#خاطرات_انقلاب_سریش_آباد 🔹قسمت بیستم🔹 ✅تظاهرات مداوم مثل شهرهای دیگر طبق معمول ادامه داشت تا دو وسه روز مانده بود به‌ #محرم رفتیم قم جهت دعوت یک روحانی. طبق روال قبل پیش تمام مجتهدین آن زمان رفتیم استخاره می نمودند جواب خوب نیامد رفتیم خدمت آیت الله العظمی #گلپایگانی(ره) ایشان نیز استخاره نمودند جواب منفی شد اینجانب از آقا سئوال نمودم در تمام ایران توسط اَیادی شاه کُشت و کشتاره. ✅ معلومه خوب نمی آید نهایتا یک روحانی جوان سید تحویل گرفته آمدیم سریش آباد درخانه ابراهیم قنبری اسکان دادیم شب اول محرم درمسجد جامع سخنرانی خوب انجام گرفت شب دوم سخنرانی کرد در هنگام سخنرانی مسجد پر از جوانان سریش آباد بود بعد از اتمام سخنرانی جوانان از مسجد خارج با شعار حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله و مرگ بر شاه حیاط مسجد ترک به طرف میدان رفتن تظاهرکنندگان به‌ میدان می رسن. ✅نیروی پاسگاه در سیزان مخروبه مخفی شده است یک دفعه بدون اطلاع شروع به تیر اندازی کردند در نتیجه شهید خیرالله مومنی شهید و محمد ده ده جانی وعزت الله حیدری مجروح شدند اینجانب با روحانی و چند نفر دیگر در مسجد نشسته بودیم صدای تیر اندازی آمد به وحید ضیایی گفتیم برو ماشینت را بیاور روحانی را فراری دهیم ایشان رفتن ماشین بیاورد یکی از همشهریان رفتند کت شلوار و کلاه لبه دار آوردن و این روحانی جوان را ابراهیم قنبری و دو سه نفر دیگر با ماشینِ وحید ضیایی از راه یوخاری داغ فراری دادن. پ ن: این سید روحانی،  حاج آقا حسینی هست الان اُستاد حوزه و دانشگاه هست در شهر همدان و برای تبلیغ به خارج از کشور هم می رود. ادامه دارد.... به قلم✍مبارز انقلابی حاج اصغر حیدری(بنگاه دار) @akhbareserishabad