eitaa logo
اخبار لفور
1.9هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
28.3هزار ویدیو
234 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب علمدارعاشقی۲ را؛ هرکس تبلیغ کند تا بدست جوانان و مشتاقان مطالعه و شیفتگان اهل عصمت برسه؛ قطعاً دستان به زمین افتاده سقای دشت عطش، دستش را بالا می‌بره تا محتاج هیچ نامردی نشود! مولِّف از تمام هزینه‌ها صرف نظر کرده تا کتاب به قیمت تمام شده؛ به دست ارادتمندان حضرت باب الحوائج برسد ⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/akhbarelafoor 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📖 حبیب لوی از در «تاریخ_جامع_یهود» درباره‌ی مدت زمان _زیستی و مخفی‌کاری برخی یهودیان، چهار نسل و بیش از ۱۳۰ سال را ذکر می‌کند ( در تبارشناسی هر ۴۰ سال یک نسل محاسبه میشود ) : 🔖 اینان در سه تا چهار نسل پی در پی یعنی بیش از ۱۳۰ سال ایمان خود را حفظ کردند و یکی از جدیدی‌های پیشین بنام مردخای زر mordekhai zar (تولد۱۹۱۴) که در سال‌های جوانی پدر و پدربزرگ خویش را گذرانده بود در سال ۱۹۶۱ به نمایندگی حزب کارگر در کنست (پارلمان ) برگزیده شد و در سال ۱۹۶۹به مقام معاونت رییس کنست رسید. (منبع : دکتر حبیب لوی، تاریخ جامع یهودیان ایران، بازنوشته دکتر هوشنگ ابرامی، ص۴۱۴، ناشر بنیاد فرهنگی حبیب لوی، چاپ اول لس‌آنجلس، بهار۱۳۷۶ ) 📌  یهودیان مخفی با این درجه پنهان‌کاری که از کودکی به فرزندان خود آموزش می‌دهند ، به واقع همانند یک پیشرفته عمل می‌کنند . 📌 اما این تاکتیک مخصوص و کاشان نبوده است ، یهودیان تهران ، اصفهان ، یزد ، شیراز ، همدان ، و… نیز از این شیوه استفاده کرده‌اند . ⁉️ سؤال مهمی که وجود دارد این است که این چه شدند ؟ ⁉️ این افراد و خانواده‌ها در ایران پس از انقلاب چه شدند ؟ ⁉️ به کجاها نفوذ کردند ؟ ⁉️ آیا اصلا برای گزینش‌ها به این موارد توجه می‌شود ... ؟ ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید 👆👆👆👆👆👆👆
📚 کتاب قصه های راک (به زبان تبری) اهل روستای 📗تهران، نشر رسانش نوین، سال1395، 144صفحه، قطع رقعی. 💥کتاب کاملاً به زبان مازندرانی است، حتی مقدمهٔ آن. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
✳️ خاطره‌ای از جشن تکلیف دختر ۹ ساله : ❇️ فوق‌العاده قشنگه حتما بخونید💔 🔶 در سال ۱۳۶۲ قرار شد برای ما در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمی بود كه سر وقت در مدرسه با بچه‌ها نماز میخواند، به کلاس ما آمد و گفت: بچه‌ها برای دوشنبه‌ هفته‌ آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید. 🔷 من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمیشد و خبری از نماز نبود. روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه می‌آوردند. 🔶 مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: چرا وسایل خود را نیاورده ای؟ من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. 🔷 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده. ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خدای خود خدای مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهی به سجاده كرد و با حالتی خاص اصلاً به من توجهی نکرد. من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات این کارها یعنی چه؟! بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. پدر و مادرم هر دو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده‌اند، با نگرانی پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيری نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: دست نگه دارید، دیشب در خانه‌ی این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید. 😭 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال ۷۴. هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله ۴۰ روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند. وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهارمحال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. یک هفته‌ای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسی از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايی هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامی میدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطه‌ی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم. 📔 کتاب پر پرواز ص ۱۲۲ 🔶 این خاطره زیبا از همکارم که تا حالا در چند کتاب چاپ شده رو گفتم تا بدونید حتی اگه سالها نماز نخوندید، اگه مثل من کارنامه‌تون سیاه سیاهه، هرگز هرگز از رحمت خدا ناامید نشید. خدا دست همه بنده‌هاشو می‌گیره. خدا کارش نجات بنده‌هاشه، اونم از جایی که اصلا تو خوابم نمی‌بینید. 🌹الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَج 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💠 حضرت صلی الله علیه و آله و سلّم: 🌟 انّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلِ بَیْتی، ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُوا بَعْدی، اَحَدَهُما اَعْظَمُ مِنَ الآخِرِ کتابَ اللهِ فیهِ الْهُدی وَ النُّورُ حَبْلٌ مُمْدُودٌ مِن السَّماء اِلَی الْاَرْضِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیْتی وَ لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیّ الْحَوضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تُخَلِّفُونی فیهِما؛ ✨ من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم، و که همان (ع) است. تا وقتی که به این دو جوئید هرگز نمی‌شوید. یکی از آنان بزرگ‌تر است که خدا باشد، در آن و است، است که از به سوی کشیده شده و دیگری اهل بیت من هستند و این دو از یک‌دیگر جدا نمی‌شوند تا نزد به من برسند، پس بنگرید که چگونه مرا درباره این دو ادا می‌نمایید. 📚 در بسیاری از کتاب‌های شیعی و سنی به این حدیث اشاره شده‌است. برخی از منابع اهل تسنن که حدیث در آن آورده شده عبارتند از: 🔹صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳-۶۶۲، ۳۲۸ به نقل از بیش از ۳۰ نفر از اصحاب 🔸مستدرک حاکم، فصل «فضیلت اصحاب»، ج ۳، ص ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۴۸، ۵۳۳، حاکم نوشته که این حدیث صحیح می‌باشد بر اساس نظر شیخین (بخاری و مسلم) 🔹سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۴۳۲ 🔸مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹، ج ۴، ص ۳۶۶، ۳۷۲-۳۷۰ 🔹فضایل صحابه، احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۵۸۵، حدیث ۹۹۰ 🔸خصایص نسایی، ص ۲۱، ۳۰ 🔹صواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، فصل ۱۱، بخش ۱، ص ۲۳۰ 🔸کبیر طبرانی، ج ۳، ص ۶۳-۶۲، ۱۳۷ 🔹کنزالعمال، متقی هندی، فصل اعتصام به حبل ا…ه ج ۱، ص ۴۴ 🔸تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۱۳، زیر تفسیر آیه ۴۲:۲۳ 🔹طبقات الکبری، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۹۴، چاپ لبنان 🔸الجمیع الصغیر، سیوطی، ج ۱، ص ۳۵۳ و نیز در جلد ۲ 🔹مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۹، ص ۱۶۳ 🔸فاتح الکبیر، بنهانی، ج ۱، ص ۴۵۱. 🔹جامع الاصول، ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۸۷ 🔸تاریخ ابن عساکر، ج ۵، ص ۴۳۶ 🔹درالمنثور، حافظ سیوطی، ج ۲، ص ۶۰ 🔸ینابیع المودة، قندوزی حنفی، ص ۳۸، ۱۸۳ 🔰 به کانال اخبار بپيونديد. 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید.
سلام ای گل محمدی-قصه.pdf
حجم: 2.6M
📗 داستان های حضرت صلی الله علیه وآله 👨‍👩‍👧‍👦 برای کودکان عزیز و دلبندتان 🔰 به کانال اخبار بپيونديد. 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید.
💠 | علیه السلام: 🌟 من تَسَلّی بِالکُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ ✨ هر کس با ها آرام گیرد، هیچ را از دست نداده است. 📚 حدیث 8126 📆 ۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی 🔰 به کانال اخبار بپيونديد. 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید.
چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد: مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. دیروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. 🔷 دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد 🔰 به کانال اخبار بپيونديد. 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید.