#حتما_مطالعه_کنید
چقدر خوندن این متن ادم رو آروم میکنه. حتما با دقت و تا آخر بخونید حتی اگه براتون تکراریه. اگه هم لذت بردید منتشر کنید تا بقیه هم بخونند و لذت ببرند و اروم بشن.👇👇👇👇
حتما مطالعه نمایید
میرزای نایینی، ایران شیعه خانه ماست
شیخ محمود حلبی از طریق استادش میرزا مهدی اصفهانی، مکاشفهای را از میرزای نائینی نقل میکند که در آن میرزای نائینی به خدمت امام زمان رسیده است. این مکاشفه در اوضاع نابسامان ایران در جنگ جهانی اول اتفاق افتاده است و متضمن توجه خاص امام زمان به ایران است.
مرحوم میرزا مهدی مدتی پیش مرحوم آیتالله العظمی آقا میرزا حسین نائینی تلمذ میکرده و مورد عنایت ایشان بوده است. میرزای نائینی باطنی هم داشته، غیر از آن چه ظاهرش بوده است و از آن حالت باطنیاش، کمتر کسی اطلاع داشته است.
میرزای نائینی و جنگ جهانی اول
در جنگ بینالملل اول، دو میهمان ناخوانده، از چپ و راست، به ایران ریختند. اوضاع ایران در آن تاریخ، خیلی متشنج بود. اصلا کشوری شده بود بیصاحب. از یک طرف روسها ریختند، تصاحب کردند؛ از یک طرف، دیگران. یک وضع عجیبی و مردم ایران، مضطرب، منقلب وهیچ تکیهگاهی نداشتند.
مرحوم میرزای نائینی، رحمه الله، از این پیشامد ناهنجار، به ساحت مقدس امیرالمؤمنین، و سایر ائمهی طاهرین شکایت زیادی میکرده است. مخصوصا، به پیشگاه مبارک امام زمان، علیه السلام، شکایتهای زیادی داشته:
یابن العسكري! ایران، این طور شده، مردم، بیسروسامان شدند و بیپناه شدند. نظم نیست، امنیت نیست. چنین و چنان،
به حضرت عرض میکرده است. میرزای نائینی به مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی، شاگردش، فرموده بودند و ایشان به بنده فرمودند و من برای شما، راوی دومم. استاد من برای من، راوی اول است. دوتا راوی بیشتر نیست … یک واسطه میخورد؛ آن هم مردی صالح و متقی که به من-که محرم سرش بودم-گفته است. فرمود:
مکاشفه و دیوار کج
میرزای نائینی گفت: من، خیلی به حضرت حجت نالیدم. یکروز، همین طوری که متوسل شده بودم، بر من مکاشفهای شد. حضرت را زیارت کردم. دیدم، حضرت ایستادهاند. یک دیوار مرتفعی، سر به آسمان کشیده است. دیدم که حضرت این طوری کرده است، با این انگشت، به من اشاره کرد که نگاه کن!
من نگاه کردم، دیدم یک دیواری است [مرتفع] و این دیوار کج شده… و عنقریب است که میافتد! به یک مویی بند است… در قاعده، دیوار نیم متر کج است؛ در رأس، دیوار، سه متر کج است… و با آن انگشتشان هم به من اشاره میکردند که: نگاه کن!
نگاه کردم، دیدم انگشت حضرت هم به طرف دیوار است… .
فرمودند:
این دیوار، ایران است. کج میشود؛ اما ما با انگشتمان نگهاش داشتهایم و نمیگذاریم خراب بشود. اینجا، شیعهخانهی ماست. کج میشود؛ اما نمیگذاریم خراب شود!
این چیزی است که استاد من برایم نقل کرد، از زبان استاد خود، مرحوم آقا میرزا حسین نائینی، که اعلم علمای متأخر، همه، شاگرد اویند: آقای شاهرودی، آقای خویی، مرحوم آقای حکیم؛ همگی، شاگرد میرزای نائینی بودند؛ و آن هم سری است که به شاگرد خاصش میگوید.
برگرفته از کتاب احیاگر حوزه خراسان (ص ۱۷۴-۱۷۵) و آن هم از گفتار آیت الله حاج شیخ محمود حلبی، سخنرانی مسجد جامع اصفهان، ۱۳۹۲ق، گفتار ۱۰.
#نشر_حداکثری
به ویژه ترین کانال خبری در ایتا بپیوندید👇👇.
https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
🔷 #استاد_رحیم_پور_ازغدی خاطره ای زیبا در جلسه ای که اخیرا داشتیم از #شهید_برونسی تعریف کردکه لازمه اینجا براتون بیان کنم.
استاد می فرمودند؛ دریکی از عملیاتها کسالتی جزئی(اندکی سرماخوردگی) براشون پیش اومد. رفتند خدمت فرمانده اشون شهید برونسی از ایشون اجازه بگیرند تا در عملیات حاضر نشوند.
وقتی خدمت این بزرگوار رسیدند و با ایشون مصافحه کردند و دست دادند دیدن #شهید_برونسی از تب شدید میسوزه و کلامی بیان نمیکرد و لباس رزم پوشیده و با سربند یا زهرا (س) در سر ستون قرار گرفت و نیروها را به حرکت در آورد.
خطاب به من گفت کاری داشتید؟؟ که من خجالت کشیدم حرفی بزنم و شرمنده شدم که بخاطر یک سرماخوردگی ساده قصد داشتم در عملیات شرکت نکنم اما شهید برونسی که فرمانده همه بود با اون تب شدید جلوی لشکر حرکت کرد تا خط رو بشکنه.
تب شهید برونسی اونقدر شدید بود که حتی وقتی من در پشت سر این شهید در آب رودخانه حرکت میکردم شدت تب بدنش رو حس می کردم.
بعدا هم فهمیدم شهید برونسی چند روز بود که تب شدید داشتند اما لحظه ای استراحت و خواب نداشتند و برای درمان هیچ کاری نکرده بودند.
بله فرق انقلاب ما با انقلاب های پوشالی جماعت برعنداز مزدور این چیزاست. فرمانده ما با وجود تب و بیماری شدیدجلوی نیروهاش حرکت میکنه.فرماندهان اونها دلار میگیرند و مشغول عیاشی در هزاران کیلومتر اونور تر از کشور هستند و با توییت و پست و استوری جونهای مردم رو تحریکمیکنند بیان کف خیابون و اغتشاش کنند.
هیچ وقت انقلاب عیاشان هرزه بر انقلاب سربازان مهدی (عج) پیروز نخواهد شد .
#حتما_مطالعه_کنید
#نشر_حداکثری_با_شما
@akhbarevijeh1
🔷 #استاد_رحیم_پور_ازغدی اخیرا در جلسه ای خاطره ای زیبا از #شهید_برونسی تعریف کردندکه به مناسبت سالگردشهادت شهید برونسی خدمتتون تقدیم میکنیم.
رحیم پور ازغدی: دریکی ازعملیاتها کسالتی جزئی(اندکی سرماخوردگی) برام پیش اومد. رفتم خدمت فرمانده امون شهید برونسی از ایشون اجازه بگیرم تا درعملیات حاضر نشم.
وقتی خدمت این بزرگوار رسیدم و با ایشون مصافحه و دست دادم دیدم #شهید_برونسی از تب شدید میسوزه وکلامی بیان نمیکرد ولی لباس رزم پوشیده وبا سربند یا زهرا (س) در سر ستون قرار گرفت و نیروها را به حرکت در آورد.
خطاب به من گفت کاری داشتید؟؟ که من خجالت کشیدم حرفی بزنم و شرمنده شدم که بخاطر یک سرماخوردگی ساده قصد داشتم در عملیات شرکت نکنم اما شهید برونسی که فرمانده همه بود با اون تب شدید جلوی لشکر حرکت کرد تا خط رو بشکنه.
تب شهید برونسی اونقدر شدید بود که حتی وقتی من در پشت سر این شهید در آب رودخانه حرکت میکردم شدت تب بدنش رو حس می کردم.
بعدا هم فهمیدم شهید برونسی چند روز بود که تب شدید داشتند اما لحظه ای استراحت و خواب نداشتند و برای درمان هیچ کاری نکرده بودند.
پ ن ؛
فرق انقلاب ما با انقلاب های پوشالی جماعت برعنداز مزدور همین چیزهاست. فرمانده ما با وجودتب وبیماری شدیدجلوی نیروهاش حرکت میکنه.فرماندهان اونها دلار میگیرند و مشغول عیاشی هزاران کیلومتر اونور تر ازکشور هستند و با توییت پست و استوری جونهای مردم رو تحریکمیکنند بیان کف خیابون و اغتشاش کنند.
هیچ وقت انقلاب عیاشان هرزه بر انقلاب سربازان مهدی (عج) پیروزنخواهد شد .
#حتما_مطالعه_کنید
#نشر_حداکثری_با_شما
@akhbarevijeh1