اخبار لفور
📖 نهجالبلاغه - حکمت 188 :
✅ ضرورت حق گرایی
🔸 قال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام :
🟢 مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ .
♦️ آن كس كه در برابر حق قد علم كند (و به مبارزه برخيزد) هلاك خواهد شد»
🔸اين كلام حكمت آميز بیانگر اين است كه هرگز به مخالفت و مقابله با حق برنخيزيد، زيرا حق قدرتى دارد كه انسان را بر زمين مى كوبد; اگر در كوتاه مدت انجام نشود در دراز مدت انجام خواهد شد
وتاريخ، به ويژه تاريخ اسلام، نشان مى دهد آنها كه به مقابله با حق برخاستند چگونه طومار زندگانى شان در هم پيچيده شد.
🔹نيز با توجّه به اين كه حق به معناى واقعيت هاى ثابت است و واقعيت ها آثارى دارد و هر چه با آثارش به مخالفت برخيزند از ميان نمى رود، از اين رو سرانجام بر انسان غلبه مى كند و او را در هم مى شكند.
🔸درست مانند اين كه انسان بداند فلان راه، مستقيم و راه ديگر بيراهه است، اگر به مخالفت با راه مستقيم برخيزد و به بيراهه رود هرقدر تلاش و كوشش كند به مقصد نمى رسد و سرانجامش هلاكت است.
🔹مشابه همین معنا در گفتار حکیمانه 408 نیز آمده است آنجا که مى فرماید:
«مَنْ سارَعَ الْحَقَّ سَرَعَهُ;
▫️آن کس که با حق بجنگد حق او را بر زمین خواهد کوبید».(3)
🔸قرآن مجید نیز درباره حق و باطل چنین مى گوید:
«(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ);
▫️ بلکه ما حق را بر باطل مى کوبیم و آن را هلاک مى سازد و این گونه باطل محو و نابود مى شود».(4)
🔹منظور از «حق» در کلام نورانى بالا اصل خداشناسى و آیین اسلام و فروع دین و حقوق الله و حقوق الناس به طور عام است،
زیرا حق در اصل به معناى مطابقت و هماهنگى با واقع و نقطه مقابل آن «باطل» است. به همین دلیل به ذات پاک خداوند، به طور مطلق «حق» اطلاق مى شود چون واقعیتى است انکارناپذیر.
🔸در کتاب «وجوه القرآن» براى کلمه حق موارد استعمال دوازده گانه اى در قرآن مجید ذکر شده است:
🔹حق به معناى ذات پاک خداوند و به معناى قرآن، اسلام، توحید، عدل، صدق، طرز صحیح، علانیه، شایستگى، واجب شدن، وام و بهره و براى هر کدام از اینها آیه اى از آیات قرآن مجید را شاهد آورده است(5).
****
⭕️پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه مرحوم شوشترى، ج 4، ص 543.
(2). فى ظلال نهج البلاغه، ذیل حکمت مورد بحث.
(3). شرح اصول کافى، ج 11، ص 421.
(4). انبیاء، آیه 18.
(5). براى توضیح بیشتر مى توانید به تفسیر نمونه، ج 8، ذیل آیه 55 سوره یونس; ج 11، ذیل آیه 8 سوره حجر و ج 26، ذیل آیه 39 سوره نبأ مراجعه فرمایید.
#خواندنی
#نهجالبلاغه
#حکمت188
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#داستان
👈کوره خدا
.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.
روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت : وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،
یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.
سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.
اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،
اما کنار نگذار
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#داستان
👈مفید بودن
گویند برای پادشاهی مردی آوردند که هنرنمایی فراوانی بلد بود.
شاه بر مسند خود تکیه زد و مرد هنرمند صفحهای چوبی بر دیوار نهاد و میخی را از دور زد و بر روی صفحه آن میخ جای گرفت
مرد هنرمند میخ دیگری زد در پای آن میخ جای گرفت و این میخ زدنها تکرار شد و بدون خطا پنج میخ را در پای آن میخ اول مانند ستاره جای داد و کاشت
شاه دست زد و همه حاضران به خوشحالی شاه دست زدند مرد هنرمند از اینکه هنرش مورد مطلوب و پسند سلطان واقع شده بود از شادی در پوست خود نمیگنجید
شاه او را کنار خود خواست و به وزیر امر کرد صد سکه طلا به او پاداش دهد و به وزیر امر کرد صد شلاق هم به او بزنند
مرد هنرمند و حاضرین از این دو عمل ضد و نقیض شاه در حیرت ماندند!
شاه گفت: صد سکه دادم چون زحمت کشیده و این کار را یاد گرفته بودی و باعث مسرت و انبساط خاطر ما شد
اما صد ضربه شلاق زدم چون به جای این همه وقتی که در کاری بیخود و بی ثمر گذاشته بودی میتوانستی حرفه و کاری خوب بیاموزی که ثمری هم داشته و گرهای از مردم بگشاید
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠غدیرو کربلا
🔴اگر به ولایت و #غدیر خیانت نشده بود، واقعه #کربلا رخ نمی داد.
✍️واقعه عاشورا به دست مسلمان نمایان و مدعیان مسلمانی اتفاق افتاد.
🔻اگر به ولایت و غدیر خیانت نشده بود، واقعه کربلا رخ نمی داد.
🔻خیانت به #ولایت، عوض شدن ارزش ها و دور شدن از معنویت زمان پیغمبر و دل بستن به دنیا و مادی گرایی، باعث بروز واقعه عاشورا شد.
🔻امام حسین (ع) را تنها گذاشتند چون فهمیدند مزایا و عطایای بودن در کنار حسین کمتر از ابن زیاد و یزید است.
🔻کسانی که با سوء تدبیر خود وضع بد #اقتصادی و معیشتی را در جامعه پدید آورند، باید در پیشگاه خداوند، مردم و امام زمان خود پاسخگو باشند.
🔻راز سلامت دین و دنیا و آخرت انسانها در پیروی از ولایت است.
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#داستان
👈حضرت #امام_حسین علیه السلام و مناجات
شخصي از امام سجاد علیه السلام پرسيد: چرا پدر تو امام حسين علیه السلام فرزندان اندك داشت ؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: همين قدر كه داشت ، تعجب آور بود،
زيرا پدرم در هر شبانه روزي هزار ركعت نماز مي گذارد، بنابراين ، كي براي آميزش با زنان ، فراغت مي يافت ؟!
و در شب عاشورا حسين علیه السلام و يارانش تا صبح مناجات و ناله مي كردند، و زمزمه ناله آنها همچون آواي بال زنبور عسل ، شنيده مي شد، جمعي در ركوع و جمعي در سجده ، و گروهي ايستاده و بعضي نشسته مشغول عبادت بودند.
و در آن شب سي ودو نفر از سپاه عمر سعد كه گذارشان به خيمه هاي حسين علیه السلام افتاد، به آن حضرت پيوستند
از مناجات امام حسين علیه السلام در لحظات آخر عمر است :
صبرا علي قضائك يا رب ، لااله سواك يا غياث المستغيثين .
:((بر تقدير تو صبر مي كنم اي پروردگار من ، معبودي جز تو نيست اي پناه پناه آوردگان )).
📚داستان دوستان شماره 52
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#پندیات
آن کسانی که نکو خصلت و نیکو سیرند
از ره خیر در اندیشه نوع بشرند
آدمیزاده اگر اشرف مخلوق بود
خیرخواهان جهان نخل شرف را ثمرند
فیض روح القدس از گفته نیکان برگی
که ادیبان جهان چون دم باد سحرند
منعمانی که نبخشند به مسکینان فیض
کمتر از شاخه خشکیده بی بار و برند
مردمانی که بغفلت گذرانند حیات
حاصلی همره خود غیر ندامت نبرند
پایدارند کسانی که به نیکوکاری
در بر خلق جهان از همه مخلوق سرند
در حریم حرمش راه نیابند اغیار
آن کسانی که زکس پرده عصمت ندرند
بکسی بد نپسندند بدوران حیات
آن کسانی که ز پاداش عمل باخبرند
«اشتری» نغز و پسندیده بود اشعارت
گر بدان اهل نظر از سر معنی نگرند
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
اخبار لفور
📖 نهجالبلاغه - حکمت 189 :
✅ ارزش صبر و خطر بی تابی
🔸 قال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام :
♦️ مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ .
💠 كسى را كه شكيبايى نجات ندهد ، بى تابى او را هلاك گرداند.
حیات دنیا آمیخته با انواع مشکلات است.
در مسیر اطاعت الهى مشکلات کم نیست و در طریق پرهیز از گناه و تقوا مشکلات، زیاد است.
🔹مصائب ناخواسته دامان همه را در دنیا مى گیرد و اگر توجه به این حقیقت داشته باشیم که در گذشته چنین بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود از وجود این مشکلات ناراحت نمى شویم،
▫️پیمانه صبر ما لبریز نمى گردد:
▫️شکیبایى خود را از دست نمى دهیم و ناراحتى هاى روانى ناشى از جزع و بى تابى به سراغ ما نمى آید، زیرا مى دانیم همه در این گونه امور به شکلى دست به گریبانند.
این صبر و شکیبایى افزون بر این که پاداش الهى فوق العاده اى دارد;
🌸از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که فرمود:
«مَنِ ابْتَلى مِنْ شیعَتِنا فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ أجْرُ ألْفِ شَهید;
▫️کسى که از شیعیان ما مبتلا به مصیبتى شود و شکیبایى کند پاداش هزار شهید را دارد».(1)
🌸در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم:
«ما مِنْ مُؤْمِن إلاّ وَهُوَ مُبْتلىً بِبَلاء مُنْتَظِر بِهِ ما هُوَ أشَدُّ مِنْهُ فَإنْ صَبَرَ عَلَى الْبَلِیَّةِ الَّتی هُوَ فیها عافاهُ اللهُ مِنَ الْبَلاءِ الَّذی یَنْتَظِرُ بِهِ وَإِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَجَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ الْمُنْتَظَرِ أبَداً حَتّى یَحْسُنَ صَبْرُهُ وَعَزاءُهُ;
▫️هیچ فرد باایمانى نیست مگر این که به بلایى مبتلا مى شود و آنچه را انتظار آن مى کشد (اى بسا) از آن هم شدیدتر است.
▫️هرگاه بر بلایى که در آن است شکیبایى کند، خدا او را از بلایى که انتظارش مى کشد برکنار مى دارد
▫️و اگر بى تابى نماید بلاها یکى پس از دیگرى بر سر او مى آید تا صبر و شکیبایى پیشه کند».(2)
🌸در حدیثى از امام هادى علیه السلام مى خوانیم:
«الْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَلِلْجازِعِ اثْنانِ;
▫️ مصیبت براى انسان صابر یکى است و براى انسان ناشکیبا دوتاست».(3)
🔸مضاعف شدن مصیبت افراد ناشکیبا از اینجاست که ضربه هایى بر جسم و روح آنها وارد مى کند و آنها را در هم مى کوبد.
🔹کوتاه سخن این که همان گونه که در گذشته نیز اشاره شد جزع و بى تابى افزون بر نوعى ناسپاسى در پیشگاه خدا، آثار بسیار مخرّبى روى اعصاب انسان دارد و او را گاه تا سر حد جنون پیش مى برد.
🟩درمان #جزع
✅براى درمان جزع لازم است انسان توجه به مصائب اولیاء الله در گذشته و مصائب دوستان و خویشان و بستگان کند که هر یک به نوعى گرفتارند.
▪️به علاوه در آثار مثبت صبر و شکیبایى و آثار منفى جزع و بى تابى بیندیشد.
▪️نیز به امورى بپردازد که فکر او را به خود مشغول مى سازد و از مصیبت منصرف مى کند تا در سایه آن تدریجاً مصیبت را فراموش کند.
▪️اضافه بر این، همان گونه که در روایتى از امیرمؤمنان على علیه السلام اشاره شده، بسیارى از مشکلات پایانى دارد و به تعبیر ما از این ستون تا آن ستون فرج است.
نباید انسان خیال کند که همیشه مشکل به یک حال باقى مى ماند
«إنَّ لِلْمِحَنِ غایاتٌ لابُدَّ أنْ تَنْتَهِىَ إلَیْها;
▫️مشکلات غم انگیز پایانى دارد».(4)
*
⭕️پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 18، ص 94 .
(2). همان، ج 68، ص 94، ح 51.
(3). همان، ج 79، ص 144.
(4). بحارالانوار، ج 75، ص 79، ح 55.
#خواندنی
#نهجالبلاغه
#حکمت189
🔰 به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#داستان :
👈آیت الله مجاهدی و عنایت حضرت #امام_حسین علیه السلام
مؤلف کتاب در محضر لاهوتیان می نویسد:
مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود، حالات روحانی عجیبی داشند و طوری که اغلب کادر پزشکی بیمارستان، جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می بردند.
من و آشنایان بعد از ظهر هر روز اجازه داشتیم از ایشان عیادت کنیم و مادرم شب ها در بیمارستان می ماندند.
روزی از روزها که به بیمارستان رفتم، دیدم مادرم بسیار متألم و ناراحت هستند و برای پدرم اظهار نگرانی می کنند.
وقتی عت را جویا شدم گفتند: دیشب طبق معمول، پرستار آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذا را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت.
معمولاً سه ساعت طول میکشید تا خون و سرم تزریقی تمام شود، حدود یک ساعت گذشت و من مشغول تلاوت قرآن بودم، ناگهان تغییر حال عجیبی در آقا پیدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالی که از دست ایشان خون جاری بود به نقطه ای از اتاق خیره شدند و به پهنای صورت اشک می ریختند و می گفتند: «السلام علیک یا ابا عبدالله! بابی انت و امی یا سیدی و مولای!»
من که از دیدن این وضع شوکه شده بودم و نگران حال آقا بودم پیش رفتم و سعی کردم ایشان را روی تخت بخوابانم؛ ولی ایشان با دست ایشاره کردند که کاری به کار ایشان نداشته باشم و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا کردم تا بیاید و جلوی خونریزی را بگیرد.
ساعتی گذشت و حال ایشان به حال عادی برگشت و به من گفتند: دیگر در این مواقع مزاحم حال من نشوید! وقتی حضرت سیدالشهدا روحی و ارواح العالمین له الفدا برای عیادت من قدم رنجه می کنند من که نمی توانم مراتب ادب را به جا نیاورم.
این حالات اختیاری نیست و ممکن است از این به بعد هم تکرار شود، سعی کنید از این پس آرامش خود را حفظ کنید و نگران حال من نباشید.
روزی من و جمعی از بستگان، اطرفا تخت مرحوم آقا حلقه زده بودیم. ایشان آن روز مرتب حمد و سوره می خواندند و به سمت خاصی می دمیدند و می فرمودند: بیش از این مزاحت ایجاد نکنید، از دست من برای شما کاری ساخته نیست، رهایم کنید! ؟
پرسیدم آقا! چه کسانی مزاحم شما هستند؟
فرمودند: من سه دایی داشتم که از مالکان مقتدر منطقه در آذربایجان بودند،
مادرم پیش از فوت خودش شش دانگ منطقه زراعی وسیعی را که متعلق به او بود طی دست نوشته ای به من بخشید؛ ولی بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او که در دستگاه حکومتی آن روز نفوذ داشتند، آن منطقه زارعی را به ناحق تصاحب کردند و حق مسلم مرا نادیده گرفتند و این شد که من یک عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم کنم، حالا که می بینند روزهای پایانی عمر من است ارواح آنان با حضور در این اتاق از من می خواهند که آنها را ببخشم و من هر چه برای آنان حمد و سوره می خوانم و طلب مغفرت می کنم می گویند که اینها برای ما فایده ای ندارد و شما باید قلباً از ما راضی باشید و رضایت قلبی من از آنان بعد از چهل سال خون جگر خوردن و ساختن وسوختن امکان پذیر نیست و آن حالی که لازم این رضایت است در من پیدا نمیشود.
#خواندنی
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
اخبار لفور
📖 نهجالبلاغه - حکمت 190 :
✅ معیار امامت
🔸 قال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام :
♦️ وَا عَجَبَاهْ أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ .
💠 شگفتا! آيا معيار خلافت ، صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟
🔹مرحوم سيد رضى بعد از روايت اين كلام مى گويد: «از آن حضرت شعرى در همين زمينه نقل شده است (خطاب به خليفه اوّل) مى گويد:
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ
فَكَيْفَ بِهذا وَالْمُشيرُونَ غُيَّبٌ
وَإنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ
وَغَيْرُكَ أوْلى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبٌ
(اگر تو به سبب شورا مالك امور مردم شدى اين چه شورايى است كه طرف هاى مشورت (امثال من و جمعى از بنى هاشم و ديگران) غايب بودند؟
و اگر از طريق قرابت با پيامبر در برابر مخالفانت استدلال كردى ديگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پيامبر سزاواتر و نزديك تر است
🔹ابن ابى الحديد معتقد است كه صدر اين كلام (قسمت قبل از شعر) خطاب به عمر است و دو بيتى كه در ذيل آن قرار دارد خطاب به ابوبكر است.
(بسيارى ديگر از محققان نيز همين را پذيرفته اند) زيرا هنگامى كه ابوبكر به عمر گفت: دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم عمر در پاسخ او چنين گفت:
«أنْتَ صاحِبُ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فِى الْمَواطِنِ كُلِّها شِدَّتِها وَرَخائِها فَامْدُدْ أنْتَ يَدَكَ;
تو همراه پيغمبر در همه جا بودى در حالات شدت و سختى و آسانى تو دستت را دراز كن تا من با تو بيعت كنم».
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 416 .
🔸على عليه السلام در پاسخ اين سخن مى گويد: اگر مصاحبت با پيغمبر سبب شايستگى او براى خلافت مى شود كسى كه همين مصاحبت را در طول عمر پيامبر اكرم (حتى پيش از اين كه ابوبكر اسلام بياورد) داشته است و افزون بر آن از خويشاوندان نزديك پيغمبر هم بوده شايسته تر است.
🔹سپس ابن ابى الحديد مى افزايد: اما آن دو بيت شعر خطاب به ابوبكر است، زيرا ابوبكر در برابر انصار در سقيفه استدلال كرده بود كه ما عترت رسول الله هستيم (و به همين دليل براى خلافت شايسته تر از ديگران هستيم).
على عليه السلام در برابر اين استدلال مى فرمايد: اگر خويشاوندى تو به پيامبر دليل شايستگى توست غير تو از تو به پيغمبر نزديك تر است.
🔹البته مى دانيم نه مصاحبت با رسول الله و نه خويشاوندى با آن حضرت هيچ يك براى خلافت و جانشين او كافى نيست، بلكه خلافت پيامبر مرهون شايستگى هاى علمى و اخلاقى فراوانى است كه جز در على عليه السلام وجود نداشت;
ولى از آنجا كه آنها در برابر مخالفان خود به اين گونه مسائل يعنى مصاحبت و قرابت استدلال كردند اميرمؤمنان على عليه السلام مى خواهد با سخن خودشان دليلشان را باطل كند.
نخستين بيت شعرى كه سيد رضى در ذيل اين كلام پرمعنا به آن حضرت نسبت داده و در بسيارى از كتب تاريخ و شعر و ادب نقل شده است اشاره به داستان سقيفه است كه به اصطلاح گروهى از صحابه به مشورت نشستند و ابوبكر را به خلافت منصوب نمودند
در حالى كه اگر منظور آنها شوراى صحابه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بوده است اكثريت قاطع صحابه غايب بودند
شورايى بود بسيار محدود و شتاب زده كه با نقشه قبلى ترسيم شده بود.
🔹امام عليه السلام مى فرمايد: به فرض اين كه خلافت نياز به نص پيغمبر از سوى خداى متعال نداشته باشد و از طريق شورا انجام شود شوراى سقيفه هرگز صلاحيت براى اين كار نداشت.
بيت دوم اشاره به استدلالى است كه عمر در برابر طايفه انصار داشت.
آنها گفتند: ما براى خلافت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شايسته تريم و به فرض كه اصرار داشته باشيد شما هم در خلافت سهيم باشيد يك نفر از سوى ما و يك نفر از سوى شما امر خلافت را اداره كنند;
ولى عمر براى عقب راندن گروه انصار گفت: كسى اولويت دارد كه با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) قرابت داشته باشد و ما قرابت و خويشاوندى با آن حضرت داريم نه شما.
امام عليه السلام در برابر اين سخن مى فرمايد: اگر قرابت معيار اولويت باشد فرد ديگرى (اشاره به خود آن حضرت است) از ابوبكر بسيار نزديك تر و اقرب است.
🔸امام عليه السلام در خطبه 67 نيز به اين معنا اشاره كرده مى فرمايد:
; احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأضاعُوا الثَّمَرَةَ».
«آنها به شجره (درخت) استدلال كردند اما ثمره و ميوه اش را ضايع نمودند
#خواندنی
#نهجالبلاغه
#حکمت190
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠 #داستان
👈 ازبین رفتن اجر زیارت بخاطر همسر آزاری
🔹نقل است که : مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط (رضوان الله علیه) با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان یک زن و شوهری بودند.
یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر می گشتند، این زن و شوهر با فاصله قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند... در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی می گوید.
هنگامی که همه وارد منزل و آن محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی می گوید؛ به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!
آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟! من این همه راه آمده ام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام؟!
✅فرمود: از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!
🌴یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی!
#خواندنی
#امام_حسین
#کربلا
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠#داستان
👈عذابی که از قبرستان برداشته شد
مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود.
ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است :
🔶در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم.
او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد . تا این که از دنیا رفت.
مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر خوب و آراسته ای داشت.
از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند.
او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند.
🔻در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟
او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند.
او همسر استاد اشرف حداد(آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوردند ، امام حسین علیه السلام به دیدارش آمدند.
🔷پس از خاک سپاری،بار دیگر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمدند.
مرتبه سوم که امام علیه السلام تشریف فرما شدند،دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود.
سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم.
از او پرسیدم:آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟
با تعجب گفت: این چه سوالی است؟!
از او پرسیدم : آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد؟
استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده ام ؛
سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ یک از اعمالی را که شما برشمردید،انجام نداده بود؛ تنها در خواندن #زیارت_عاشورا مداومت میکرد.
و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه السلام به دیدار او آمده و قطعا مقام و مرتبه ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او ، گناه کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است.
📖مفاتیح الجنان؛ بعد از زیارت عاشورا و قبل از زیارت عاشورای غیر معروفه
#خواندنی
#امام_حسین
#کربلا
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.
💠 #داستان
👈امید نجات
🌷 دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟
🌱 گفت : مامور نیستم بگویم
چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس علیه السلام خیلی اخلاص داشت ، دید نمیگوید
🌱 گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس علیه السلام را زیارت میکنم
آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست↯↯
1️⃣زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام
2️⃣ گریه ڪردن برای ایشان
3️⃣مماشات ڪردن با مردم
📚کرامات حضرت عباس علیه السلام،ص177
#خواندنی
#امام_حسین
#کربلا
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.