اخبار سریش آباد
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠 رزومه جناب آقای حسین وش (یکی از جوانان نخبه شهرمان) کارشناسی ارشد پژوهش هنر – کارشناسی ار
در سوگ از دست دادن هموطنان عزیزمان حادثه اسکله شهید رجایی شهر بندرعباس
#شاعر: هنرمند همشهری کربلایی حسین وش
هر روز گوشهای از این خاک خواهد گریست
از داغِ شعله، کوه و افلاک خواهد گریست
در شعلههای سرکشِ آتش، خیالِ ما
با یادِ باغهای نمناک خواهد گریست
دریا به یاد نخلِ بریده، زار میزند
آیینهای شکسته و غمناک خواهد گریست
هر نخلِ خمشده به طوفان، دوباره باز
با گردنی بلند، بیباک خواهد گریست
خورشید هم به دشتِ عطشدیدهی جنوب
چون رودِ سرخ و بیادراک خواهد گریست
آری، به نام عشق و صبوری، بهار نیز
روزی کنارِ ریشهی تاک خواهد گریست
از استخوانِ قایقِ پیرانِ ساحلی
تا قلبِ کودک چالاک خواهد گریست
هر روز، قصهی غمِ این سرزمینِ ما
در گوشِ باد، تا ابد، پاک خواهد گریست
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
790.9K
دخترم 🧕
دخترم پنجره ای رو بهشت ست ،طلاست
دخترم سوره عشق آینه مهر خداست
دختر امضای خدا، ضامن خوشبختی ما
یا بگویم ،که ز اعجاز خدایی ست، رواست
اعترافی بکنم،؟دختر من جان من است
گر نگویم به تنم جان وروان است خطاست
پیش تر،دخترکم عینک دودی زده بود
گفتم این بچه حوریست؟ ویا بچه ماست؟
می کنی عشوه گری تا دل بابا ببری؟
بردی آن لحظه که لبخند زدی بی کم وکاست
بیش از این کاش ،بَرِ دخترکانم بودم
زندگی پدران ،زخمی از این فاصله هاست
دختری خواست که با دست، پدر راست کند
گفتش ای جان پدر، پیر نمی گردد راست
ننه حوّا، چو ز خونخواهی هابیل گذشت
دختری زاد و شَراز خانه آدم برخاست
خوش به حال تو که همنام بزرگان شده ای
کوثرت خوانده خدا ،معنی کوثر زهراست
#شاعر #جعفر_غفاریان
تقدیم به دخترهای دوست داشتنی سرزمینم ایران
@akhbareserishabad
اخبار سریش آباد
معلم دلسوز و مهربان مرحوم حمیدرضا کاوه روحش شاد🖤 از طرف خانواده کاوه @akhbareserishabad
#تبریک 💐💐
تقدیم به پدر عزیزم، معلم اول و همیشهام
جناب آقای #طیب_وش
در روز معلم، دلم میخواهد از کسی بنویسم که هم در خانه معلم زندگی بود، هم در کلاس درس چراغ دانایی.
پدرم...
کسی که واژهها را با مهر آموخت، راه را با صبوری نشان داد، و در تمام لحظههای سخت، شانهای امن برایم شد.
در کنار تو آموختم که دانش، تنها در کتاب نیست؛ که مهربانی، فهمیدن، شنیدن و همراه بودن، درسهایی هستند که تنها یک پدر-معلم میتواند بیاموزد.
این شعر را با عشق و افتخار، به تو تقدیم میکنم؛
به پدری که همیشه دوشادوشم بود، به معلمی که مسیرم را روشن کرد.
روزت مبارک، پدر عزیزم؛
معلم دلها، قهرمان زندگیام.
#شاعر : حسین وش
و عشق را وسطِ درس، بیصدا سر داد
به روی تخته تاریک، مثال نغمهای آزاد
هنوز چشمهی اشکِ نگاهمان جاریست
کنارِ نیمکتِ چوبی، کنارِ اشکِ مداد
امید را تو نوشتی، میان سطر نخست
به جای ترس و سکوت و بهجایِ شرم و حساد
تو شعر خواندی و ما هم شروع میکردیم
به ساختن غزلی ساده با الف، با باد
«خدا» کنارِ «کتابم» نشست آن روزی
که گفتی: آینه باشیم، بینقاب و عناد
تو رفتی و نفَسِ تخته هم غمانگیز است
گچِ سپید، ولی مانده در غبارِ سواد
کلاس، کعبهی ما بود و تخته، قبلهی نور
و تو، امام کلامی، سفیرِ صبحِ معاد
دروغگویی چوپان به رد پای تو سوخت
تو صادقانه گذشتی ز وسوسه ، ز فساد
اگر چه نیستی اینجا، ولی نفسهایم
به نام توست، معلم! سفیرِ مهرِ و جواد
ز دفتری که تو بستی، هنوز میآید
صدای شرحِ محبت، صدای فتحِ مراد
به ما نگاه نکردی، به ما "نگاه" دادی
نگاهِ روشن و بیمرز، بیغبار و عناد
همیشه در دل تقویم ما، حضورت هست
اگرچه بیتو گذر میکند زمان، استاد
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
1.05M
دلتنگی
باز این دل آشفته بی حوصله تنگ است
دارد گله بسیار وزمان گله تنگ است
تا سنگ ترازوی جهان حدس وگمان ست
بین شک وتردید ویقین، فاصله تنگ است
ازتن به در آور، سخن از زایش مرگ ست
این پیرهن جان، به تن حامله تنگ است
ما برّه قربانی ودنیا به عروسی ست
گوش شنوای همه در هلهله تنگ است
تا وقت سفر می رسد این پهنه دنیا
چون لانه افسرده ترین چلچله تنگ است
ای همسفران رکعتی از توبه بخوانید
صبح است و مماشات براین قافله تنگ است
گر واقعه ای بگسلد از هم گسلی را
این دل به یکی سیل، به یک زلزله تنگ است
گو زخم نزن مرحمی ات پیشکشت باد
چون فرصت اصلاح در این قائله تنگ است
می بخشم از آن رو، کز عزیزان گله خوش نیست
می بخشم از آن رو که مرا حوصله تنگ است
#شاعر حاج جعفر غفاریان 👇
https://eitaa.com/sher404
۱۴۰۴/۲/۱۶ تاریخ سرودن
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
1.14M
👆👆👆👆👆فایل صوتی شعر
سروده ی جناب سرهنگ جعفر غفاریان در وصف دوست ویارشهیدش شهید سردار شکیبا سلیمی
روحش شاد و یادش گرامیباد
گمان نمی کردم
نبود جبر، که رو بر جهان نمی کردم
در این خرابه پست آشیان نمی کردم
شنیده بودم از آلام عمر واز دنیا
چنین ضعیف کشی را ، گمان نمی کردم
مرا میّسر اگر بود،عاقبت بینی
در آنچنان لحظاتی ، چنان نمی کردم
طلای ناب فزون تر، چکش خورد،ای کاش
عیار خود به حسودان ، عیان نمی کردم
به کوچه باغ رقیبان، همیشه شادی بود
اگر که خون دلم را ، نهان نمی کردم
کنون که آخر این رزم، مرگ،هست ای کاش
دراین مبارزه ، قدرا کمان نمی کردم
طلوع و مغرب و مهتاب ،را نمی دیدم
نگاه سیر براین آسمان ،نمی کردم
اگر ز خامی خود، شیر خوردم امّا کاش
حقیر، خویش به یک لقمه نان نمی کردم
کسی وفای جهان را ،ندیده است ای کاش
عروس پیر جهان را، نشان نمی کردم
#شاعر جعفر غفاریان
@akhbareserishabad
شعر زیبا تقدیم به نوحه خوانان و تعزیه خوانان متوفای شهر سریش آباد
همراه با اسامی آن عزیزان
#شاعر اُستاد حجت الله مومنی
@akhbareserishabad
🏴مراسم طشت گذاری و استقبال از ماه محرم
سخنران: حاج محمد رضا شرفبیانی
#شاعر: اُستاد حجت الله مومنی
🎤مداحان:
کربلایی میثم قنبری
کربلایی آرمین حسین آبادی
کربلایی علی مومنی
کربلایی فردین ضیائی
زمان: سه شنبه ۳ تیرماه
ساعت: ۹ونیم شب
مکان: مهدیه سریش آباد
@akhbareserishabad
🏴مراسم طشت گذاری و استقبال از ماه محرم
سخنران: حاج محمد رضا شرفبیانی
#شاعر: اُستاد حجت الله مومنی
🎤مداحان:
کربلایی میثم قنبری
کربلایی آرمین حسین آبادی
کربلایی علی مومنی
کربلایی فردین ضیائی
زمان: سه شنبه ۳ تیرماه
ساعت: ۹ونیم شب
مکان: مهدیه سریش آباد
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
929.6K
چوخ دردلر چکفدی بو اورگ
روزگاز خوشلوغو ایلیفدی کورگ
هرقاپن که چالدم اولماده آچان
اولوف منمچیده نار قاوغه چورک
فکرم پریشان و اوزوم سرگردان
دیلر غمه دوزی ای بالام گرک
نه وقت اولار آچلا شام تار
بو آژه روزگار آژه عینه بذرک
قلبیم توتولوف غمدن غصه دن
گوری نه وقت اولا ترک ترک
اولا آیا شانسی رنگنه گوراخ
بیزده یر مزده اولاخ بیرملک
گشدی جوانلخ شادعالمی
بیلمدم توش گلر بیزه روزگار پر کلک
✍#شاعر رضا قمریان
شعر بسیار عالی با اجرای خیلی خوب 👏👏👏👏
#پیشنهاد_دانلود
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
1.22M
🇮🇷از ایران بخوان🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
غزل جدید #شاعر گرانقدر اُستاد حاج جعفر غفاریان
در رابطه با ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
توای آریایی، از ایران بخوان
زخاک دلیران وشیران بخوان
🌹🌹🌹
در این همصدایی، در این همدلی
سرود وطن با ، دل وجان بخوان
🌹🌹🌹
کنون، وقت پیمان یکرنگی ست
ز دوری حذر کن، زپیمان بخوان
🌹🌹🌹
چو دشمن ، رجز خوانی آغاز کرد
تو هَل مِن مبارز، به میدان بخوان
🌹🌹🌹
ستم پیشگان تا، نِشانی به جای
تو مشتت گره کن ، زطوفان بخوان
🌹🌹🌹
چو ویرانه خواهد، تو را ،قدرتی
تو ویرانه سازش ، ز سامان بخوان
🌹🌹🌹
زشب دم زدن ، رسم خفّاش هاست
زفردای روشن ، زباران بخوان
🌹🌹🌹
به یُمن چنین رهبری باشکوه
بزن سکّه ای نو ، زسلطان بخوان
🌹🌹🌹
بدین افتخاراتِ تاریخ مان
علی را ،نه رهبر ، نگهبان بخوان
🌹🌹🌹
تو ایرانم ایرانم ایرانِ خود
چنان تا ،رسانی به کیهان بخوان
🌹🌹🌹
وطن دوست ، باهر لباس ومرام
به این کهنه میراث ، یکسان بخوان
🌹🌹🌹
اگر ،کودکت ،خواست وصف شهید
تو سبحانَ سبحان َسبحان بخوان
🌹🌹🌹
وطن جان بخوان ،آب او خون بخوان
وهر ذرّه خاکش ، چو مرجان بخوان
🌹🌹🌹
چه خوش گفت ،پیغمبر پاکزاد
وطن دوستی را، از ایمان بخوان
🌹🌹🌹
به هر جای ایران. به هر مسلکی
به ایران بیندیش از ایران بخوان
#سروده جعفر غفاریان
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
1.31M
🎙شعر جدید اُستاد غفاریان
با عنوان👈 #قحطی_نان 🍞
جنگی که ببندد ره نان، ظلمی عیان است
ظلمی که عیان است، چه حاجت به بیان است
یک جبهه پر از کودک لب تشنه و بی حال
یک جبهه پر از، خولی واز شمر وسنان است
یک جبهه رژیمی ست، پر از قحطی وجدان
یک جبهه حسینی ست ولی قحطی نان است
هر خانه ویرانه اش آمیخته با خاک
گویی که چنان پیرهن کوزه گران است
خون می مکد از سینه خشکیده مادر
اشک ست که از مادر واز طفل روان است
گیسوی پریشان شده از پیکر دختر
در باد پراکنده چنان، برگ خزان است
نی نی رحم در او هست ونه بویی ز شرافت
ای ننگ بر این لکّه که بر روی جهان است
برکودک و زن ظالم واز مرد گریزان
این شیوه رزمیدن از سگ بَتَران است
ای مرد عرب، موعد خیرالعمل آمد
بشتاب، که هر لحظه تو را وقت اذان است
تاریخ دم از غیرت اعرابی تان زد
کو غیرت اعراب، اگر ورد زبان است
حالا که نگاه همه مرد و زن غزّه
بر غیرت عباسی ایران نگران است
باید که چو عبّاس به میدان بشتابیم
وز مرگ نترسیم که دنیا گذران است
خوابیدن در بستر خفّت، چو به صلح ست
والله که آسان تر از آن دادن جان است
البته که ما ،گردن دشمن بشکانیم
البته که ایران وطن شیر دلان است
هر کس که بدین خاک کند فکر تجاوز
بر گردن او تیغ و به سر ،گرز گران است
تا قطع کند ،شاهرگ حرمله ها را
صد تیر رها ساخته، صدها به کمان است
#شاعر گرانقدر حاج جعفر غفاریان
بازم مثل همیشه شعرهای عالی سروده👌👌
موفق باشید ان شاءالله
@akhbareserishabad
زمان:
حجم:
1.41M
صرفهجویی در مصرف آب
🛁🚿🚰🚽🛀🪣💦
سروده #شاعر گرامی اُستان حاج جعفر غفاریان
آب 💧
صبحدم با دعای گنجشکان
سر زد از ابر نغمه باران
دانه های سپید مروارید
قطره قطره ازآسمان بارید
چیست باران؟ سفیر اقیانوس
چیست رنگین کمان؟ پر طاووس
چیست باران؟ تراوشی غمگین
ریسه اشک آسمان، به زمین
چیست باران؟ سفیر پاکی ها
بهر پا کیزگی گیتی ما
دست نقاش و مایعی بی رنگ
می کشد، صد هزار رنگ قشنگ
چیست باران؟ چو کودکی بی تاب
پابرهنه ، دوان دوان به شتاب
گاهی از کوه و گاهی از صحرا
می دود، سوی مادرش دریا
جای مادر، زهر که می پرسد
مژدگانی حیات می بخشد
هر که زنده ست، جان ازو دارد
زندگانی، نشان ازو دارد
چرخه زیستن به چرخش اوست
چرخش خون به تن به چرخش اوست
گاه ازو مرغ آسمان نوشد
گه زچاه و قنات می جوشد
اینک انسان به پنجه تدبیر
کرده این آب را به لوله اسیر
تا از او همیشه استفاده کند
دستیابی به آب ساده کند
دستیابی ساده وارزان
گشته کابوس جان این مهمان
میهمان از هزار فرسنگ است
رنجش میهمان به ما ننگ است
مصرف اندازه کن از این گوهر
صرفه جویی کن، مده به هدر
نعمت آب، گر چه ارزان است
ارزشش به ارزش جان است
تشنه بودیم وآب پیدا شد
قطره قطره چکید و دریا شد
پس بیایید قطره قطره آب
قدر دانش، شویم چون زر ناب
@akhbareserishabad