ⭐️ به هر جای ورسک پل
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه :
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت چهاردهم ⭐️
برو لاجیم و بنگر برج لاجی
به سال پنجم از تاریخ هجری
که لاجی ست حاکم سلطان سنجر
بسا با تیغ خود بشکست خنجر
جهان از ظلم او بیداد دارد
هزاران خسته جان درخاک دارد
برو دودانگه و رسکت گذر کن
بنای عشق آنجا را نظر کن
برج است کاو از عشق برخاست
غلامی شاهزاده خفته آنجاست
چنین بود دختری مالک در آن شهر
چو او هرگز ندید زیباتری دهر
محجب شهره ای آفاق دارد
غلام شاهزاده ای مشتاق دارد
که این شهزاده کار کهتری کرد
ز عشق یار اسطبل مهتری کرد
پی تعلیم اسب یار در تاخت
ز زین افتاد آنجا جان خود باخت
لاکوم بالاتر از ملک آلاشت است
چنین بود نام او لاکوم گذاشته است
لاو و کوم شیر مرد آن دیارند
ز عشق ماه وَچِه در گیرودارند
ماه وچه دخت ایرچ پادشاه است
که مادر ماه و دختر بچه ماه است
از این رو کوه ماه وچه نام از او یافت
که عشق ماه وچه بر لاو و کوم تافت
لاو و کوم دو برادر دو قلویند
حشم دار امیدین وار کوهند
بسان سیب سرخ نیم بریده
که نیمی لاوو نیمی کوم خزیده
ز چشم و ابرو و پیشانی و مو
ز قد و قامت و پهنا و بازو
بسان دو ستاره شب در افلاک
که سنجش نیست هرکس را دراین خاک
نه از کوم،لاو شناسند نی ز لاو،کوم
که لاو در کوم و کوم در لاو مختوم
پدر اندر سوادکوه نامدار است
تبار اندر تبارش شهریار است
که او از دوده ی آن دیوبند است
کزو هم دیو ودد جانش نژند است
لاو وکوم هر دو هم از شهریارند
شجاع مردان عصر آن دیارند
ز بند عشق لاو،کوم بی خبر بود
بر لاو عشق،کوم هم بی اثر بود
ماه وَچِه هر دوشان را لاو پنداشت
شبی را بهر آن دو وعده بگذاشت
خلاصه وقت موعودش رسیده
که ماه وچه همان یک را دو دیده
بگفتش تو؟بگفت لاو، گفت او کوم
بگفت در لاو و کوم گردیده ام گم
بگفت ای لاو چه نسبت هست با کوم؟
بگفت از یک پدر هستیم و یک اُم
جنابه از تبار دیو بندیم
کنون دربندعشق تو به بندیم
بگفت ای لاووُکوم ای شهسواران
شماتت را سزاوارم یقین دان
نه از کوم،لاو شناختم نی ز لاو،کوم
منم گمگشته در این عشق محکوم
مرا آن عشق کور لاووُکوم گشت
قضاوت بِه کند میدان این دشت
هر آن مردی که پیروز از نبرد است
مرا در خانه شُوی و نیکمرد است
نه درآن حد که درکشتن شتابید
فقط در حد نیرو آزمائید
تعصب در درون شیر مردان
چنان ریشه زدی تا قیمت جان
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#لاجیم_برج_لاجیم
#سلطان_سنجر
#دودانگه_رسکت
#لاکوم_آلاشت
#لاو_و_کوم_ماه_وَچِه
#ایرج_پادشاه_ماه_وَچِه
#کوه_ماه_وچه
#لاووکوم_امیدین_وار_کوه
#سوادکوه_نامدار_شهریار
🔰 به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال اخبار لفور رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه : اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت چهاردهم ⭐️ برو لاجیم و بنگ
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه:
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت پانزدهم ⭐️
اگر چه عشق با مرگ را حیاتست
که عشق پاک را مرگش زکاتست
همان عشق است که کوه بیستون ساخت
همان عشق است به چاه مصر انداخت
همان عشق است از جنت به در کرد
همان عشق است که آتش شعله ور کرد
جهان در قید و بند عشق باشد
تن و جان در کمند عشق باشد
دلی که عشق هست خورشید دارد
خوش آن دل عشق آن توحید دارد
نگاه دو برادر گشت با هم
که گویی فاش شد آن راز مبهم
لاو از کوم و کوم ز لاو معشوقه بشناخت
کمندی بود که عشق بر هر دو انداخت
زمانی هر دو گردیدند آگه
که عشق آمد قضاوت کرد ناگه
چو بشنیدند شرط عشق آن دو
راه افتادند به سوی غرب آن کوه
مکانی ست دو برادر مشهور باشد
ز لاکوم فرسخی هم دور باشد
یکی میدان بپا کردندی آنجا
که بودی کل ماز اندر تماشا
به کشتی برگرفتندی کمر را
بدادند داوری شمس وقمر را
گهی لاو زانوی کوم برده بر خاک
گهی زانوی لاو بنشسته بر خاک
نبرد سخت بین دو برادر
دو شیر شرزه گویم دو دلاور
ز چنگ لاو تن کوم زخمدار است
ز چنگ کوم تن لاو پارپار است
ز خون تن زمین بر گل نشسته
دو شیر نر شدند زین رزم خسته
چهار روز و چهار شب در تکاپو
به پنجم هر دو افتادند به پهلو
زمین با شیب کم لغزنده از خون
در آن شیبی سیه سنگ داشت مسکون
سر آن دو بر آن سنگ آشنا شد
قَدَر گفتی که این کار از قضا شد
دو تا شیر مهاجم در فتادن
چوگویی شیب تندی را دویدن
گه خشم و گه سرعت اثر کرد
عروس ما سیه جامه به بر کرد
سیه کرد ماه وَچِه رفته سر کوه
هنوز خوانیم آن کوه را سیاهکوه
تن لاو و تن کوم هر دو یکجا
سپردندی به خاک درگاه هیجا
این قسمت از شعر بر گرفته از کتاب شعر سرزمین من سوادکوه اثر استاد گرانقدر باباتافته است که در وصف پیدایش لاکوم و سرگذشت آن دو برادر لاو و کوم است.
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#لاکوم #لاو #کوم #سیاهکوه #ماه_وَچِه
🔰 به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه: اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت پانزدهم ⭐️ اگر چه عشق با مر
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه :
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت شانزدهم ⭐️
دو چشمان سوی شیرگاه چون برید است
به کوی پیرمردی مو سفید است
کجا بتوان ز فضل او سرودن
که ممدوح است و مدحش را ستودن
یعقوب حیدری مردی متین بود
معلم مکتبش نام آفرین بود
سلام بر مکتب فرزانه ی او
به شاگردان خوب خانه ی او
درود بر او و برطفل طبیبش
به استاد حجت الله ادیبش
سلام بر حجت و طبع رفیعش
عروض اندر سر و علم بدیعش
نکومرد شریفی زین دیار است
خلیلی یکه تاز و شهسوار است
خلیلی سر بلوکی از لفور است
خردمند وسلحشور وغیور است
سلام بر قامت مردانه ی او
سلام برآن لب پُر خنده ی او
دگر نام گرامش مرتضی بود
به درد دردمندان آشنا بود
بلوکی از وجودش در امان است
امیری بر رعیت مهربان است
دیگر مرد شریفش زین بلاد است
ادیب و فاضل و گوهر نهاد است
بلاغت در زبان صادق او
حلاوت در خطوط ناطق او
امین رزمجو مردی حلیم است
وفامند ومنیع طبع وحکیم است
به غربم اسپرزکوه می درخشد
هوا بوی خوش گل ها ببخشد
نسیم او مسیحی دم روان است
خنک بادی به هر سمتش وزان است
ز آب چشمه سارش کی توان گفت
که آب سلسبیل است راز بِنهُفت
همین جا بود رستم بر درختی
بِبَست اولاد اسیر شوربختی
نگهبان کرد بر او رخش رخشان
قدم بگرفت بر میدان دیوان
دل این کوه نگر آخور رخش است
همان رخشی سوارش تاجبخش است
در این کوه نیز غاری بس طویل است
نظیرش را نبینم بی نظیر است
در این کوه است کوهیار یار کوهست
به دشتش مازیار اندر ستوه است
همین یار است از پشت حمله دارد
دو صد تلبیس هزاران وعده دارد
به دشمن می سپارد مازیاری
جوانمرد و دلیر و شهریاری
بر دشمن دو دست از یار بر بست
به عشق منصب و دینار بر بست
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#شیرگاه #یعقوب_حیدری #حجتالله
#خلیلی_سربلوک_لفور #امین_رزمجو
#اسپرزکوه #رُستم #مازیار
#مازیاردرِّه
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
اخبار لفور
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه : اثر : استاد باباتافته ⭐️ قسمت شانزدهم ⭐️ دو چشمان سوی ش
✳️ منظومه شعری کتاب سرزمین من سوادکوه:
اثر : استاد باباتافته
⭐️ قسمت هفدهم ⭐️
در این جا خانه ی خانم رئیس است
که او را مال بسیار و نفیس است
هزاران گاو بیش و میش بسیار
همی دوشید شیرش را به خروار
تمام شیر بر تنبوشه می کرد
از آن گنگ وارد شیر خانه می کرد
کزو شیر خانه پی مشهور باشد
لفور است گنگ ها منظور باشد
به غرب چاشتخواران است امروز
که آمد در دهان سد البرز
از این شیر خانه پی بالا رویم ما
چو زائر مرقد مولا رویم ما
مزار سیدی عبدالوهاب است
که دل از دوری اش در التهاب است
که او از دوده ی اهل کسا است
گرامی جد او زین العبا است
به شرقم کنگلو سر بر فراز است
بهاران چون رسد مهمان نواز است
زمین را گل چه نقشی روی فرش است
سفید و سرخ و آبی و بنفش است
کنارش سنگلج سرمایه دارد
حشم هرجای خود پیرایه دارد
لب چوپان به مستی نی نواز است
به هستی شکر و از دل غمگداز است
چرا تافته ز باب خود نگفتی
ز مشتی ممدلی دری نسفتی
که تا آویزه های گوش گردد
تن بی تاب تان را توش گردد
مگر مهر پدر از سر نهادی
چرا داد سخن از وی ندادی
مگر کردی فراموش آن صلابت
کلام دلکش او پر ز حلاوت
از آن مردی که شمع انجمن بود
کلام نافذ او سودمند بود
درود من بر آن روح بلندش
فرستم بر مقام ارجمندش
بیا تافته زمان الوداع شد
سواد شب کوه شروین بپا شد
رخ خورشید به رنگ کهربا رفت
دو پا بر چاه مغرب آشنا رفت
سیاهی دامن کوهسار بنشست
ره دیدن بر آن چشمان تو بست
فراوان صحبت نا گفته باشد
هزاران گوهر ناسفته باشد
چو گنجشکان به جیک جیک وانهادی
ز بیم شب به دل پروا نهادی
هزاران روز اگر اینجا نشینی
قلم از شاخه ی افرا گزینی
مرکب چشمه زین کوهسار گردد
زمین کنگلو طومار گردد
هزاران جلد اگر آری به تصنیف
سوادکوه را نشاید کرد توصیف
📝 شاعر صبح هنگام بعد از انجام فریضه ی عبادی سوار بر اسب به قسمت بلندی کوه رفته و در آنجا با نگاهی گذرا فی البداهه این مثنوی را در بحر هزج سالم در وصف سوادکوه سرود .واین شعرها از کتاب سرزمین من سوادکوه سروده استاد گرانقدر باباتافته گرفته شده و توسط پایگاه فرهنگی وبسایت سلام لفور نوشته شده است.
#منظومه_شعری_سرزمین_من_سوادکوه
#استاد_باباتافته
#خانم_رئیس
#لفور #چاشتخواران #سدالبرز
#سیدعبدالوهاب #اهل_کسا
#زین_العبا #کنگلو #سنگلج #مشتی_ممدلی #کوه_شروین
#سوادکوه
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
هدایت شده از آوای خوش
22.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 شعرخوانی مازندرانی
🎼 شعر " لینگ تیل خِرده دیگه پَلِم وِنه دوا نیه "
🎤 با صدای استاد باباتافته کفاکی
🥁🎺🪗🎸🪗🎺🥁
🎼 فول آلبوم شعرخوانی های استاد باباتافته کفاکی در کانال آوای خوش
🥁🎺🪗🎸🪗🎺🥁
#شعرخوانی_مازندرانی
#لینگ_تیل_خِرده_دیگه_پَلِم_وِنه_دوا_نیه
#استاد_باباتافته
#لفور
#آوای_خوش
🎻🪕🎸🪗🎺🎷🥁
🎹 آوای خوش بزرگترین مرجع شعرخوانی های مازندرانی
@AVAYKHUSH
🥁🎷🎺🪗🎸🪕🎻
هدایت شده از آوای خوش
18.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 شعرخوانی مازندرانی
🎼 شعر " ندومبه راه خِنه "
🎤 با صدای استاد باباتافته کفاکی
🥁🎺🪗🎸🪗🎺🥁
🎼 فول آلبوم شعرخوانی های استاد باباتافته کفاکی در کانال آوای خوش
🥁🎺🪗🎸🪗🎺🥁
#شعرخوانی_مازندرانی
#ندومبه_راه_خِنه
#استاد_باباتافته
#لفور
#آوای_خوش
🎻🪕🎸🪗🎺🎷🥁
🎹 آوای خوش بزرگترین مرجع شعرخوانی های مازندرانی
@AVAYKHUSH
🥁🎷🎺🪗🎸🪕🎻